04-11-2014, 01:03 PM
Mehrbod نوشته: مِهندترین فرنود اینکه گرفتاریهایِ زندگی شخصی ام سر به آسمان کشیدهاند.من شما را درک میکنم مهربد جان.دفترچه و یا شاید هرجایی که نیاز به انرژی و زمان مستمر داشته باشد تمرکز کافی را برای انجام کارهای دیگر از فرد میگیرد.
although, the situation has its own merits, you kinda learn how to deal with the "undealable"
دیگر اینکه اینان نمیخورد ماندگار باشند شهریار جان, دفترچه بدبختانه بخواهیم نخواهیم نیاز
به پوستْ کلفتی دارد و کمتر کسانی چون @امید هستند که میتوانند بآسانی در آن جای بگیرند.
بیشتر نامنوشتهها هم که دیدیم دختر هستند. همهیِ اینها به کنار, دخترانی که تاکنون ماندهاند هم
نیمبند و بگیر و نگیر داشته و هر کدام یکی دو سه باری قهر کردهاند و رویهمرفته آن دخترانی که
هنوز مینویسند از روی باهوشی و ابرکنجکاوی اشان هست که سختیهایِ اینجا را میتوانند برتابند. بهترین اشان @iranbanoo که
من از همه بیشتر سرسختی هایش را دوست دارم و اینکه از رو نمیرود, ولی هتّا او هم با همهیِ این سرسختی یکباری میاندیشم پیشتر قهر کرده بوده است.
اینها رویهمرفته ما را به جایی نمیرسانند, من هم چندان بدم نمیاید میتوانستم همینجور آسوده و بی سُهش
هیچگونه فشاری تا ابد اینجا بیایم و هر از گاهی چند ساعتی با دوستان دفترچه گپ بزنم, ولی خب
زمان اندک و راه دشوار و کار فراوان است, باید از خوشیِ یکجا زده تا جای دیگر دری گشوده شود.
وام ام را به ایرانزمین هم میاندیشم تا آیندهیِ پیش رو پس داده باشم.
پارسیگر
به طوری که من چند وقتیست حتی کتابهایی را که نیمه خوانده ام و یا تصمیم داشتم مطالعه کنم دور از چشم نگاه داشته ام تا فکرم را متمرکز کنم.ولی چیزی که درک نمیکنم این خود تنبیهی ایست که برای خود سقف پست تعیین میکنید و خود را در عمل انجام شده قرار میدهید که مبادا وسوسه شوید و لاگین کنید!
اینکه کاربران اینجا چه کسانی هستند و از چه جنسیتی و با چه منظوری اینجا جمع میشوند, چه ارتباط به قول خودتان مهندی دارد با اینکه هم صحبتی با دوستانی اندک همفکر خودتان و یا استفاده از محیطی متفاوت و به نسبت تر آزاد تر از دنیای مجازی پارسی زبانان !
نمیدانم شاید برای شما این چیزها اصلا اهمیتی نداشته باشد ولی برای من اینطور بوده وقتی بیشتر زمانها با دوستان دختر و پسرم تنها در نقش دختر شنگول و خوشحال بازی در می آیم تا مرا بفهمند تا اینکه چیزی که حقیقتا در ذهنم میگذرد!
و شاید هم آن چیزی که از نظر شما نابخردانه است از نظر من اینطور نباشد.چرا که من در به اصطلاح قهرم بخردانه دیدم که با راسل اگر چند جا به تیپ و تاپ هم میزنیم چند جا هم از فکرش استفاده میکنم!!!
به هر سو تمام منظور من این بود که از شما خواهش کنم اینقدر با این وسواس فکریتان خودتان را اذیت نکنید و هر زمانی که عشقتان کشید بروید و بیایید
شراب اولی تر ...