03-13-2014, 11:46 AM
m@hdi نوشته: پس روح وجودش باید از نظر مادی اثبات شود.
حالا دوستتون روح مادی رو تونست تشریح و اثبات کنه ؟
m@hdi نوشته: آیا در قرآن سخنانی آمده است که نشان بدهد روح ماوراالطبیعی هست یا اینکه اصلا از قرآن میتوان فهمید ماوراالطبیعه ای در کار هست؟!
اصولا مبحث "روح" هم در قرآن مثل خیلی از مسائل دیگه اسلام ، گنگ و نا مشخص بیان شده و باز مثل خیلی از مسائل اسلام ، تنها منبع قرآن نیست !! در قرآن نه گفته شده روح مادی هست نه گفته غیر مادی...
[URL="http://maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,7521?PHPSESSID=c83b55f9e82eee50da19db511743a56e"]روح در قرآن
[/URL]
نقل قول:روح در قرآن
مركز مطالعات و پژوهش های حوزه علمیهبرای روشن شدن مطلب، در این مقاله به دو بحث به صورت خلاصه پرداخته می شود:
1. معنی روح و كاربردهای آن در قرآن
2. معنی «از امر خدا بودن روح»
الف) معنی روح و كاربرد های آن در قرآن: روح از نظر لغت به معنی «نفس» و «دویدن» است بعضی تصریح كردهاند، كه روح و ریح (باد) از یك معنی گرفته شده است،[1] و اگر روح انسانی كه گوهر مستقل مجرّدی است به این نام نامیده شده بدان جهت است كه از نظر تحرك و حیاتآفرینی، و ناپیدا بودن همچون نفس و باد است امّا موارد استعمال آن در قرآن متعدد است كه به برخی از آنها اشاره میشود:
1. روح مقدسی كه پیامبران را در انجام رسالتشان یاری و تقویت میكرده.[2]
2. نیروی معنوی كه مؤمنان را یاری و تقویت میكند «اَیَّدَهُمْ بِروحٍ مِنْهُ»[3]
3. فرشته مخصوص وحی.[4]
4. فرشته بزرگی از فرشتگان و یا مخلوقی برتر.[5]
5. وحی آسمانی.[6]
6. روح انسانی «نفخ فیه من روحِهِ»[7] همین روح عظیمی است كه ما را از حیوانات جدا میسازد و برترین شرف، است و تمام قدرت و فعّالیت ما از آن سرچشمه میگیرد، و به كمك آن اسرار علوم را میشكافیم، و به اعماق موجودات راه مییابیم.[8]
ب: معنی از امر خدا بودن روح: خداوند در قرآن در چهار مورد با تعبیرات مختلف فرموده «كه روح از امر خداست»[9] كه متن كامل یكی از آیات چنین است «وَ یَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَ ما أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِیلاً»[10] از تو درباره «روح» سؤال میكنند، بگو: روح از فرمان پروردگار من است، و جز اندكی از دانش به شما داده نشده است؟ اكنون از دو طریق، به بررسی آیه مذكور و مانند آن میپردازیم:الف: دیدگاه روایات:
ائمه ـ علیهم السّلام ـ به عنوان مفسّران اصلی وحی، درباره آیه، بیاناتی دارند، كه به برخی از آنها اشاره میشود.
1. در روایات متعددی كه در كتب شیعه و اهلسنّت آمده است كه مشركان قریش این سؤال را از دانشمندان اهل كتاب گرفتند و میخواستند پیامبر را با آن بیازمایند به آنها گفته شده بود كه اگر محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ اطلاعات فراوانی درباره روح در اختیار شما بگذارد، دلیل بر عدم صداقت او است، لذا جمله كوتاه و پر معنی پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ برای آنها اعجابانگیز بود.[11]
2. از امام صادق ـ علیه السّلام ـ نقل شده است كه فرمود: «إنما الروح خلقٌ من خلقه، لهُ بصر و قوه...»[12] روح از مخلوقات خداوند است بینائی و قدرت و قوت دارد، خدا آنرا در دلهای پیغمبران و مؤمنان قرار میدهد.
