12-17-2013, 09:04 PM
Spehr نوشته: بابا آلمانی!!!!
پارسی گو گرچه ژرمن خوشتر است.
مهربد به زبانی بنویس که همه دریابند! ما که از آلمانی همان Gesellschaft را فقط بلدیم که آنهم از زیرنویسهای پارسیگر یاد گرفتیم. P:
Dariush نوشته: به آلمانی سخن گفتن، آنهم زمانیکه میدانیم مخاطبمان(در اینجا من ) جز پارسی و انگلیسی به زبانِ دیگری تسلط ندارد (و آلمانی را در حد بسیار ابتدایی آموخته است)، چه معنایی جز خودنمایی و به رخ کشیدن دارد؟!
Mehrbod نوشته: Bist du ein Freigeist, oder was= tarzabaan:
Freigeist ein relativer Begriff
Man nennt Den einen Freigeist, welcher
anders denkt, als man von ihm auf Grund seiner Herkunft, Umgebung,
seines Standes und Amtes oder auf Grund der herrschenden Zeitansichten
erwartet. Er ist die Ausnahme, die gebundenen Geister sind die Regel; diese
werfen ihm vor, dass seine freien Grundsätze ihren Ursprung entweder in
der Sucht, aufzufallen, haben oder gar auf freie Handlungen, das heisst auf
solche, welche mit der gebundenen Moral unvereinbar sind, schliessen
lassen. Bisweilen sagt man auch, diese oder jene freien Grundsätze seien
aus Verschrobenheit und Ueberspanntheit des Kopfes herzuleiten; doch
spricht so nur die Bosheit, welche selber an Das nicht glaubt, was sie sagt,
aber damit schaden will: denn das Zeugniss für die grössere Güte und
Schärfe seines Intellectes ist dem Freigeist gewöhnlich in's Gesicht
geschrieben, so lesbar, dass es die gebundenen Geister gut genug
verstehen. Aber die beiden andern Ableitungen der Freigeisterei sind redlich
gemeint; in der That entstehen auch viele Freigeister auf die eine oder die
andere Art. Desshalb könnten aber die Sätze, zu denen sie auf jenen
Wegen gelangten, doch wahrer und zuverlässiger sein, als die der
gebundenen Geister. Bei der Erkenntniss der Wahrheit kommt es darauf an,
dass man sie hat, nicht darauf, aus welchem Antrieb man sie gesucht, auf
welchem Wege man sie gefunden hat. Haben die Freigeister Recht, so
haben die gebundenen Geister Unrecht, gleichgültig, ob die ersteren aus
Unmoralität zur Wahrheit gekommen sind, die anderen aus Moralität bisher
an der Unwahrheit festgehalten haben. - Uebrigens gehört es nicht zum
Wesen des Freigeistes, dass er richtigere Ansichten hat, sondern vielmehr,
dass er sich von dem Herkömmlichen gelöst hat, sei es mit Glück oder mit
einem Misserfolg. Für gewöhnlich wird er aber doch die Wahrheit oder
mindestens den Geist der Wahrheitsforschung auf seiner Seite haben: er
fordert Gründe, die Anderen Glauben.
شما یک آزاداندیش ( آزادروان) هستید؟ یا که چی؟
---
آزاداندیش یک فرایافت وسته (نسبی) است.
همواره چنین است که ما از یکی که در یک همبود و فرهنگ ویژه ریشه دارد،
چشم داریم که به رنگ و فام آن فرهنگ و مرز و بوم باشد و آن باورهایی را
که در زمان او روا هستند، از خود نشان دهد. هنجار این است که بیشتر روان
ها در زنجیر هستند ولی اندک-گاهی هم پیش میاید که کسی از چنین بندی رها
بوده و اندیشه و روانش آزاد از فرهنگ و باور های چیره همبود و زمانش باشد.
هومن های روان-بسته و گرفتاراندیش، همواره هومن های آزاداندیش و رهاروان
را سرزنش میکنند که یا از روی نیاز به خود نمایی چنین هستند و یا کارهایشان
با فرامنشی همخوان نیست و گونه ای بی بند و باری می باشد. گاهی هم میگویند
که مغز یارو سرجایش نیست یا اینکه از روی شیطنت چنین منشی پیش گرفته و خودش
هم به چیزی که میگوید باور ندارد و در ته دلش همانگونه است که بیشنیگان ویربسته
هستند، چرا که از چهره و منشش، هوشمندی و نیکی را میبیننند و نمیتوانند باور کنند
که او براستی بدکار باشد. ولی فربود این است که آزاد اندیشان از همین راه ها پدید میایند
و برای همین ، چیزهایی که میگویند و اندیشه هایی که میپرورند، میتوانند راستین تر
و والاتر از اندیشه های گرفتاراندیشان باشند ....
برای دریافت راستی و فرهود، بسنده است که راستی را بدست آورده باشید نه اینکه
این فرهود به چه انگیزه پدید امده و گفته شده و از چه راهی جسته شده است.
اگر آزاداندیشان راست بگویند، پس گرفتار اندیشان نادرست گفته اند، به یکسان که
سخن آزاداندیشان از روی بدی و شیطنت و فرومنشی و خود نمایی و .. بوده باشد.
این در یک آزاداندیش سرشتین نیست که همواره راستی با او باشد، برتری او در این
است که خود را از هنجار گله ای رها نموده است و پُرگاه، خود همین با دستابی به
یک رهود همراه است، گرچه او در زندگی اش کامیاب یا ناکام باشد:
او از چون و چراها و انگیزه هایی میپرسد که دیگران بدان کورکورانه باور دارند
...
•
پارسیگر
خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد