05-12-2013, 12:15 AM
"تمام کسانی که در بچگی میشناختم دلشان میخواست موهای خوبی داشته باشند. مهم نبود سر و وضعتان چقدر فلکزده باشد و قیافهتان هم به لعنت خدا نیرزد، همین که موهای خوبی داشتید جذاب محسوب میشدید.
موهای خودم هم از نوع «به نسبت خوب» بود و این را سلمانیها وقتی برای اولین بار سرم را اصلاح میکردند بهام میگفتند، مثل پزشکی که نتیجه اولین آزمایشی را که از شما گرفته گزارش میدهد؛ چیزی شبیه «اوضاعتان در کل خوب است» یا «فشار خونتان کمی بالاست، بهتر است زیاد نمک نخورید»."
این قسمتی از روایت هنری لوئیس گیتس – نویسنده سیاه پوست آمریکایی- است که در ماهنامه داستان همشهری با عنوان "در آشپزخانه" چاپ شده ,
در مورد سیاه پوستانی که یکی از دغدغه های مشترک همیشگی در زندگیشون, چه مرد و چه زن, از زمان کودکی تا بزرگسالی داشتن موی صاف هست.
روایت در مورد روشهاییه که سیاه پوستان برای داشتن موهای صاف به کار می گرفتند, موادی که استفاده می کردند, وقتی که صرف می کردند و نوآوریهایی که به خرج می دادند.
و اینکه یکی از موضوعات صحبت اونها در جمع دوستان یا خانواده این بوده که آیا فلان خواننده, نویسنده یا سیاستمدار سیاه پوست از روش خوبی برای صاف کردن موهاش استفاده می کنه یا نه... روایت رگه هایی از طنز داره اما به نظر من در عین حال تکان دهنده و یه جورایی عجیب هست:
"موی صاف «خوب» بود و موی فرفری «بد». حتی در اواخر دهه شصت و در اوج جنبش حقوق مدنی سیاهان، مردم هنوز بر این اعتقاد بودند که موهای شبیه موهای سفیدپوستها «خوب» است، حتی اگر جملهای معترضه اضافه میکردند؛ «چیزی که قبلا بهش میگفتیم خوب.»"
موهای خودم هم از نوع «به نسبت خوب» بود و این را سلمانیها وقتی برای اولین بار سرم را اصلاح میکردند بهام میگفتند، مثل پزشکی که نتیجه اولین آزمایشی را که از شما گرفته گزارش میدهد؛ چیزی شبیه «اوضاعتان در کل خوب است» یا «فشار خونتان کمی بالاست، بهتر است زیاد نمک نخورید»."
این قسمتی از روایت هنری لوئیس گیتس – نویسنده سیاه پوست آمریکایی- است که در ماهنامه داستان همشهری با عنوان "در آشپزخانه" چاپ شده ,
در مورد سیاه پوستانی که یکی از دغدغه های مشترک همیشگی در زندگیشون, چه مرد و چه زن, از زمان کودکی تا بزرگسالی داشتن موی صاف هست.
روایت در مورد روشهاییه که سیاه پوستان برای داشتن موهای صاف به کار می گرفتند, موادی که استفاده می کردند, وقتی که صرف می کردند و نوآوریهایی که به خرج می دادند.
و اینکه یکی از موضوعات صحبت اونها در جمع دوستان یا خانواده این بوده که آیا فلان خواننده, نویسنده یا سیاستمدار سیاه پوست از روش خوبی برای صاف کردن موهاش استفاده می کنه یا نه... روایت رگه هایی از طنز داره اما به نظر من در عین حال تکان دهنده و یه جورایی عجیب هست:
"موی صاف «خوب» بود و موی فرفری «بد». حتی در اواخر دهه شصت و در اوج جنبش حقوق مدنی سیاهان، مردم هنوز بر این اعتقاد بودند که موهای شبیه موهای سفیدپوستها «خوب» است، حتی اگر جملهای معترضه اضافه میکردند؛ «چیزی که قبلا بهش میگفتیم خوب.»"