3. در روایت دیگر میخوانیم «هی من الملكوت» روح از عالم ملكوت و از قدرت خداوند است»[13] در نتیجه از این روایات استفاده میشود كه مراد از اینكه «روح از امر خداست» یعنی خلق ویژه الهی است كه از عالم ملكوت میباشد.ب: اقوال مفسرین:
1. تفسیر نمونه: از آنجا كه روح، ساختمانی مغایر با ساختمان مادّه دارد و اصول حاكم بر آن غیر از اصول حاكم بر مادّه و خواص فیزیكی و شیمیائی آن است، پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ مأمور میشود در یك جمله كوتاه و پرمعنی بگوید: «روح از عالم او است یعنی خلقتی اسرار آمیز دارد» سپس برای اینكه از این پاسخ تعجب نكنند، اضافه میكند، كه بهره شما از علم و دانش بسیار كم و ناچیز است، بنابراین چه جای شگفتی كه رازهای روح را نشناسید، هرچند از همه چیز به شما نزدیكتر است؟[14] و مؤید این معنی آیاتی است كه در آنها تعبیر «نفخ من روحه»؛[15] (از روح خود در آن دمید) و یا «نفخت فیه من روحی»[16] از روحم در او دمیدم، با توجه به دو نكته 1. «مِنْ» در من روحی، نشویه است كه بیان سرچشمه و منشأ پیدایش چیزی میباشد. 2. اضافه (و نسبت روح) به خدا اضافه تشریفی است و منظور یك روح مقدّس الهی است كه خدا به آدمیان بخشیده است.
2. مرحوم علاّمه طباطبائی (ره) میفرماید: 1. سؤال از حقیقت مطلق روح است[17] و روح هم در لغت به معنای مبدأ حیات و زندگی است كه حیوان بوسیله آن احساس و حركت را ارادی خود را انجام میدهد.[18]
2. روح از سنخ امر است و امر خداوند چنان است كه خود معرّفی نموده است «فرمان او چنین است كه هرگاه چیزی را اراده كند، تنها به آن میگوید «كُنْ؛ آن نیز بیدرنگ موجود میشود»[19]
از آیه فوق استفاده میشود كه امر خداوند سخن خداوند است نسبت به اشیاء به صورت «كُنْ» به معنای ایجاد، وجود یافتن شیء از آن جهت كه استناد به خداوند دارد.
3. خداوند میفرماید: «امر و خلق برای اوست».[20] او عبارت است از وجود شیء از آن جهت كه فقط استناد به خداوند دارد، امّا خلق استناد به حقیقت اشیاء است به خداوند توسط اسباب تكوینی.
4. امر خداوند در هر چیزی ملكوت (و درون) آن شیء است و ملكوت رساتر از مُلك (ظاهر است) در نتیجه هر شیء ملكوتی دارد چنانكه امر دارد.[21]
در نتیجه امر خداوند یعنی ایجاد ملكوتی و آسمانی خداوند بدون واسطهگری اسباب و بدون داشتن زمان و مكان، پس روح از امر خداست یعنی مخلوق مستقیم الهی است كه بدون دخالت اسباب طبیعی بوجود آمده است،و زمان و مكان در آن راه ندارد.
نتیجه این شد كه روح از امر خداوند است یعنی موجود و مخلوق بیواسطه، و ملكوتی و ویژه الهی است چنانكه در روایت هم داشتیم روح از عالم ملكوت و از قدرت (بیواسطه) خداوند است. این نكته را هم در پایان اضافه كنیم، كه در بخشی از روایات اهلبیت ـ علیهم السّلام ـ در تفسیر آیه مذكور، به ما رسیده، كه روح به معنی مخلوقی برتر از جبرئیل و میكائیل معرّفی شده كه با پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و امامان همواره بوده است و آنان را در خط سیرشان از هرگونه انحراف بازمیداشت.[22] این روایات با آنچه در تفسیر آیه گفته شد نه تنها مخالفتی ندارد، بلكه با آنها هماهنگ است چرا كه روح آدمی مراتب و درجاتی دارد، آن مرتبهای از روح كه در پیامبران و امامان است مرتبه فوقالعاده والایی است كه از آثارش معصوم بودن از خطا و گناه و نیز آگاهی و علم فوقالعاده است و مسلّماً چنین مرتبهای از روح از همه فرشتگان برتر خواهد بود حتی از جبرئیل و میكائیل و روایات گذشته هم این امر را تأكید میكنند.پاورقی ها
[1] . حسین بن محمد، معروف به راغب اصفهانی، مفردات راغب، (دفتر نشر الكتاب، چاپ دوّم، 1404) ص 205.
[2] . سوره بقره، آیه 253.
[3] . سوره مجادله، آیه 22.
[4] . سوره شعرا، ایه 193.
[5] . سوره قدر، آیه 4.
[6] . سوره شوری، آیه 52.
[7] . سوره حجر، آیه 29.
[8] . ر.ك. آیتالله مكارم شیرازی، تفسیر نمونه، (تهران، دارالكتب، الاسلامیّه) ج 12، ص 252.
[9] . سوره نساء، آیه 171، سوره اسراء آیه 17، سوره مجادله، آیه 22، سوره شوری،آیه 52.
[10] . سوره اسراء، آیه 85.
