11-28-2013, 08:40 AM
Dariush نوشته: شبهفیلسوف عبارت خودساختهی من است. ولی چه اشکالی دارد؟ شبهفیلسوف هم مثل شبهروشنفکر داریم. اما شبه فیلسوف را من به این خاطر به کار بردم که هدایت خودش خود را هرگز فیلسوف نمینامید، این دیگران هستند که زور میزنند از رمانهای او یک ایدهئولوژی نیهیلیستی بیرون بکشند. خودش به لحاظ کفری به نیهیلیسم خیامگون علاقهی زیادی داشت، ولی تحت تاثیر زندگی شخصی خودش، هرگز نتوانست آنطور بشود .
آری هدایت هرگز نتوانست پیرو فلسفهی خیام باشد و سرانجام جز خودکشی راه دیگری نیافت.
اتفاقا من از آن دسته افراد هستم که از داستانهای او ایدئولوژی فکری هدایت را بیرون میکشم،
ولی او را فیلسوف نمیخوانم. هدایت رگههایی از اندیشهی فلسفی داشت و بیشتر فلسفهدان
بود و نه فیلسوف. در واقع او هنرمند بود؛ یک هنرمند بزرگ که به حقیقت لخت و عریان زندگی پی
برده و میکوشید در قالب هنر آن را عرضه کند! مثلا، در داستان کوتاه «بُنبست» هدایت تیر آخر و
نهایت پوچی را به ذهن خواننده شلیک میکند و وجود مفت و بیارزش انسان را به بهترین شکل
ممکن با رگههایی از اندیشهی فلسفی ناب بیان میکند. او "مرگ" را بُبست زندگی و بی اندازه
ساده و پیش پا افتاده مطرح میکند، مثل شمعی که در یک آن فوت کنند و خاموش بشود. پوست
چینخورده، شیارهایی که گوشهی چشم در گاه پیری نقش میبندد ... همهی اینها را به عنوان
"درد فلسفی" عنوان میکند و سرانجام در کمال ناباوری انسان عصر مدرن را سرگردان و "هیچ"
و ناچیز در جهان مزخرف و موهوم هستی به تصویر میکشد.
--
اینها حقایقی هستند که به قول غلامحسین یوسفی، منتقد و ادیب پارسی هنگامیکه پای حرفهای
هدایت مینشینیم از خردنگریهای خودمان شرمنده میشویم و از زندگی آدمهای شکمپرست بیزار.
شعارها و مفاهیم لختی که نقل قول کردی بنیان آثار هدایت و سبک هنری اوست. چیزی جز این هم
نیست!
Catwoman: from here, Bane's men patrol the tunnels. And they're not your average brawlers
Batman: Neither am I
Batman: Neither am I