03-28-2015, 08:32 PM
Mehrbod نوشته: تنها مبنای (ریزه میزهای) که آنجا میبینید اینه که هیچکاره بودهاید و هیچکاره میباشید و هیچکاره خواهید بود, پس چه بهتر بجای این سختگیریهایِ بیخود همینجور "دور همی" باشیم و "به پاس دوستی" به "باورهایِ همدیگر" ارج نهیم؟درود مهربد گرامی ... خوشحالم که یک بحث بالاخره باعث شد اینجا پست بدی و معلوم شد با اینکه لاگین نمیکنی مدام به دفترچه سر میزنی !! حالا منم آنچنان چیزی نگفتم به راسل ... حالا تو خودت برگرد ، منم قول میدم بچه خوبی باشم !!
Russell نوشته: من کجا همهیِ پلها رو دارم خراب میکنم آنارشی جان؟ اگر این بحث منرو با میلاد داری میگی خب من گمون نمیکنم در این مورد اصلا «دوستی» حتی از نوع مجازی وجود داشته که حالا بخواد نداشته باشه. دشمنی هم البته نبوده تاحالا، قبلا یکطرفه دایورت بوده الان دوطرفه دایورت شده. من هم آن پستهای قدیمی رو نوشتهام و هم این پستها رو و بهت اطمینان میدم این پستها رو در حالت خیلی ریلکستری مینویسم. معمولا آدم سعی میکنه برای رفتار دیگران دلیل پیدا کنه و وقتی دلیل روشنی نمیبینه یا حرف طرف رو نمیفهمه این میشه که نسبتش میده به چیزهای شخصی و عجیب و غریب. از این چیزها در دیدگاه «خردگرایانه» زیاد هست. مثلا در نگاه «متفکران امروز» هایدگر اینطور هست. میدونی که هایدگر در ابتدای روی کار آمدن نازیها اونیفرم نظامی پوشید و رفت تدریس کرد، البته جلوتر خودش رو از نازیها جدا کرد ولی هیچوقت نه از کردهیِ خودش عذرخواهی کرد و نه مدافع لیبرال دموکراسی شد. اینها چیزهایی هست که برای ذهن «خردگرا» قابل درک نیست. همینطور که گسترش خالکوبی، پیوستن کرور کرور غربیها با سطح رفاه و موفقیت نسبتا خوب به داعش،یا مثلا رفتار همین کمک خلبان آلمانی قابل درک نیست و با توضیحات آبکی مثل عدم ثبات روحی و نامگذاری اون بعنوان فلان سندروم و بهمان بیماری کنار گذاشته میشند. من به کسی نمیگم چیکار کنه و مثلا شما حتما باید بلند بشی بری جنگ با داعش. ولی میگم که لذت همه چیز نیست، شما آیا حاضری جونت رو برای عزیزی فدا کنی؟ یا بهتره اینطور بگم، آیا کسی که چنین کاری میکنه هم بنظرت تنها بخاطر بیماری روانی و مثشکل شخصی و... چنین کاری میکنه؟نمیدونم چرا یه دفعه انقدر مسائل مختلفی رو مطرح میکنی که لزوما به هم ربطی هم پیدا نمیکنه ... انگار افکار این چند ساله روی هم انباشته شده و الان داری بروزش میدی !! اما به نظر من انگار خودت دوست داری دیگه چیزی باقی نمونه از سابقه ای که از گذشته بینمون وجود داشته ... یه چیزی تو مایه خود ویران گری !! به نظرم یه دفعه مثل مهربد بذاری بری بهتری تا این کارو بکنی ، البته اگه قصدت واقعا اینی هست که من فکر میکنم ... من نفهمیدم یعنی خیلی عجیبه که دلیل طرز فکر فعلیت ، شخصی باشه ؟ اتفاقا فکر نکنم اصلا منشا دیگه ای بشه برای عقاید پیدا کرد ... تو جایی سراغ داری من گفته باشه لذت همه چیزه ؟ اتفاقا تو این جمع دفترچه ای ها فکر کنم از همه کمتر بشه همچین چیزی رو به من نسبت داد ... در مورد سوالت هم بله در شرایط خاص شاید حاضر باشم یا حداقل دوست داشته باشم همچین کاری کنم ولی شهامتش رو نداشته باشم . دلیلش هم لزوما این چیزایی که میگی نیست و منم همچین چیزی نگفتم ، اما استوره سازی هم نمیکنم اگر کسی چنین کاری کرد !! حالا در کل باز من ربط این صحبت ها و اینکه به طور ناگهانی حرف این چیزا رو به میون آوردی نمیفهمم !!