[11] . تفسیر نمونه، (پیشین) ج 12، ص 253.
[12] . تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 216، به نقل از تفسیر نمونه، (پیشین) ج 12، ص 253.
[13] . نورالثقلین، ج 3، ص 215، به نقل از همان و ر.ك: فیض كاشانی، تفسیر صافی، (مؤسه الاعلمی) ج 3، ص 108.
[14] . تفسیر نمونه، (پیشین) ج 12، ص 252.
[15] . سوره سجده، آیه 9.
[16] . سوره حجر، آیه 29.
[17] . علامه طباطبائی، المیزان، (تهران، دارالكتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1362) ج 13، ص 212.
[18] . همان، ص 208.
[19] . سوره یس، آیه 82.
[20] . سوره اعراف، آیه 54.
[21] . المیزان، (پیشین) ج 13، ص 211.
[22] . ر.ك: تفسیر نمونه، (پیشین) ص 253، و تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 215، و ر.ك: تفسیر صافی (پیشین) ج 3، ص 107ـ109.
روح در قرآن | اسلام پدیا
نقل قول:آنچه از کلمۀ «روح» در علوم مختلف اراده می شود متفاوت بوده و این واژه در هر علمی چه در علوم قدیمه و چه علوم جدید معنای اصطلاحی خاص خود را دارد و در اصطلاح قرآنی نیز معنایی خاص از آن مورد نظر است که در ضمن تعبیرات متفاوتی به کار برده شده است، از جمله: کلمه «الروح»،[۱] به طورمطلق، «روحی»،[۲] «روحٌ مِنه»،[۳] «روح الامین»،[۴]«روح القدس»[۵] و … .
روح در آیه ۸۵ اسرا:یکی از آیات مهمی که در قرآن کریم اشارِِۀ اجمالی به ماهیت روح دارد این آیۀ شریفه است: «یسألونک عن الروح قل الروح من امر ربی و ما اوتیتم من العلم الا قلیلاً»؛[۶] از تو در باره روح می پرسند، بگو: روح از امر پروردگار من است و جز اندکی از علم آن به شما داده نشده است.در مورد این که در این آیه کدام یک از معانی روح مراد بوده است، نخست احتمالاتی مطرح می شود؛ همچون روح حیوانی، روح انسانی (نفس ناطقه)، روح القدس یا جبرئیل و روح به معنای مخلوقی برتر از ملائکه، اما آنچه مسلم است شناخت روح حیوانی که در علم طب از آن بحث می شود نمی تواند منظور این آیه باشد؛ چرا که شناخت ماهیت آن دور از دسترس علوم نبوده و در طب قدیم و علوم روحی جدید در مورد ماهیت آن مطالب مختلفی ارائه شده است.همچنین روح را نمی توان همان جبرئیل دانست؛ چرا که کلمه روح غیر از آیه مذکور، در بسیاری از آیات قرآن تکرار شده و به قرینۀ این که در کنار ملائکه و متمایز از آنها ذکر شده ( الملائکة و الروح) مسلماً امری غیر از ملائکه است و صریح برخی از روایات نیز به این تمایز اشاره دارد. علامه طباطبائی در باره چیستی روح در آیه “یسئلونک عن الروح……” می گوید: روح ظاهراٌ خلقی است بسیار وسیع تر از جبرئیل و غیر جبرائیل.در این جا به برخی از روایاتی که دلالت دارد بر این که روح غیر از ملائکه و غیر از جبرئیل است اشاره می شود:۱٫ «اتی رجل امیر المومنین (ع) یسأله عن الروح الیس هو جبرئیل فقال له امیر المومنین (ع): جبرئیل من الملائکه و الروح غیر جبرئیل؛[۷] فردی نزد حضرت علی (ع) آمد و پرسید: آیا روح همان جبرئیل نیست، حضرت فرمودند: جبرئیل از ملائکه است و روح غیر از جبرئیل است.۲٫ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع ) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی قَالَ خَلْقٌ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ کَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ هُوَ مَعَ الْأَئِمَّةِ وَ هُوَ مِنَ الْمَلَکُوتِ”؛[۸] ابی بصیر از امام صادق (ع) در مورد قول خداوند که می فرماید: یسئلونک عن الروح قل الروح من امر ربی” سوال کردند؛ حضرت فرمودند: خلقی است اعظم از جبرائیل و میکائیل که همراه با رسول الله (ص) بود و با ائمه همراه است و از عالم ملکوت است.با این حال در برخی آیات می بینیم که جبرئیل را روح الامین معرفی کرده، ولی وجه جمع این دو مطلب همچنان که علامه طباطبائی نیز به آن تذکر داده است؛ از اشارات قرآن قابل استنباط است و آن این که جبرئیل و ملائکه حاملان و ناقلان روح هستند و روح را در تنزلات و ترقیات خود، همراهی می کنند و به همین لحاظ روح به وجهی ملازم ملائکه و جبرئیل است و به وجهی جدای از آنها است.[۹]
