10-31-2013, 09:58 PM
مزدك بامداد نوشته:از ابهام موجود در واژه فرهنگ که بگذریم، چرا وقتی من در فرهنگ x رشد کرده ام، بار گناهان مردم x در 3000 سال پیش (ابهام حتی در تعیین زمان مبدئی که ما باید از آن به بعد بارهای گناهان را به دوش بکشیم در این جا مشهود است) به دوش من می افتد؟نقل قول:Philo:چرا یک ملت مثل یک جاندار است و باید مثل سلول های کنونی که تاوان گناهان سلول های گذشته را می دهند تاوان اشتباهات نسل های قبل از خود را بدهد؟ و اصلا چگونه می توان فهمید که هر کس از نسل کیست؟ من اجدادم را از پدر پدربزرگ به قبل را اصلا نمی شناسم و اصلا نمی دانم از کجا آمده اند و چه کار کرده اند.این مهند نیست که شما بدانید نیاکانتان چه کسی بوده، همین که در ایران زاده شده اید،
خودبخود فرهنگ ایرانی/اسلامی/خیارشور/چلوکباب و .. در شما جایگزین میشود، با ساخته ها
و یافته های نیاکان خود پرورش می یابید و .. اینگونه بارگناهان ( و هم خوبی نیکوکاری های انها)
به شما میرسد. گرچه شمارا از افریقا هم به فرزندی پذیرفته باشند! پس اینگونه میشوید یک
یاخته از جانداری بنام "ایران" که تا کنون سه هزار سال زیسته ست!
•
پارسیگر
توجه کنید که برهان شما به این شکل است:
فرهنگ جوامع مثل بدن انسان است، و افرادِ کل تاریخ این جوامع، مثل سلول های بدن انسان هستند. چون سلولهای بدن تاوان اشتباهات همدیگر را می دهند (مثلا مجازات سلول های معده، در حالی سلول های دست دزدی کرده اند)، پس افراد جوامع هم تاوان اشتباهات همه افراد در کل تاریخشان را باید بدهند.
و این یک تمثیل است، از من نخواهید زندگی ام را بر پایه یک تمثیل قرار دهم.