11-04-2013, 02:24 PM
undead_knight نوشته: من نیز قربانی هستم:))
پیش نکته:آماری برای بیشینه بودن مادران متجاوز دارییا دلیل خاصی به ذهنت میرسه؟
ببین الان ما چند تا نکته داریم:
1-ما دو نوع آزار(یا بهتره بگیم تجاوز) جنسی داریم؛ با خشونت و بدون خشونت.مواردی که با خشونت هست در همه محدوده های سنی رخ میده ولی در مواردی که خشونتی در کار نیست فقط رابطه بین بزرگ سال و کودک هست.
2-اینکه شخص خودش رو در موضع قربانی نمیبینه برای من کمی ابهام داره،یعنی شاید از دید قانونی یا اخلاقی عمل شخص نکوهش شدنی باشه ولی آیا کودکی که باهاش رابطه جنسی برقرار شده(و خشونتی در کار نبوده) هم باید احساس قربانی بودن داشته باشه؟یعنی آیا جامعه(یا هر گروه دیگه ای) نمیخواد به زور دیدگاه خودش رو به شخص تحمیل بکنه؟
نکته ی 1 روشن است.
اما در مورد نکته ی 2 من گفتم قربانی از آن جهت که طبعات این رویداد برای بچه بسیار هزینه آور و استرس زا است.اینکه یک خانمی بیاید آلت تناسلی بچه را لمس کند بدون شک برای بچه لذت بخش است و چنانکه می دانیم لذت بردن بچه از لمس آلت اش به پیش از دوران بلوغ و حتی گاهی اوقات در سنین 2،3 سالگی می رسد.اما در همان لینکی هم که گذاشتم طبعات این موضوع را مورد بررسی قرار داده:
نقل قول:s. Rosencrans found among her study participants many of the
reactions shared by survivors of male-perpetrated abuse: depression,
anxiety, low self-esteem, and high rates of eating disorders and substance
abuse. She also found, when she asked her participants what they would want
the public to know about maternal incest, a nearly universal wish to tell
society that "this really happens."
حتی گاهی اوقات کودک به خاطر شرایط خاص فرهنگی،احساس نفرت و انزجار نسبت به چنین موضوعی دارد و به گمانم اکثر ما این تجربه ی احساس نفرت و انزجار را زمانی که برای نخستین بار پی به سکس داشتن پدر و مادر مان بردیم،داشته ایم.از سوی دیگر ترس از فاش شدن این موضوع در عین لذت بخش بودن برای بچه بسیار سنگین است.
شما اگر در اخلاقی بودن و یا نبودن ِ این عمل بحث دارید که خب آن جداست.اما اگر باور دارید که این کار نادرست است، باید بدانید که موضع دوگانه ی جامعه در قبال این موضوع باعث می شود که فرزند پسر(و یا دختر) نداند که چه بلایی بر سر اش می آید اما به دلایل فرهنگی تقریبا تمام خانواده ها از خطر تجاوز و اذیت و آزار جنسی ِ مردان علیه فرزندان شان آگاهند و بی شک مراقب اند و به خود فرزند هم آموزش می دهند که چگونه از قربانی شدن اجتناب کند.اما چون جامعه اصولا باور ندارد که متجاوز زن هم هست باعث می شود هم قربانی های پسر و هم دختر(!) که قربانی ِ متجاوزان زن شده اند ندانند که این موضوع اساسا چیست و آیا بد است،خوب است،اگر این اتفاق افتاد چه کار باید بکنند،به پدر و مادر خود بگویند و یا با توهم گاییدن ِ زن خوش باشند.این است که فرزندانی که قربانی ِ متجاوزان زن می شوند در خطر بسیار بزرگتری قرار دارند ولاپوشانی ِ آمار و ارقام راستین در این مورد تنها به ضرر قربانیان است و خانواده ها هم اساسا هیچ توجهی به آن ندارند.
یک نگاهی به این آمار بیاندازید:
نقل قول:Only 16% of men with documented histories of sexual abuse (by social service agencies, which means it was very serious) considered themselves to have been sexually abused, compared to 64% of women with documented histories in the same study.[SUP]7[/SUP]
پ.ن:آنزمان یک مطلب بسیار جالب در مورد مادران متجاوز یافته بودم که اکنون هرچه میگردم پیدایش نمی کنم.تا زمانی که آن مطلب را بیابم سخنم را در مورد اینکه "اکثر متجاوزان مادران هستند"،پس می گیرم و پوزش می خواهم.آن مطلب شرح این مقاله بود:
نقل قول:[h=1]Mother-son sexual abuse: rare or underreported? A critique of the research.[/h]Lawson C.[TABLE="class: text, width: 100%"]
[h=3]Source[/h]Department of Child Development and Family Studies, Purdue University, West Lafayette, IN 47907.
[TR]
[TD][/TD]
[/TR]
[/TABLE]