دفترچه

نسخه‌ی کامل: يادگيری علوم انسانی
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4
من خودم در يك رشته فنی تحصيل كردم و طبيعی است كه با توجه به سيستم آموزشی ايران آشنایی با فلسفه و علوم انسانی نداشته باشم. و از طرفی گفتگو در چنين فارومی در مورد همين موضوعات است و به نظر من دانستن اين موضوعات برای يك فرد – در حد آشنايی حداقلی – ضروری است. به نظر شما اين مشكل را بايد چگونه حل كرد و از كجا بايد شروع كرد؟
Babak نوشته: من خودم در يك رشته فنی تحصيل كردم و طبيعی است كه با توجه به سيستم آموزشی ايران آشنایی با فلسفه و علوم انسانی نداشته باشم. و از طرفی گفتگو در چنين فارومی در مورد همين موضوعات است و به نظر من دانستن اين موضوعات برای يك فرد – در حد آشنايی حداقلی – ضروری است. به نظر شما اين مشكل را بايد چگونه حل كرد و از كجا بايد شروع كرد؟

1. برید سر کلاس های درس مرتبط با این موضوعات بشینید.
2. در این فاروم ها بحث کنید.
3. وبلاگ ها رو مطالعه کنید.

تنها راه فهمیدن در ایران از نظر من این سه مورد توأم هست.
رفتن سر كلاسش بهترين و مشكلترين راه هست.چون بهترين دانشگاه‌ها هم اساتيد ناخودي رو در علوم انساني درو كردن.
مثلاً بخواي بري سر كلاس دانشگاه تهران راحت نميدن كه به اين سادگي.
Russell نوشته: رفتن سر كلاسش بهترين و مشكلترين راه هست.چون بهترين دانشگاه‌ها هم اساتيد ناخودي رو در علوم انساني درو كردن.
مثلاً بخواي بري سر كلاس دانشگاه تهران راحت نميدن كه به اين سادگي.

با استاد صحبت کنید راه میدن. هدفتون هم از سر کلاس رفتن نباید رسیدن به پاسخ هایی باشه که دنبالشونید. سیستم آموزش در ایران بر اساس توحید بنا شده. در هر کتابی سرک بکشید اسم خدا و پیغمبر می بینید. پس یقینن نمیشه به تحقیق جامع و مانعی در این کلاس ها رسید. فقط میتونید مفاهیم اولیه رو در اونجاها بفهمید.
یک زبان ِ خارجی(ترجیحا و به ترتیب انگلیسی، فرانسه، آلمانی)را درحد ِ متوسط ِ مایل به خوب یاد بگیرید و آثار پرشماری که از فلاسفه در اینترنت بصورت رایگان پیدا می‌شود را مطالعه بکنید. سه نکته را مد ِ نظر داشته باشید: 1. فلسفه خواندن برای اثبات باورهایی که الان دارید کاری مضحک و بی مورد است. عقاید فعلی خود را موقتا کنار بگذارید و با ذهنی باز به مطالعه مشغول بشوید. 2. همیشه آثار خود فلاسفه بهترین مرجع برای شناخت عقاید و دیدگاه‌های ِ آنهاست، اگر در فهم ِ بعضی از آنها دچار مشکل شدید یا به آنها علاقه‌مند و خواستار آشنایی بیشتر به شارحانشان مراجعه بکنید. 3. اگر نمی‌دانید از کجا شروع بکنید و هنوز پیشفرضی یا علاقه‌مندی ِ بخصوصی ندارید چه بهتر، نظم ِ تاریخی را مد نظر قرار بدهید. از سوفیسم شروع بکنید و به نظریات انتقادی ِ فرانسوی، یا پراگماتیسم ِ متأخر ِ سنت تحلیلی برسید. بعضی ها که «به نظر من» هرگز نباید خواندنشان را از دست بدهید به ترتیب اهمیت: هیدگر، افلاطون، ارسطو، هگل، کانت، دکارت، اسپینوزا، مارکس، نیچه، سنت آگوستین، هوسرل، ویتگنشتاین، فیشته/راسل، ساختارگرایان(لکان، لوی استروس، آلتوسر)، متفکران بعد از آنها در سنت فلسفی فرانسه(فوکو، دلوز، دریدا)، گادامار، هگلی‌ها(اشتیرنر و آدورنو حرفهایی برای شنیدن دارند)، سنت آکویناس، کیر کگار و غیره!

فعلا طرف ِ هابز و شوپنهاور نروید بهتر است. من بودم طرف پراگماتیستها هم نمی‌رفتم و مطالعاتم در فلسفه‌ی ِ تحلیلی را به همان حلقه‌ی ِ وین و پوزیتیویستها محدود می‌کردم.

kourosh_bikhoda نوشته: تنها راه فهمیدن در ایران از نظر من این سه مورد توأم هست.

