03-09-2013, 12:59 PM
iranbanoo نوشته: دقت نکردید داریوش گرامی.من از زنانی صحبت میکنم که کار و تحصیل را نه به خاطر خاله زنک بازی که بخشی از زندگی حرفه ای خود دنبال میکنند.
اینکه چند درصد زنان جامعه ما چگونه دید منفعت طلبانه ای از مدرک تحصیلیشان دارند مطرح نیست.البته این را هم در پرانتز بگویم.این سونامی ((مدرک مداری)) تا چندی دیگر رفع اثر میشود.چگونه؟
از زمانی که تحصیل کردن در دانشگاه ها ی مختلف آزاد و آسان شد زنان هم هجوم اوردند تا عنوان دانشجو-لیسانسه-مهندس وغیره را از آن خود کنند.اما این اواخر انقدر زیاد شده اند که جامعه از این عناوین اشباع شده .کما اینکه میبینیم بین هم نسل های خودمان برای چنین عناوینی خودمان ارزش قائل نیستیم.بنا براین این یک حالت گذار است که در حال افول است و به زودی زود معیار ها تغییر میکنند.
مطمئن باشید پس از این موج نیز این زنان بیکاره به سوی یک چیز دیگر میروند.چرا که مشکل نخستین همچنان سر جای خودش هست: اینکه جامعه از زنان انتظاری جز یک خانهدار خوب ندارد و هر چیزی که بر این افزوده شود یک امتیاز است،یک برگ برنده است و یا یک چماق است ! خدا نیاورد آنروز را که یک زن فوقلیسانس با یک مرد لیسانس ازدواج کند؛ نیاید آنروز که حقوق یک زن از شوهرش بیشتر باشد،نیاید آنروز که مرد در خانهی زنِ خودش زندگی کند و... .
نقل قول:خوب از این دسته زنان بی هدف که چشم بپوشیم جامعه ای از زنان وجود دارند که حقیقتا به دنبال یک زندگی حرفه ای هستند اما به خاطر فشارهایی که از طرف جامعه به انها وارد است چندان در این مسیر آزادی عمل ندارند.واقعیت دقیقا عکسِ اینچیزهایی که میگویید را نشان میدهد.من حتی نیازی ندارم که دلیل بیاورم چرا که هر مردی که در ایران زیسته به خوبی میداند شرایط بر چه اساس است . فقط مردانی میتوانند رشتهی مورد علاقه خود را دنبال کنند که پدری سرمایهدار داشته باشند و آینده شغلیشان از آن راه تضمین شده باشد . بقیه یا باید قید تحصیل را بزنند و یا اگر میروند دانشگاه باید فقط روی رشتههای درآمدزا فکر کنند.نمونهاش همین کسیست که اینهایی که دارید میخوانید را نوشته است. پدرم بدون اینکه اصلا من خبر داشته باشم نامم را در یک دبیرستان و رشتهای که از نظر خودش مطلوب بود و درآمدزا، ثبت کرد.همین اتفاق برای برادرم نیز افتاد. و جالب آنکه پسردایی من بار اول که کنکور داد و در رشته «مدیریت بازرگانی» قبول شد، ناچار شد به خاطر مخالفت پدرش یک سال دیگر درس بخواند و کنکور بدهد که برود رشتهای که پدرش میگفت! زنان اما نه! هر رشتهای که دلشان بخواهد میروند.اینکه فلان دانشگاه نزدیک باشد و ... صرفا با «چانه زنی » برطرف میشود . به خصوص که اکنون دیگر در هر شهری انواع و اقسام دانشگاهها هست.
بنابراین قریب به اکثریتشان در جایگاهی قرار میگیرند که از آن خودشان نیست.
