10-24-2013, 06:30 AM
دربارهی مالکیت خصوصی بر کالا نیز مارکس معتقد بود در شرایط پس از گذار از سوسیالیسم به مارکسیسم، یک «جامعهی وفور» پدید خواهد آمد که در آن تولید به چنان شاخص برجستهای میرسد و تقسیم آن چنان عادلانه، که هیچکس نیازی به «نگاه داشتن» دارایی خود را ندارد، یعنی اینکه دوستان میگویند فقط مالکیت بر ابزار تولید منظور است و ... چندان دقیق نیست. جامعهی وفور مورد نظر او هماکنون نیز وجود دارد و ایالات متحده به نوعی دچار انباشت بیسابقهای از کالا در تاریخ بشر است، اما بدلیل بالا نگاه داشتن قیمتها دسترسی به این کالاها به شدت نابرابر است. در حال حاضر سالانه بیش از هشت برابر نیاز کُل جمعیت کرهی زمین غذا تولید میشود، اما با این وجود سالی پنج هزار کودک از قحطی میمیرند!
مارکس معتقد بود بیزاری از کار کردن عارضهی شرایطیست که در آن دسترنج شما توسط شخص دیگری استثمار میشود و اگر کارگران همانقدرکه تولید کردند را دریافت بکنند، انگیزش آنها و اشتیاق به کار کردن چندان افزوده میشود که در مدت کوتاهی برای همچنان گردیدن چرخ صنعت شما وادار هستید ماشین یک ماههی خود را دور بیاندازید و یکی جدید را بردارید، و مدتی زمان میبرد تا شاخص تولید با شاخص نیاز برابر بشود. یعنی تلاش برای باقی نگاه داشتن آنچه دارید به نوعی در تضاد با منافع شخصی خودتان خواهد بود و باعث کاهش دسترسی شما به تولیدات بهتر و جدیدتر و ... میشود. لویی آلتوسر یک تحلیل مفصلی از این ماجرا دارد.
مارکس معتقد بود بیزاری از کار کردن عارضهی شرایطیست که در آن دسترنج شما توسط شخص دیگری استثمار میشود و اگر کارگران همانقدرکه تولید کردند را دریافت بکنند، انگیزش آنها و اشتیاق به کار کردن چندان افزوده میشود که در مدت کوتاهی برای همچنان گردیدن چرخ صنعت شما وادار هستید ماشین یک ماههی خود را دور بیاندازید و یکی جدید را بردارید، و مدتی زمان میبرد تا شاخص تولید با شاخص نیاز برابر بشود. یعنی تلاش برای باقی نگاه داشتن آنچه دارید به نوعی در تضاد با منافع شخصی خودتان خواهد بود و باعث کاهش دسترسی شما به تولیدات بهتر و جدیدتر و ... میشود. لویی آلتوسر یک تحلیل مفصلی از این ماجرا دارد.
زنده باد زندگی!