پس مطالعه آثار فلاسفه در نظر شما «راه» به حساب نمی‌آید؟!
Ouroboros نوشته: یک زبان ِ خارجی(ترجیحا و به ترتیب انگلیسی، فرانسه، آلمانی)را درحد ِ متوسط ِ مایل به خوب یاد بگیرید و آثار پرشماری که از فلاسفه در اینترنت بصورت رایگان پیدا می‌شود را مطالعه بکنید. سه نکته را مد ِ نظر داشته باشید: 1. فلسفه خواندن برای اثبات باورهایی که الان دارید کاری مضحک و بی مورد است. عقاید فعلی خود را موقتا کنار بگذارید و با ذهنی باز به مطالعه مشغول بشوید. 2. همیشه آثار خود فلاسفه بهترین مرجع برای شناخت عقاید و دیدگاه‌های ِ آنهاست، اگر در فهم ِ بعضی از آنها دچار مشکل شدید یا به آنها علاقه‌مند و خواستار آشنایی بیشتر به شارحانشان مراجعه بکنید. 3. اگر نمی‌دانید از کجا شروع بکنید و هنوز پیشفرضی یا علاقه‌مندی ِ بخصوصی ندارید چه بهتر، نظم ِ تاریخی را مد نظر قرار بدهید. از سوفیسم شروع بکنید و به نظریات انتقادی ِ فرانسوی، یا پراگماتیسم ِ متأخر ِ سنت تحلیلی برسید. بعضی ها که «به نظر من» هرگز نباید خواندنشان را از دست بدهید به ترتیب اهمیت: هیدگر، افلاطون، ارسطو، هگل، کانت، دکارت، اسپینوزا، مارکس، نیچه، سنت آگوستین، هوسرل، ویتگنشتاین، فیشته/راسل، ساختارگرایان(لکان، لوی استروس، آلتوسر)، متفکران بعد از آنها در سنت فلسفی فرانسه(فوکو، دلوز، دریدا)، گادامار، هگلی‌ها(اشتیرنر و آدورنو حرفهایی برای شنیدن دارند)، سنت آکویناس، کیر کگار و غیره!

فعلا طرف ِ هابز و شوپنهاور نروید بهتر است. من بودم طرف پراگماتیستها هم نمی‌رفتم و مطالعاتم در فلسفه‌ی ِ تحلیلی را به همان حلقه‌ی ِ وین و پوزیتیویستها محدود می‌کردم.
من يك ديپلم زبان انگليسی در دوره دبيرستان گرفتم اما بدليل فرار بودن زبان الآن زبانم ضعيف شده.2 اما مثلا خواندن ترجمه انگليسی آثار هايدگر جايز است؟ يا حتما بايد به زبان اصلی خواند؟
نكته ديگر اينه كه وارد شدن به هر موضوعی نياز به يك حداقلهايی دارد و مثلا كسی كه ميخواهد يك انتگرال دوگانه را حل كند بايد در وهله اول بداند اصلا انتگرال چيه. حالا يك نفر كه در طول تحصيلاتش يك واحد منطق و فلسفه نخوانده است چطور بايد شروع كند؟ البته من خودم يك كارهايی را شروع كردم و سعی كردم ابتدا با خواندن كتابهای مقدماتی در زمينه منطق ، وارد فلسفه بشوم. شما چه نظری داريد؟
نظرتان در مورد خواندن كتابهايی كه به شكل گفتگو است چيست؟ به نظر ميرسد اين كتابها برای خواننده‌ای مثل من مناسب‌تر باشد. مثل كتابهای برايان مگی.
Babak نوشته: من يك ديپلم زبان انگليسی در دوره دبيرستان گرفتم اما بدليل فرار بودن زبان الآن زبانم ضعيف شده. اما مثلا خواندن ترجمه انگليسی آثار هايدگر جايز است؟ يا حتما بايد به زبان اصلی خواند؟
نكته ديگر اينه كه وارد شدن به هر موضوعی نياز به يك حداقلهايی دارد و مثلا كسی كه ميخواهد يك انتگرال دوگانه را حل كند بايد در وهله اول بداند اصلا انتگرال چيه. حالا يك نفر كه در طول تحصيلاتش يك واحد منطق و فلسفه نخوانده است چطور بايد شروع كند؟ البته من خودم يك كارهايی را شروع كردم و سعی كردم ابتدا با خواندن كتابهای مقدماتی در زمينه منطق ، وارد فلسفه بشوم. شما چه نظری داريد؟
نظرتان در مورد خواندن كتابهايی كه به شكل گفتگو است چيست؟ به نظر ميرسد اين كتابها برای خواننده‌ای مثل من مناسب‌تر باشد. مثل كتابهای برايان مگی.

