04-15-2013, 04:09 AM
Mehrbod نوشته: آخشیج (آخشیگ[3]) یکی از واژههایی است به گمانم در اوستا آمده و چند چم دارد, دو تای مهادین[4] آنها:آری، خودش گفته یک واژه اوستایی است.
١. عنصر, اتم
٢. متضاد, روبرو
Mehrbod نوشته: برای contradict میتوانیم بسادگی و همسان با برابر انگلیسی اش «پادستیز» را به کار ببریم:برای Contradiction آشوری واژههای ناهمسازی و خلافگویی را پیشنهاد کرده که به نظرم ناهمساز با توجه به سادگیاش واژهی خوبی است .البته پادستیز خوب است.
Mehrbod نوشته: idea همان «انگاره[10]» است:
انگاره = idea
انگارهای = ideal
انگارهگرایی = idealism
البته مهربد جان idealism را گاه میشود آرمانخواهی (برابرنهاده آشوری) هم معنا کرد.البته در فلسفه همین معنای ایدهباورانه یا انگارهگرایی معنا میدهد و آرمانپرستی در سیاست و هنر برای این واژه کاربرد.
Mehrbod نوشته: نمیدانم, interest به چم[1] کنجکاوی و گرایش است, اندراست میشود «میان/اندر بودن». پیوندی نمیبینم من!خودش هم هیچ توضیحی نداده برای این واژه.فکر میکنم در کتابهای دیگرش در این مورد توضیح داده و نخواسته اینجا تکرار کند (چون چندین بار به کتابها و ترجمههای دیگر ارجاع داده است).
Mehrbod نوشته: من پارادَخش[17] را اینجا میپسندم (پارادخشی زابه[18] = paradoxical):به نظر من هم اکنون واژهی خوبی به نظر میآید.
--------------------------
خب برای اینکه وجهه کتاب خراب نشود، چندتا از واژههایی که از نظرم خوب هستند را میآورم:
برای متافیزیک :متاگیتیک را بکار برده (الیته اینجا این سوال پیش میآید که آیا میشود پیشوند لاتینِ متا را با واژههای پارسی بکار برد؟)
برای majesty و authority واژهی مهستی را بکار برده : خوشم آمد.
برای manifold واژه بسیارگان
برای ریاضیات ، مزداهیکی که خودت گفته بودی را پیشنهاد کرده.
برای contrast پادسانی را ساخته.
canon را به داتیک برگردانده (بزرگمهر و دیگران همان قانون را برگزیدهاند)
جای قطعیت تاشتیگی را بکار برده (certainly)
همنهاد آروینی =emprical synthesis
این را واقعا خوشم آمد : doctorine of the elements = بن پار شناسی
institution =درنهشت ، نهاد ، نظام
constitution, arrangement= آراستار ، سامان
به نظر من این واژهها خوب بودند.خیلی از واژهها هم هست که خودت قبلا به کار میبردی و آشنا و تکراری هستند به همین خاطر آنها دوباره نمیگویم مثل فرنام، آروین، برزش، سهش و ...
یک کاری هم که کرده و من اول بار است که میبینم به جای آنکه مثلا بگوید یگانگیِ سهش ، میگوید یگانگیی سهش ! به نظرم اینکه یک حرف اضافه کنیم برای چنین چیزی که میشود با همان کسره گفتش، بیخود است.
کسشر هم تعاونی؟!