02-01-2013, 08:02 AM
Folaani نوشته:Mehrbod نوشته: «روشنفکر» واژهای برساخته و پوچ است، بهتر است اینها را بکار ببریم:
فرهیخته / فرهنگیده = educated
خردمند = intellectual
فَـرزان = wisdom؛ فرزانه = wise؛ فرزانگی = wiseness
دانشبُد = erudite
مهربد، میشه سطح و ارتباط اینها رو با هم توضیح بدی؟
مثلا بنظر میاد/برداشت میشه که دانشبد از نظر سطح بالاتر از فرهیخته باشه.
ضمنا در دیکشنری که نگاه میکنم تفاوت معنایی واضح و برجسته ای بین این دو بنظر نمیاد؛ آیا شما یا کس دیگری اینها رو خودتون وضع کردید (و بر چه اساسی؟) یا از زبان/فرهنگ دیگری گرفتید؟
تفاوت/سطح/ارتباط میان خردمند و فرزانه را نیز بیان کنید.
همه این پندارهها همپوشانی فراوانی میان خود دارند، ولی هر کدام به یک سو میگِرایند.
فرهنگیده / فرهیخته
مهندترین ویژگی ادبورزی و دانشمندی است. درستِ واژه «فرهنگیده» است که از «فرهنگیدن»
میاید، کسی که فرهنگمند است و به دانشهای گوناگون ولی بیشتر "استاندارد" آگاهی دارد.
من خام بایستگیهای فرهیختگی را بترتیب مَهندی (اهمیت) این سه میشمارم:
- ادب
- خرد
- دانش
- خرد
- دانش
چنانکه میبینید دانش در فرهیختگی جای پایینتری از ادب دارد، ادب نیز بیشتر به چَم سُخنوری است، نه "مودب" بودن.
نمونه خوب فرهیخته سرور "صادق هدایت" است که سُخنور والایی بوده و همچنین خرد و دانش بایسته را نیز داشته است.
فرزانه - Wise
فرزان همان wisdom و در تازیک "حکمت" است، ولی همچنان به چهره واژهی «فرزان» تا به امروز به کار رفته، برای نمونه میگوییم «فرزانه خیام اینچنین سُرود»، که در اینجا "فرزانه = حکیم".
نقل قول:فرزان . [ ف َ ] (اِ) علم . حکمت . دانش . (برهان ). حکمت . (صحاح ) (اسدی ). || استواری . (برهان ). || (ص ) حکیم . فیلسوف . فرزانه . (یادداشت به خط مؤلف ) :
هر کجا تیزفهم فرزانی است
بنده ٔ کندفهم نادانی است .
فرزانگی بسوی هماگگرای (holism) میگِراید، فرزانه کسی است که
میتواند بر پاد من و شما از میان کدری (opacity) فَرهود (حقیقت) را بیرون بکشد.
فرزانگی از دیرباز گفته شده که تنها در درازنای زمان و سالخوردگی بدست میاید و خود برآمده از آروینِ سخت و گران است.
اگر بخواهیم دانشیکتر بگوییم، فرزانه کسی است که یافتیکها (heuristics) یا قانونهای سرانگشتی بسیار
دانسته و بنمونه میداند که کجا چه سخنی سنجیده است، یا در بهمان گرفتاری چه رویکردی از همه کارآمدتر است.
دانشبُد - Erudite
دانشبُد کسی است که دانشش در همه گُستراها (dimensions) میگُسترد.
دانشبُد یا erudite در دانشاندوزی خود آزاد و بی آماج است و کسی است که درباره هر چیز چیزهایی میداند.
در همان نمونه بالا، «خیام نیشاپوری» باز یک دانشبُد نیز بوده، زیرا در کنار «چامهسرایی» به دانشهای
«مَزداهیک (mathematics)»، «ستارهشناسی»، »فلسفه» و رویهمرفته همه دانشهای زمان خود چیره بوده.
اینها از یکدیگر بهتر و بدتر یا مِهتر و کِهتر (بزرگتر و کوچکتر) نیستند، همگی در راستای شناخت جهان
بیرونی پیش میروند و چنانکه بالا نیز گفتیم، در بسیاری زمینهها مانند «دانش» با یکدیگر همپوشانی دارند.
.Unexpected places give you unexpected returns