05-22-2015, 06:37 AM
undead_knight نوشته: نتیجه گیری"تفکر انتقادی ضد تمدن است مگر اینکه برای تمدن سازی به کار رود!" خب پس مشخصا گزاره اولت که ضد تمدن بودن تفکر انتقادی هست رد میشه.
اندیشه انتقادی نمیتونه همزمان هم تخریب بی هدف باشه و هم برای تخریب هدف دار به کار بره! باید اون صفت "بی هدف" رو ازش حذف کنی و صرفا ازش به عنوان تخریب نام ببری که میتونه برای کار هدفمند به کار بره یا نره.
نکته ای که اینجا ازش غفلت شده این هست که فرای تفکر انتقادی، خود بدویت گرایی لزوما یکی از نتایج و جزئی از تمدن هست. اینکه تمدن فرزندی نامشروع زائیده که در پی قتل مادرش هست، رابطه مادر و فرزندی رو قطع نمیکنه.
تفکر انتقادی همیشه بدون هیچ استثنایی در ضدیت با تمدن قرار دارد. «گاهی» اما، پس از آنکه گوشهای از این تمدن با تفکر انتقادی ویران شد، با تفکر مثبت چیزی جای آن را میگیرد. نیچه پتکی به دست میگیرد همهی آنچه انسان دارد(بدویت، تمدن، مدرنیته)را ویران میکند و ویرانهای برهوت به جا میگذارد. کارلایل همان پتک را به دست میگیرد و با «مدرن»های زمان خود همان کار را میکند، اما وقتی کار تخریب به پایان رسید، پتک را زمین میگذارد، کلنگ بر میدارد و بنایی محکم و جدید بنا میکند. این سازندگی ربطی به تفکر انتقادی ندارد، آنچه درپی میآید آسیب وارده را جبران کرده. الان برای مثال کُل بنیاد فکری شما نجاست متجسد است و ما با تفکر انتقادی در حال ویرانی آن هستیم. در غیاب مرکزیت سنتی غالب که از حرکت به طرفین سوژه جلوگیری بکند باید دروغها را با چیزی بکوبیم، چه ابزاری بهتر از آنچه خودتان برای نابودی تمدن والا از آن بهره بردید. بعد از اینکه شما را زمینگیر(تر) کردیم، از تعقل مثبت برای پیریزی چیزی جدید بهره میگیریم.
چپ، مدرنیته، خردگرایی و تفکر انتقادی، نسبیگرایی، رواداری، آزادیخواهی، برابریطلبی و … جملگی در ضدیت با تمدن و تلاش برای بدویتگرایی هستند. اینکه چه میدانم بدویتگرایی محصول نامطلوب تمدن است پس جزئی از آنست و … مثل همان حرفهای مبتذل و سخیفیست که پیشتر دربارهی ارتباط میان کل و جزء و اینها در صفحات اول میزدید...
زنده باد زندگی!