09-09-2015, 07:27 PM
Mehrbod نوشته: خب واقعیت که سیال نیست بدلخواه تفسیر و معنی کنید, خود سیال هم یک
فرم روشنی دارد و هر دم تنها میتواند یک فرم روشن دیگری داشته باش.
پس آوردن سیال گرهی از ناخردپذیری کار نمیگشاید.
بنده اگر در هیچ چیزی هیچ دانشی نداشته باشم در علم سیالات خرده دانشی دارم! تعریفم از شعر را اگر می خواهید بطور مفصلتر بدانید به جستار "فلسفه هنر " سر بزنید چون می خواهیم در آن جستار به تعریف جامعی از شعر برسیم نه در پاتوق!!
بنده نمی دانم شما چرا در هر بحثی با بنده ، دوست دارید نظری مخالف را بیان دارید چرا ؟ چون مسلمانم؟ چون از "دوستان" نیستم و از "دشمنان" می باشم؟؟ من در رابطه ام با اطرافیان و دیگران فراموش می کنم دین و اعتقاداتشان چیست ولی شما گویا در هر بحثی که با یک مسلمان می کنید آن را به دینش هم ربط می دهید مانند همان قضیه ی دکارت و سخنش که به شما گفتم جوابتان را نمی دهم و شما سریع آن را به پیامبر ربط دادید!!!!
من در ایران دوستی داشتم که آیینش مسلمانی نبود و بر همان آیینی بود که شما در هم میهن تظاهر می کردید!!! یک روز که ما با هم بودیم و از کنار مسجدی عبور می کردیم موقع نماز شد من رفتم داخل تا نماز بخوانم و او منتظرم ماند وقتی برگشتم چشمانش خیس بودند و سرخ گفتم چی شده گفت تو خیلی خوبی !! من مات نگاهش می کردم و او ادامه داد چون تاکنون از من نخواسته ای که مسلمان بشوم در حالی که بقیه مسلمانان با اینکه اصلا اهل نماز و روزه نیستند ولی مرا به مسلمانی فرا می خوانند ولی تو نه!!
من خودم هم آن لحظه حیرت کرده بودم چون هیچوقت این دوستم را به چشم "غیر" ندیده بودم مثل خودم بود دو دست و دوپا داشت و شاخ و دمی هم نداشت!! منظورم از این داستان تعریف از خویش نیست فقط خواستم بگویم من به دین و آیین آدمها کاری ندارم حتی در اینجا هم خیلی اوقات فراموش می کنم که با ناخداباورها طرف هستم!! و این دقیقا بر عکس شما و همفکران شما است.........