در مورد ماهیت و حقیقت این روح، خدای سبحان در آیه مذکور با بیانی اجمالی چنین فرموده است: «قل الروح من امر ربی»؛ بگو روح از امر پروردگار من است. برای این که ماهیت امر الاهی برای ما روشن شود می توان به برخی از آیات رجوع کرد از جمله آیه: «انما امره اذا اراد شیئاً ان یقول له کن فیکون»؛[۱۰] امر او چنین است که هرگاه چیزی را اراده کند تنها به آن می گوید موجود باش آن نیز بی درنگ موجود می شود.از نظر علامه طباطبائی در تفسیر المیزان این آیه نشان می دهد روح که از سنخ امر خداوند است منسوب به ذات بوده و از آن جا که «امر الاهی» عبارت است از: کلمه «کن» که همان کلمۀ ایجادی است و اشاره به فعل مختص ذات خدا دارد، از همین رو روح نیز که از سنخ امر الاهی است به مقیاس زمان و مکان و هیچ خصیصۀ مادی دیگری اندازه گیری نمی شود.[URL="http://islampedia.ir/fa/1389/11/%d8%b1%d9%88%d8%ad-%d8%af%d8%b1-%d9%82%d8%b1%d8%a2%d9%86/#_edn11"][۱۱]
[/URL]این روح در قرآن با تعبیرات مختلفی توصیف شده است؛ یکی این که به تنهایی و به طور مطلق ذکر شده؛ مانند آیه مذکور. همچنین گاهی با ملائکه همراه است و گاهی آن حقیقتی است که در عموم آدمیان نفخ و دمیده می شود و گاهی آن حقیقتی است که مومنان را همراهی و تأیید می کند و گاهی دیگر، آن حقیقتی است که انبیا با وی در تماس هستند.به طور کلی در مورد ماهیت روح همین اندازه می توان گفت که حقیقتی مجرد و از سنخ امر خداوند است، ولی درک چگونگی این امر ربوبی و مراتب آن نیاز به علمی شهودی دارد و از اسرار مکاشفه محسوب می شود و چون اکثر مردم فاقد چنین ادراکی هستند، لذا سخن گفتن در این مورد باعث حیرت عقول بوده و شاید باعث ضلالت نیز باشد. بنابراین، تفصیل بیشتر در مورد شناخت روح در ظاهر قرآن مطرح نشده است.از این رو نباید گمان کرد که خود پیامبر از این علم بی بهره بوده، همچنان که شناخت ماهیت روح بنور کشف و یقین، جزو مقامات عارفان بوده و بیان اسرار آن برای کسانی که محجوب از این علوم هستند، دارای فایده ای عملی نخواهد بود.[۱۲]و اما معنای جمله «و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا»، این است که آنچه بهره علمای ظاهر در این مسئله بوده تنها اندکی از بسیار است و حقیقت روح امری فراتر بوده و پی بردن به آن جز از طریق علوم کشفی امکان پذیر نیست.بنابراین، روح، حقیقتی ورای زمان و مکان و سایر خواص مادی است، لذا قابل ادراک حسی و رؤیت ظاهری نخواهد بود، هرچند مکاشفه و شهود قلبی حقیقت روح برای معصومین امکان پذیر است و شاید عرفای واصل نیز اجمالا از این شهود بر خوردار باشند و منافاتی با تجرد روح ندارد.
[۱] الاسراء، ۸۵؛ غافر، ۱۵٫[۲] الحج، ۲۹؛ صاد، ۷۲٫[۳] المجادله، ۲۲؛ النساء،۱۷۱٫[۴] الشعراء، ۱۹۳٫[۵] بقره، ۸۷و ۲۵۳؛ مائده، ۱۱۰؛ نحل ۱۰۲٫[۶] اسراء، ۸۵٫[۷] کلینی، کافی، ج ۱، ص ۲۷۴، دارالکتب الاسلامیة، تهران، ۱۳۶۵٫[۸] کافی، ج۱، ص۲۷۳٫[۹] طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج ۱۳، ص ۱۷۱- ۱۷۲، جامعه مدرسین، قم، ۱۳۷۴٫[۱۰] یس، ۸۲٫[۱۱] المیزان، ج ۱، ص ۵۲۸- ۵۲۹٫[۱۲] مرآت الاکوان (تحریر شرح هدایه ملاصدرا)، ص۳۶٫