05-25-2015, 08:10 AM
Dariush نوشته: اخلاق تهی و منفک از عینیت نیست.
آنچه در این ده هزار سال اخیر رخ داده هم بخشی از طبیعت ماست. ارزشهای بدوی در پاسخ به شرایط محیطی پدید میآیند و در غیاب آن شرایط در مقابل چرخهای توقفناپذیر پیشرفت بیدفاع هستند. ارزشهای سنتی اما از روشهای مختلف ارزشهای خود را نمادینسازی و تقدیس میکنند و سوژه را حتی در زمانی که ظاهراً نیاز به آنها از میان رفته مجاب به اجرای خود نگه میدارند(همان ایمانی که شما از آن بیزارید و گروهی دوستان اینجا عمر خود را صرف مبارزه با آن کردهاند). این پافشاری بر وجود به رقم عدم مشاهدهی دلیل منطقی برخلاف تصور دینستیزان ویژگی بدی نیست، همان چیزیست که «حکمت جاویدان» نامیده میشود و برای ما بسیار حیاتیتر است از عقلانیت.
منهم با شما موافقم که اگر ارزش اخلاقی با طبیعت انسان در تعارض باشد خیلی زود آثار مخرب خود را بر فرد و جامعه به جا میگذارد، اما مهار بخشی از طبیعت برای به اعتلا رساندن بخشی دیگر «تعارض با طبیعت» نیست، مگر آنکه کل طبیعت انسان به صرف وجود را اصیل فرض بکنید.
این عواقب برخی بلادرنگ و آشکار هستند، شماری اما بر ما پوشیده هستند و تنها در گذر زمان آشکار میشوند. انسان بیبند و بار از منظر جنسی مثلاً اگر به حال خود رها بشود خیلی زود تبدیل به پیتری دیش متحرک از امراض واگیردار میشود، این عارضهی مخرب بلادرنگ و آشکار است، آثار رفتار او بر جامعهای که در آن زندگی میکند و افرادی که با او رابطه دارند و … اما نیازمند تعمق و تفکر بیشتریست، شاید حتی هیچوقت درک نشود تا زمانی که خیلی دیر است و بساطی همچون جامعهی آمریکا در اواخر دهه شصت روی دستمان بالا آمده. هر جامعهای در برخورد با یک ایدهی جدید و انقلابی باید با بدبینی بپرسد «چرا تا به حال به ذهن کسی نرسیده؟» و آخرین پاسخی که مییابد این باشد «که من حتماً باهوشترم».
من یک تعریف کوتاهی از این حکمت جاودان بدهم، این مفهوم عبارت است از ارتباط علیتی که منطق یا عقل سلیم قادر به درک بلادرنگ آن نیست زیرا یافتن زنجیرهی علیتی آن نیازمند اطلاع از جوانبیست که ما از آنها اطلاعی نداریم. کسی نمیداند «دلیل» اینکه کونکونک بازی را مجازات میکنیم واقعاً چیست اما اگر انجام آنرا متوقف بکنیم ناگهان شماری از مردان شهر به امراض مرموز میمیرند، یا کسی نمیداند چرا زن را از قدیم تا اندازهی زیادی از اختیار مستقیم محروم کردهاند اما اگر جور دیگری رفتار بکنیم ناگهان خانه و بچهها را ازمان میگیرد و شروع به واردات آلفای تیرهپوست از خارجه میکند. خبر نداریم دلیل بند زدن به میل و تمنای انسان چیست اما وقتی بندها را باز میکنیم یک روز که از خواب برخاستیم این شکلی شدهایم:
این عواقب برخی بلادرنگ و آشکار هستند، شماری اما بر ما پوشیده هستند و تنها در گذر زمان آشکار میشوند. انسان بیبند و بار از منظر جنسی مثلاً اگر به حال خود رها بشود خیلی زود تبدیل به پیتری دیش متحرک از امراض واگیردار میشود، این عارضهی مخرب بلادرنگ و آشکار است، آثار رفتار او بر جامعهای که در آن زندگی میکند و افرادی که با او رابطه دارند و … اما نیازمند تعمق و تفکر بیشتریست، شاید حتی هیچوقت درک نشود تا زمانی که خیلی دیر است و بساطی همچون جامعهی آمریکا در اواخر دهه شصت روی دستمان بالا آمده. هر جامعهای در برخورد با یک ایدهی جدید و انقلابی باید با بدبینی بپرسد «چرا تا به حال به ذهن کسی نرسیده؟» و آخرین پاسخی که مییابد این باشد «که من حتماً باهوشترم».
من یک تعریف کوتاهی از این حکمت جاودان بدهم، این مفهوم عبارت است از ارتباط علیتی که منطق یا عقل سلیم قادر به درک بلادرنگ آن نیست زیرا یافتن زنجیرهی علیتی آن نیازمند اطلاع از جوانبیست که ما از آنها اطلاعی نداریم. کسی نمیداند «دلیل» اینکه کونکونک بازی را مجازات میکنیم واقعاً چیست اما اگر انجام آنرا متوقف بکنیم ناگهان شماری از مردان شهر به امراض مرموز میمیرند، یا کسی نمیداند چرا زن را از قدیم تا اندازهی زیادی از اختیار مستقیم محروم کردهاند اما اگر جور دیگری رفتار بکنیم ناگهان خانه و بچهها را ازمان میگیرد و شروع به واردات آلفای تیرهپوست از خارجه میکند. خبر نداریم دلیل بند زدن به میل و تمنای انسان چیست اما وقتی بندها را باز میکنیم یک روز که از خواب برخاستیم این شکلی شدهایم:
ما امروز در موقعیتی قرار داریم و به جایی رسیدهایم که زنجیرهی دلالتی ِ برخی از این احکام را بفهمیم و همین مقدار که میفهمیم چنان با نیازها، تمناها و «طبیعت بشری» تناسب دارد و چنان در کنترل امراض، مصائب و تناقضات روح و جان انسان تواناست که انگار واقعاً وحی الهی در آن دخیل بوده. به هر حال حکمت ازلی، یا آن ارزشها و هنجارها و حقایقی که هستند چون جزئی از تمنا و نیاز ذاتی ما محسوب میشوند دیر یا زود در غیاب سرکوب فعال خود را بازتولید میکند.
زنده باد زندگی!