03-10-2013, 02:11 AM
راستش من زنان را چندان فریبکار ندیدهام، یعنی صادقانه و به راستی عاشق میشوند. به ترتیب مراحل سقوط عاطفی آنها چنین است:
1. مشتاق میشوند: با تحریک حس کنجکاوی، حسادت، اینکه چرا تمام زنان این پسر را میخواهند، چرا او مرا نمیخواهد و ...
2. سرمایهگذاری میکنند: سعی میکنند شما را صاحب بشوند. بهترین سلاح آنها در این راه سکس است. اندکی از خودشان هزینه میکنند تا بعدتر کنترل بیشتری بدست بیاورند.
3. علاقمند میشوند: درصورتی اتفاق میافتد که احساس بکنند از طریق سکس همهی شما را بدست نیاوردهاند و فتح نکردهاند. 90% مردها از این مرحله فراتر نمیروند و میشوند شوهرها، دوستپسرها، خواستگارها، فابریکها، سکسبادیها و ...
4. شیفته میشوند: برپاد تمام نرمهای اجتماعی شروع به سرمایهگذاری در رابطه میکنند. وقت، انرژی و ... و خودخواسته، اندکاندک کنترلی که بطور ذاتی بر رابطه دارند را به طرف مقابل واگذار میکنند: برای نگه داشتن او، به ایشان اختیار میدهند.
5. عاشق میشوند: آشکار طرف ضعیف رابطه شدهاند، احترام به خود خویشتن را اصلا مهم نمیدانند، حاضر به انجام هر ازخودگذشتگی قابل تصور برای شما هستند، همهی زندگیشان محور وجود شما میچرخد و هر کار که بخواهید میتوانید با او بکنید.
در تمام این مراحل همواره زنان به عواطف خودشان صادق میمانند. «فریبکاری» در زنان وقتیست که رابطهی عاطفی نمیخواهند و برای چیز سومی وارد رابطه شدهاند. در باقی مواقع بسیار صادقانه و معصومانه بندهی رانههای فرگشتیک خود هستند: موجوداتی رمانتیک که گمان میکنند عشق به راستی چیزی فراتر از اکسیتوسین است. یک Manipulation ضمنی در رفتارهای زنانه همچون عشوه آمدن و آرایش کردن و دلبری از دیگر مردان بطور ناخودآگاه(برای برانگیختن حسد) و ... اینها هست البته که من هرگز مثل مهربد واژهی «فریبکاری» را برای آنها مناسب نمیدانم، چون اغلب آگاهانه نیستند...
البته همهی اینها برآمده از مشاهدات شخصیست و میتواند غلط هم باشد.
1. مشتاق میشوند: با تحریک حس کنجکاوی، حسادت، اینکه چرا تمام زنان این پسر را میخواهند، چرا او مرا نمیخواهد و ...
2. سرمایهگذاری میکنند: سعی میکنند شما را صاحب بشوند. بهترین سلاح آنها در این راه سکس است. اندکی از خودشان هزینه میکنند تا بعدتر کنترل بیشتری بدست بیاورند.
3. علاقمند میشوند: درصورتی اتفاق میافتد که احساس بکنند از طریق سکس همهی شما را بدست نیاوردهاند و فتح نکردهاند. 90% مردها از این مرحله فراتر نمیروند و میشوند شوهرها، دوستپسرها، خواستگارها، فابریکها، سکسبادیها و ...
4. شیفته میشوند: برپاد تمام نرمهای اجتماعی شروع به سرمایهگذاری در رابطه میکنند. وقت، انرژی و ... و خودخواسته، اندکاندک کنترلی که بطور ذاتی بر رابطه دارند را به طرف مقابل واگذار میکنند: برای نگه داشتن او، به ایشان اختیار میدهند.
5. عاشق میشوند: آشکار طرف ضعیف رابطه شدهاند، احترام به خود خویشتن را اصلا مهم نمیدانند، حاضر به انجام هر ازخودگذشتگی قابل تصور برای شما هستند، همهی زندگیشان محور وجود شما میچرخد و هر کار که بخواهید میتوانید با او بکنید.
در تمام این مراحل همواره زنان به عواطف خودشان صادق میمانند. «فریبکاری» در زنان وقتیست که رابطهی عاطفی نمیخواهند و برای چیز سومی وارد رابطه شدهاند. در باقی مواقع بسیار صادقانه و معصومانه بندهی رانههای فرگشتیک خود هستند: موجوداتی رمانتیک که گمان میکنند عشق به راستی چیزی فراتر از اکسیتوسین است. یک Manipulation ضمنی در رفتارهای زنانه همچون عشوه آمدن و آرایش کردن و دلبری از دیگر مردان بطور ناخودآگاه(برای برانگیختن حسد) و ... اینها هست البته که من هرگز مثل مهربد واژهی «فریبکاری» را برای آنها مناسب نمیدانم، چون اغلب آگاهانه نیستند...
البته همهی اینها برآمده از مشاهدات شخصیست و میتواند غلط هم باشد.
زنده باد زندگی!