08-26-2013, 11:07 AM
امروز داشتم کتاب the second sexism نوشته David Benatar را می خواندم که به مطلب جالب و در عین حال اسفناکی برخوردم. درمورد فشار های اجتماعی بر رروی مردان برای خدمت نظامی به کشور و رفتن به جنگ.ترجیح می دهم عینا آن صفحه را ترجمه کنم و به جد به تمام دوستان توصیه می کنم حتما این کتاب را بخوانند.من این کتاب را برای دانلود فقط یک جا پیدا کردم و اگر از دید مدیران محترم اشکالی ندارد می توانم لینک دانلود آنرا اینجا قرار دهم.
نویسنده در چند صفحه پس از این به تشریح شرایط جنگ و وضعیت سربازارن جنگی می پردازد که در جایی مثالی از یک سرباز بریتانیایی می آورد که در کتاب خاطراتش نوشته:"در دمای 30 درجه فارنهایت(تقریبا منفی 1 درجه سانتی گراد) بسیاری از سربازان از اسهال رنج می بردند و از آنجایی که مافوق ها اجازه نمی دادند جایگاه خودشان را ترک کنند مجبور بودند همانجایی که ایستاده اند کارشان را انجام دهند."نویسنده به تفصیل در مورد قربانی های جنگ و جانبازان جنگی توضیح می دهد و اینکه سربازان جنگ به انواع و اقسام مرض های روانی دچار می شوند.
به شدت توصیه می کنم این کتاب را بخوانید و من از این پس هرگاه به مطلب درخور توجهی در این کتاب برخوردم آنرا همینجا بازگو می کنم.
نقل قول:
احتمالا آشکارترین مثال زیان مردی(male disadvantage)، تاریخچه ی دور و دراز فشار های اجتماعی و قانونی بر روی مردان و نه زنان برای ورود به ارتش و جنگیدن در نبرد و بواسطه ی آن به خاطر انداختن جانشان و سلامت بدنی و روانی شان بوده.مجازات تخطی از این وظیفه ی خطیر هم شامل تبعید،زندانی شدن،شکنجه و در بدترین حالت اعدام می شده.میلیون ها مرد در طول تاریخ و تا کنون مجبور به حضور در جنگ شده اند،در حالیکه خدمت اجباری نظام در بسیاری از کشور ها ممنوع شده اما اکنون(در زمان نوشتن این کتاب سال 2012) در بیش از 80 کشور جهان این قانون وجود دارد.این مثال ها شامل بسیاری از کشورهای لیبرال دموکرات می شود که در آنها اکثر موانع پیشرفت زنان برداشته شده.
در آن زمان ها که فشار بر روی مردان بیشتر اجتماعی بوده تا قانونی،هزینه عدم نام نویسی در ارتش شرمساری و مطرود شدن از سوی جامعه بوده.احتمالا درک این موضوع برای مردم قرن 21 امی کشور های غربی سخت است که چه مایه این فشار ها خرد کننده بوده و شدت آن دست کمی از مجازات های قانونی نداشته.مردان جوان و حتی پسر بچه ها احساس می کردند وآنها را مجبور می کردند که احساس کنند در صورت عدم حضور در ارتش مردانگی شان از بین می رود.به بیان دیگر آنها بزدل و ترسو خطاب می شدند اگر به ارتش نمی رفتند.زنها بی خبر از مزیت زنانگی شان که آنها را از این فشار و وظیفه معاف می کرد بسیاری اوقات نقشی اساسی در این شرم دادن مردانی ایفا می کردند که آنها(زنان) گمان می کردند که باید برای خدمت به ارتش داوطلب شوند.
یکی از مثال های بارز این موضوع کمپینی است که زنان در طول جنگ جهانی نخست در بریتانیا تشکیل داده بودند که در آن زنان بریتانیایی پرهای سفید(نشان بزدلی ) رابر روی سر مردانی می ریختند که یونیفورم نظامی نپوشیده بودند.این اتفاق حتی برای پسر بچه هایی که از نظر قانونی شرایط ورود به ارتش را نداشتند و سن شان کمتر از سن قانونی بود هم رخ می داد.به طور مثال پسر بچه ای به نام "فردریک بروم" که موفق شده بود غیر قانونی در ارتش ثبت نام کند و به جنگ رفته بود،زمانی که از نبرد بازگشته بود با فشار پدرش که شناسنامه ی او را تغییر داده بود تا مسئولین ارتش را مجاب کند که پسرش را بپذیرند مواجه شد.زمانی که برای پیاده روی به یکی از پل های شهر رفته بود با چندین دختر مواجه شده بود که به او تعدادی پر سفید داده بودند.او بعد ها چنین این واقعه را روایت می کند:"من به شدت تحقیر شدم به گونه ای که همان موقع رفتم و در آن دفتری که برای نام نویسی مردان برای ارتش بود ثبت نام کردم."
نویسنده در چند صفحه پس از این به تشریح شرایط جنگ و وضعیت سربازارن جنگی می پردازد که در جایی مثالی از یک سرباز بریتانیایی می آورد که در کتاب خاطراتش نوشته:"در دمای 30 درجه فارنهایت(تقریبا منفی 1 درجه سانتی گراد) بسیاری از سربازان از اسهال رنج می بردند و از آنجایی که مافوق ها اجازه نمی دادند جایگاه خودشان را ترک کنند مجبور بودند همانجایی که ایستاده اند کارشان را انجام دهند."نویسنده به تفصیل در مورد قربانی های جنگ و جانبازان جنگی توضیح می دهد و اینکه سربازان جنگ به انواع و اقسام مرض های روانی دچار می شوند.
به شدت توصیه می کنم این کتاب را بخوانید و من از این پس هرگاه به مطلب درخور توجهی در این کتاب برخوردم آنرا همینجا بازگو می کنم.