01-29-2011, 02:35 PM
Babak نوشته: من يك ديپلم زبان انگليسی در دوره دبيرستان گرفتم اما بدليل فرار بودن زبان الآن زبانم ضعيف شده. اما مثلا خواندن ترجمه انگليسی آثار هايدگر جايز است؟ يا حتما بايد به زبان اصلی خواند؟
نكته ديگر اينه كه وارد شدن به هر موضوعی نياز به يك حداقلهايی دارد و مثلا كسی كه ميخواهد يك انتگرال دوگانه را حل كند بايد در وهله اول بداند اصلا انتگرال چيه. حالا يك نفر كه در طول تحصيلاتش يك واحد منطق و فلسفه نخوانده است چطور بايد شروع كند؟ البته من خودم يك كارهايی را شروع كردم و سعی كردم ابتدا با خواندن كتابهای مقدماتی در زمينه منطق ، وارد فلسفه بشوم. شما چه نظری داريد؟
نظرتان در مورد خواندن كتابهايی كه به شكل گفتگو است چيست؟ به نظر ميرسد اين كتابها برای خوانندهای مثل من مناسبتر باشد. مثل كتابهای برايان مگی.
زبان همانقدر که زود از خاطر میرود، با اندکی تلاش و مرور دوباره به خاطر باز میآید، زبانتان را به یک جایی برسانید، که کلا از نان ِ شب واجبتر است!
همهی ِ اینها بستگی به جدیت ِ شما دارد، اگر میخواهید در گفتگوها پیروز بشوید و همین عقایدی را که دارید مستدل بکنید، همان منطق برایتان کافیست، چندین کتاب هم دربارهی ِ این موضوع در فارسی چاپ شده که میتوانید از آنها استفاده بکنید. اما اگر حقیقتا به «فلسفه» علاقه دارید، علاوه بر جدیت، به میزان ِ نسبتا زیادی وقت ِ آزاد، علاقه و پشتکار احتیاج خواهید داشت. جایی میان ِ راه علاقهمندی ِ مشخصی پیدا خواهید کرد و مطالعاتتان قطعا هدفمندتر و منسجمتر خواهند شد، خود ِ من وقتی به هگل برخوردم شیفتهی ِ روشمندی ِ او شدم و همین هگلگرایی مرا به سوی شارحان و ناقدان او کشاند، و از آن طریق سر از فلسفهی ِ انتقادی ِ فرانسه درآوردم و از آنها به هیدگر و ویتگنشتاین رسیدیم و ... یکباره میبینید فیلسوفی که شما را جلب میکند فرانسویست، یا آلمانیست، و آنقدر علاقهمند میشوید که به یادگیری ِ زبان اصلی او میپردازید تا بتوانید آثارش را بدون کمترین واسطهای مطالعه بکنید. اینکه میشود به ترجمهها اعتماد کرد یا نه سوال سختیست، ترجمهی ِ انگلیسی آثار ِ فلاسفهی ِ متأخر ِ فرانسوی برای مثال جدا از ناقص بودن، افتضاح هم هست، اما وسعت و تعدد ِ آثار و دسترسی ِ کم نظیری که آشنایی با این زبان در اختیار شما قرار میدهد امتیازیست که به سادگی نمیتوان از آن گذشت. یکسری آثار ِ فلسفی هستند که از بُعدی زبانشناختی برخوردارند(همچون آثار هیدگر یا لکان)، برخی دیگر دارای دشواری ِ فنی هستند(همچون هگل یا نیچه)، ترجمههای ِ اینها قطعا پرعیبتر از بقیه خواهد بود.
اگر «خیلی» مبتدی هستید، یا میخواهید از نقطهی ِ ماقبل ِ -0- شروع بکنید کتاب ِ «دنیای سوفی» بد نیست. رمان ِ نوجوانپسند ِ سرگرمکنندهای که تاریخ عقاید فلسفی را به نحوی محدود اما قابل تحمل روایت میکند. بعد از آن(یا اگر میخواهید جدیتر شروع بکنید و حوصلهی ِ این بچهبازیها را ندارید)همان «تاریخ فلسفه غرب» راسل فعلا بهترین اثر این تیپی ِ موجود در زبان فارسیست. بعد از این اگر همچنان علاقه و انگیزهی ِ اولیه را داشتید از طریق همان نظم ِ زمانی شروع به آثار خود فلاسفه بکنید.
پ.ن: راستی "تاریخ فلسفه" فردريک كاپلستون را میتوانید جایگزین کتاب راسل بکنید، اما بیش از حد برای همچو کتابی حجیم است.
زنده باد زندگی!