زبان همانقدر که زود از خاطر می‌رود، با اندکی تلاش و مرور دوباره به خاطر باز می‌آید، زبانتان را به یک جایی برسانید، که کلا از نان ِ شب واجب‌تر است!
همه‌ی ِ اینها بستگی به جدیت ِ شما دارد، اگر می‌خواهید در گفتگوها پیروز بشوید و همین عقایدی را که دارید مستدل بکنید، همان منطق برایتان کافی‌ست، چندین کتاب هم درباره‌ی ِ این موضوع در فارسی چاپ شده که ‌می‌توانید از آنها استفاده بکنید. اما اگر حقیقتا به «فلسفه» علاقه دارید، علاوه بر جدیت، به میزان ِ نسبتا زیادی وقت ِ آزاد، علاقه و پشتکار احتیاج خواهید داشت. جایی میان ِ راه علاقه‌مندی ِ مشخصی پیدا خواهید کرد و مطالعاتتان قطعا هدفمندتر و منسجم‌تر خواهند شد، خود ِ من وقتی به هگل برخوردم شیفته‌ی ِ روشمندی ِ او شدم و همین هگل‌گرایی مرا به سوی شارحان و ناقدان او کشاند، و از آن طریق سر از فلسفه‌ی ِ انتقادی ِ فرانسه درآوردم و از آنها به هیدگر و ویتگنشتاین رسیدیم و ... یکباره می‌بینید فیلسوفی که شما را جلب می‌کند فرانسوی‌ست، یا آلمانی‌ست، و آنقدر علاقه‌مند می‌شوید که به یادگیری ِ زبان اصلی او می‌پردازید تا بتوانید آثارش را بدون کمترین واسطه‌ای مطالعه بکنید. اینکه می‌شود به ترجمه‌ها اعتماد کرد یا نه سوال سختی‌ست، ترجمه‌ی ِ انگلیسی آثار ِ فلاسفه‌ی ِ متأخر ِ فرانسوی برای مثال جدا از ناقص بودن، افتضاح هم هست، اما وسعت و تعدد ِ آثار و دسترسی ِ کم نظیری که آشنایی با این زبان در اختیار شما قرار می‌دهد امتیازی‌ست که به سادگی نمی‌توان از آن گذشت. یکسری آثار ِ فلسفی هستند که از بُعدی زبان‌شناختی برخوردارند(همچون آثار هیدگر یا لکان)، برخی دیگر دارای دشواری ِ فنی هستند(همچون هگل یا نیچه)، ترجمه‌های ِ اینها قطعا پرعیب‌تر از بقیه خواهد بود.


اگر «خیلی» مبتدی هستید، یا می‌خواهید از نقطه‌ی ِ ماقبل ِ -0- شروع بکنید کتاب ِ «دنیای سوفی» بد نیست. رمان ِ نوجوان‌پسند ِ سرگرم‌کننده‌ای که تاریخ عقاید فلسفی را به نحوی محدود اما قابل تحمل روایت می‌کند. بعد از آن(یا اگر می‌خواهید جدی‌تر شروع بکنید و حوصله‌ی ِ این بچه‌بازی‌ها را ندارید)همان «تاریخ فلسفه غرب» راسل فعلا بهترین اثر این تیپی ِ موجود در زبان فارسی‌‌ست. بعد از این اگر همچنان علاقه و انگیزه‌ی ِ اولیه را داشتید از طریق همان نظم ِ زمانی شروع به آثار خود فلاسفه بکنید.

پ.ن: راستی "تاریخ فلسفه" فردريک كاپلستون را می‌توانید جایگزین کتاب راسل بکنید، اما بیش از حد برای همچو کتابی حجیم است.
يكى از دوستان ميگفت كتاب مصباح يزدى هم مفاهيم اوليه رو خيلى خوب توضيح داده .
میگم چند وقت دیگه جمهوری اسلامی کلا علوم انسانی‌ رو تعلیل می‌کنه و میگه به جاش علوم حیوانی از این به بعد تدریس می‌کنیم4
Ouroboros نوشته: پس مطالعه آثار فلاسفه در نظر شما «راه» به حساب نمی‌آید؟!

خیر. به نظر من دستکم دو تا از مواردی که نام بردم باید با هم قاطی بشند انشاء الاسپاگتی.
صفحات: 1 2 3 4