06-07-2014, 06:51 PM
Anarchy نوشته: امیر جان من دقیقا متوجه معنی این جمله نشدم ... میشه بیشتر توضیح بدی ؟
دادم در پراکندهنویسی:
نقل قول: «میل را نمیتوان ارضاء کرد، چراکه خود میل ارضاء نشدن را انتخاب میکند. میل را تنها میتوان نابود کرد».
ژک لکان
چه بسی بهترین انتقاد وارده به هدانیسم باشد!
نقل قول:[اما] مشکل آن اینست که طبق معمول زیادی خوشباورانه است. میل را نه میتوان ارضاء کرد و نه میتوان نابود کرد، و نه حتی میتوان به طرزی معنادار آنرا تحت کنترل درآورد، میل را تنها میتوان از صورتی به صورت دیگری بدل کرد. قدمای ما به این میگفتند «نفس سرکش» و «طمع سیریناپذیر»... روانکاوی کاشف رانهای در انسان بود که تحریک میل تا سرحد بدل شدن آن به درد را «ژوییسانس» نامگذاری کرد.
مسأله حداکثری کردن تذلذ نیست، مسأله حداقلی کردن ژوییسانس است، مسأله پُر کردن لیوان نیست، جلوگیری از لبریز شدن آنست. و برای این منظور ما دو راه داریم: رها کردن تمام افسارهای پابند ِ میل و آزادی مطلق آن(=خودویرانگری)، هزار بند جدید و «انتزاعی» و غیرضروری به پای آن بستن و نبش قبر خدا و پرهیزگاری مطلق(«دگرویرانگری»؟). اولی از طریق حرکت مداوم ابژهی میل(دادن حق انتخاب به آن برای ارضاء نشدن)آنرا زنده نگه میدارد و دومی از طریق سلب اجازهی تکان خوردن از میل ابژهی واحد آن را «مقدس» و تا قدری دستنیافتنی میکند که شما تلاش برای بدست آوردن آنرا رها نمیکنید، اما در عین حال هرگز هم حقیقتا به آن نمیرسید.
نقل قول: این استدلال هدانیستی که سرکوب مایهی افراط است امروز بینهایت درست به نظر میرسد، ولی نه آنچنان که هدانیست دلش میخواست. سرکوب مایهی پیدایش میل است، سرکوب زیادی مایهی افراط در آن، عدم سرکوب و «آزادی» اما باعث محو شدن اشتیاق میشود.
وقتی نُرم ِ اجتماعی اینست که «لذت ببر»، لذت بردن غیرممکن میشود.
نقل قول:
«به این چیز دست نزن»،
تاکنون جملهای از این زورمندتر برای تشویق سوژه به دست زدن به آن چیز آفریده نشده!
و اینکه :
نقل قول: برخلاف تصور ایوان کارامازوف، امروز چنان به نظر میرسد که گویا در نبود خدا، هیچ چیز مجاز نیست!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Anarchy نوشته: اولین بار بود که از یک نوشته در مورد موجودی به نام خدا لذت بردم ...
سپاس از شما ای گرامی. :e303:
زنده باد زندگی!