10-16-2013, 07:04 PM
Mehrbod نوشته: ١. شمار زنان فرهیخته در پیشرفتهترین و خردپرورترین کشورهای جهان دربرابر مردان زار میزند, بدجور هم زار میزند. ٢. زنان نیازی به کار ندارند, اگر میبینید کار میکنند تنها و تنها برای ارزیابی (casing) است. یک زن میرود بیرون, دانشگاهها و دیگر جاهاییکه مردِ کارکُن و خوب پیدا میشود تن آنها را از نزدیک خود ببیند و ارزیابد تا سرانجام یکی از خوبهایِ آنها را "بخرد" (= به دام همسری بیاندازد); Men = Providers. ٣. روال یا قاعده که نباید فرزام و ١٠٠% باشد (گاهی نوزاد هم ٥ دست زاده میشود), با نگرش به رویکرد بیشترِ زنان در بیشتر کشورها در بیشتر زمانهها اینچنین است! اگر استثنا نباشد جای نگرانی دارد. دانشاندوزی و خردگرایی هم به خودی خود هیچ ارزشی ندارند, ارزش آنها در فراهمش یک زندگی بهتر و والایش بهزیستی است. آنچه من مینکوهم افتادن همهیِ این بار بر دوش مردان بیچاره است, جوریکه زنان را میبینیم بآسانی به کوششِ مردان میخندند (یک مشت بیکار که دور هم دربارهیِ کمونیسم میگفتمانند, برو دوزار پول دربیاور بجای این کارها و ...) و در زندگی کاری بجز همان خوردن و خوابیدن و خُرامیدن به هزینهیِ مرد (نخست پدر, دیرتر شوهر و این روزها دولت مردستیز!) ندارند. پارسیگرخوب چرا باید بپذیرم زنانی که کار می کنند فقط در پی ارزش یافتن هستند و نه چیز دیگر؟ و این ادعا اگر غلط باشد چگونه بفهمم که غلط است؟
آن نوزادی که 5 انگشت دارد قابل "توضیح" است، اگر از پزشک او بپرسید علت این نقص را برای شما توضیح می دهد، من هم باید بفهمم فلان زن در دپارتمان فلسفه دانشگاه ییل چه می کند؟ چرا نرفته شوهر پولدار گیر بیاورد و مفت خوری کند؟ چرا دغدغه های فلسفی دارد؟