10-16-2013, 06:44 PM
Philo نوشته: جناب مهربد چرا در نظر نمی گیرید که اکثریت زنان شاغل نیز (که کم هم نیستند) در سرمایه داری کارگرند و بهره ده؟
یک نگاهی هم به دپارتمان های فلسفه و فیزیک دانشگاه های بزرگ جهان بیندازید تا زنانی را با والاترین دغدغه های انسانی زیارت کنید.
اگر می گویید اینها استثنا هستند، باید توضیح دهید که چرا این استثناها وجود دارند؟ اینها را چه شده که استثنا شده اند؟
استثنایی که توضیح نداشته باشد، به سادگی نشان دهنده نادرستی قاعده است.
١. شمار زنان فرهیخته در پیشرفتهترین و خردپرورترین کشورهای جهان دربرابر مردان زار میزند, بدجور هم زار میزند.
٢. زنان نیازی به کار ندارند, اگر میبینید کار میکنند تنها و تنها برای ارزیابی (casing) است. یک زن میرود بیرون, دانشگاهها و دیگر جاهاییکه مردِ
کارکُن و خوب پیدا میشود تن آنها را از نزدیک خود ببیند و ارزیابد تا سرانجام یکی از خوبهایِ آنها را "بخرد" (= به دام همسری بیاندازد); Men = Providers.
٣. روال یا قاعده که نباید فرزام و ١٠٠% باشد (گاهی نوزاد هم ٥ دست زاده میشود), با نگرش به رویکرد بیشترِ زنان در بیشتر کشورها در بیشتر زمانهها اینچنین است! اگر استثنا نباشد جای نگرانی دارد.
دانشاندوزی و خردگرایی هم به خودی خود هیچ ارزشی ندارند, ارزش آنها در فراهمش یک زندگی بهتر و والایش بهزیستی است. آنچه من مینکوهم افتادن همهیِ این بار بر دوش مردان بیچاره است, جوریکه زنان
را میبینیم بآسانی به کوششِ مردان میخندند (یک مشت بیکار که دور هم دربارهیِ کمونیسم میگفتمانند, برو دوزار پول دربیاور بجای این کارها و ...) و در زندگی کاری بجز همان خوردن و خوابیدن و خُرامیدن به هزینهیِ مرد (نخست پدر, دیرتر شوهر و این روزها دولت مردستیز!) ندارند.
پارسیگر
.Unexpected places give you unexpected returns