این فشار را خود جامعه به انان وارد میکند.شما خودتان به عنوان یک فرد فرهیخته اکثریت زنان تحصیل کرده را به دید خودتان منفعت طلب و مدرک مدار میبینید.شاید برای شما دور از تصور باشد که بسیاری از دختران در دبیرستان مشکل انتخاب رشته دارند چرا که خانواده و جامعه چون دیدی مشابه دید شما دارد از آنان انتظار دارد که (حالا یک چیزی بزن و انتخاب کن) و هرچه دهان پرکن تر بهتر-هرچه کم هزینه تر بهتر-هرچه دانشگاه نزدیک تر بهتر-هرچه زنانه تر بهتر-.....
و همین ها باعث میشود که زن در نهایت انتخاب رشته ی خود را با سلیقه ی اطرافیانش انجام دهد و در نتیجه چون جدی گرفته نمیشوند جدی هم نقش ایفا نمیکنند.
این تنها یک مشکل معمول بود و کسانی هستند مانند خودم که مجبور می شوند بعد از سالها رشته ی خود را تغییر دهند و وقت و انرژی و هزینه های مالی را به خاطر فرهنگ بی خود جامعه دوباره متحمل شوند.
اما آیا وضعیت برای مردان اینگونه است؟
خوب دستکم برای پسران ایرانی چنین نیست.مردان به راحتی و مستقل از فشارهای سلیقه ای و تحمیلی جامعه و اطرافیان گزینش میکنند.اگر در این حرفه مشغول شدند هم بهتر(که اکثریت هم میشوند)
نکته دیگر اینکه «زنان چون جدی گرفته نمیشوند جدی نقش ایفا نمیکنند » درست نیست.جدی گرفته نمیشوند چون خودشان نمیخواهند جدی گرفته شوند . من با شما همرای هستم که اینجا ما با جامعهای منحط طرف هستیم که ملهم از نگرشهای احمقانه دوطرف است به گونهای که نمیتوان به درستی بسیاری از مشکلات را ریشهیابی کرد.اما من در اینکه زنانِ امروز ایران زندگی را چندان جدی نمیگریند و انگار آمدهاند پارک یا سینما، تقریبا شک ندارم . انگار سنشان از 15 سالگی بیشتر نمیرود و همه چیز را از همچنان یک بازی کودکانه میبینند . برپایه این نگرش است که میگویم در ایران از زنان هیچ انتظاری نمیرود جز اینکه یک شوهر خوب گیر بیاورند.شما خودتان هم میدانید که نمیتوانید این واقعیت را نقض کنید.
شما میدانید برای یک مرد ایرانی که بخواهد در سنین 20 سالگی استقلال مالی کسب کند چه راه جانکاهی وجود دارد؟ قدری به پیرامون خود بیشتر دقت کنید و فقط زنان را نبینید. آنگاه که زنان در کلاسهای منجوقدوزی،گوبلنبافی ،اروبیک،یوگا و... مشغول است، مرد ایرانی کجاست؟
آنگاه که خواهرِ من در کلاسهای بازیگری مشغول بود، منِ جوانِ بیست ساله برای کسب استقلال مالی، همزمان با تحصیل ، با گرگها میجنگیدم و خاطرات و زخمهای جانکاهی از آن دوران درونِ من هست. بخشی از همان درآمد نیز صرف خانواده و همان خواهر میشد. و من نمونههای مشابه خودم را زیاد دیدهام. به نظر شما تراژدی نیست که رتبه تک رقمی کنکور ، کسیکه در مقطع کارشناسی به دانشجویانِ دورهی ارشد ریاضی میآموزد ، کسیکه چند مساله حل نشده ریاضی را حل کرده است و در یک کلام «یک نابغه» برود زیر دست یک دیپلم نگرفته کارگری کند؟ این شخص همخانه و دوستِ نزدیک من در دوران دانشجویی بود. چند دخترِ نابغه که هیچ ، درس خوان و سربزیر پیش میآید که مجبور شود خودش خرج خودش را درآورده و برایش کارگری کند؟
کسشر هم تعاونی؟!