08-01-2014, 09:59 PM
چون خوشقدم باجی کارش گرفت جمعی دم بریده و پاچه ورمالیده دورش را گرفتند و مشغول رجزخانی شدند.
او فرمود الفبای لاتین را در کشور خوشقدم آباد از بیخ و بن براندازند و شرعیات و فقهیات به اطفال نابالغ در دبستان ها بیاموزند.
همچنین دستور داد در همه ی دانسینگ ها را بستند، پرده های نقاشی را جر دادند، مجسمه ها را شکستند، آلات موسیقی را سوزانیدند و کتاب ها را در آتش انداختند و کاخ ها و قصرها و میکده و دانشکده و آتشکده ها را با خاک یکسان کردند و به جایش مسجد و تکیه و امامزاده و حسینیه ساختند. متخصصین اذان و مناجات و آخوندهای گردن کلفت خاب و خوراک را به مردم حرام کردند و در رادیو با چسناله ی عربی و روضه مردم را دعوت به مرده پرستی و روزه و گذشت از دنیا و گریه و غسل در آب روان می کردند و از فشار قبر می ترسانیدند و به شهوت رانی ها و شکم چرانی های بهشت وعده و وعید می دادند.
شیخ پشم الدین هم کتابی در نجاسات تالیف کرد که حاوی هزار و پانصد مساله در باب آداب خلا رفتن و کونشویی بود!
خلاصه بازار دعانویس و جن گیر و محلل رونقی بسزا گرفت. متخصصین روضه و گریه تمام لذت های این دنیا را حواله به دنیای دیگر می کردند و مردم را وادار به زوزه و روزه و گریه و چسناله می نمودند و خودشان مدام در عیش و نوش مشغول اندوختن مال و منال بودند و می خاندند:" گریه بر هر دردی دواست!"
مردم به اندازه ای گریه رو شده بودند که اشکشان دم مشکشان بود. هتا مومنین دوآتشه شیشه ی اشکدان داشتند و اشکی که در مجالس روضه خانی برای اولاد علی می ریختند در آن جمع می کردند و بعد از مرگ این شیشه ها را توی قبرشان می گذاشتند تا در آن دنیا ثابت کنند که روی زمین برای اولاد علی دلشان سوخته و چشمشان حیض شده است.
صادق هدایت
"توپ مرواری"
او فرمود الفبای لاتین را در کشور خوشقدم آباد از بیخ و بن براندازند و شرعیات و فقهیات به اطفال نابالغ در دبستان ها بیاموزند.
همچنین دستور داد در همه ی دانسینگ ها را بستند، پرده های نقاشی را جر دادند، مجسمه ها را شکستند، آلات موسیقی را سوزانیدند و کتاب ها را در آتش انداختند و کاخ ها و قصرها و میکده و دانشکده و آتشکده ها را با خاک یکسان کردند و به جایش مسجد و تکیه و امامزاده و حسینیه ساختند. متخصصین اذان و مناجات و آخوندهای گردن کلفت خاب و خوراک را به مردم حرام کردند و در رادیو با چسناله ی عربی و روضه مردم را دعوت به مرده پرستی و روزه و گذشت از دنیا و گریه و غسل در آب روان می کردند و از فشار قبر می ترسانیدند و به شهوت رانی ها و شکم چرانی های بهشت وعده و وعید می دادند.
شیخ پشم الدین هم کتابی در نجاسات تالیف کرد که حاوی هزار و پانصد مساله در باب آداب خلا رفتن و کونشویی بود!
خلاصه بازار دعانویس و جن گیر و محلل رونقی بسزا گرفت. متخصصین روضه و گریه تمام لذت های این دنیا را حواله به دنیای دیگر می کردند و مردم را وادار به زوزه و روزه و گریه و چسناله می نمودند و خودشان مدام در عیش و نوش مشغول اندوختن مال و منال بودند و می خاندند:" گریه بر هر دردی دواست!"
مردم به اندازه ای گریه رو شده بودند که اشکشان دم مشکشان بود. هتا مومنین دوآتشه شیشه ی اشکدان داشتند و اشکی که در مجالس روضه خانی برای اولاد علی می ریختند در آن جمع می کردند و بعد از مرگ این شیشه ها را توی قبرشان می گذاشتند تا در آن دنیا ثابت کنند که روی زمین برای اولاد علی دلشان سوخته و چشمشان حیض شده است.
صادق هدایت
"توپ مرواری"
یک روزی ملت ما آزاد می شود و این روز زیاد دور نیست. فرهنگ همیشه غالب می شود بر زور و ستم و قلدری!
"فریدون فرخزاد"