12-20-2012, 11:55 PM
Pazhuhande نوشته: درباره ی ماتیکان باید فایل را ببینم. کوششم را می کنم. من سنجش را به دو دلیل بر همپنداری ترجیح می دهم. 1. بنا بر اصل اقتصاد زبانی -که علمی نیز هست- اگر دو واژه بر یک معنا دلالت کنند، آنی را که ساده تر و کوتاه تر است باید برگزید.2. "هم" پنداشتن دو چیز، اینگونه به دید می آید که یعنی "یکی دانستن آن دو چیز" . حال آنکه در فرآیند قیاس، ما دوچیز را یکشان نمی پنداریم بلکه وجوهی از انها را مانند هم می دانیم. شاید بگویید "هم" با "یک" فرق می کند. در اینباره من فکر می کنم چنین نیست. هنگامی که می گوییم دو نفر هم کلاس اند، به این معناست که در کلاسی "یکسان" درس می خوانند، نه دو کلاس نزدیک و مشابه به هم. اینگونه نیست؟ در واژه های همکار و همراه و همسال نیز به این گونه کار می کنیم. البته اگر سخنم را نمی پذیرید بگویید.
پژوهنده ارجمند، وندها در هیچ زبانی آن اندازه دقیق نیستند که تنها و تنها یک چم بدهند.
پیشوندهای «هم، هن، ان» که برابر «co، com، ..» در انگلیسی باشند نیز همینگونهاند.
در انگلیسی هنگام واژهسازی بدید من کار بهتری انجام دادهاند و برای نمونه synchronous در ترزبان درست میشود یکزمانی، نه همزمانی.
در پارسی "هم" و "یک" کمی آشفته شدهاند و در گذر زمان باید آنرا بهتر نمود. نمونه زیر گویاست:
همزمان = synchronous (درست آن یکزمان، پیشوند syn = یک)
همکار = coworker
همکار = coworker
هر آینه، این را نفراموشید گرامی که واژگان یکآرِش یا synonyms در هر زبانی بایسته هستند. ما یک «همسنجیدن» کوتاه
و خواستنی برای "مقایسه کردن" داریم، بسیار خوب، ولی برای واژگان کمابیش یکچم ولی دگرسان زیر برای to compare چه؟
همسنجیدن = to compare
واکافتن = to analyze
رویکرد یافتن، رویارویی کردن، ؟ = to approach
؟ = to assimilate
؟ = to balance
؟ = to bracket
؟ = to collate
؟ = to confront
چسباندن، پیوستن = to connect
؟ = to consider
؟ = to contemplate
؟ = to contrast
؟ = to correlate
؟ = to equate
بررسیدن = to examine
؟ = to hang
؟ = to inspect
= to juxtapose
پیوستن = to link
همخواندن = to match
اندازه گرفتن = to measure
نِپاهستن = to observe
؟ = to oppose
؟ = to parallel
؟ = to ponder
؟ = to relate
؟ = to resemble
؟ = to scan
؟ = to standardize
بررسیدن = to study
نزدینیدن = to approximate to
نزدیکیدن = to bring near
همآوردیدن؟ = to compete with
دگرسانیدن؟ = to distinguish between
؟ = to draw parallel
؟ = to make like
؟ = to match up
جداییدن؟ = to segregate
جداییدن = to separate
پرواسیدن = to touch
؟ = to weigh
واکافتن = to analyze
رویکرد یافتن، رویارویی کردن، ؟ = to approach
؟ = to assimilate
؟ = to balance
؟ = to bracket
؟ = to collate
؟ = to confront
چسباندن، پیوستن = to connect
؟ = to consider
؟ = to contemplate
؟ = to contrast
؟ = to correlate
؟ = to equate
بررسیدن = to examine
؟ = to hang
؟ = to inspect
= to juxtapose
پیوستن = to link
همخواندن = to match
اندازه گرفتن = to measure
نِپاهستن = to observe
؟ = to oppose
؟ = to parallel
؟ = to ponder
؟ = to relate
؟ = to resemble
؟ = to scan
؟ = to standardize
بررسیدن = to study
نزدینیدن = to approximate to
نزدیکیدن = to bring near
همآوردیدن؟ = to compete with
دگرسانیدن؟ = to distinguish between
؟ = to draw parallel
؟ = to make like
؟ = to match up
جداییدن؟ = to segregate
جداییدن = to separate
پرواسیدن = to touch
؟ = to weigh
برخی از نمونه شاید در نگاه نخست مانند هم بیایند، بگوییم separate و segregate، ولی در بافتار گوناگون به چیزهای گوناگون مینِمارند (اشاره میکنند).
بهمین ریخت، برای "سنجیدن" هم ما در انگلیسی یکآرشهای فراوان داریم:
سنجیدن = to conclude, to infer؛ خود واژه انگلیسی هم پیشوند -co دارد.
؟ = analogy
؟ = affinity
؟ = alikeness
همسنجش = comparison
؟ = correlation
؟ = correspondence
؟ = equivalence
؟ = homology
؟ = likeness
؟ = metaphor
وابستن؟ = relation
وابستگی = relationship
؟ = resemblance
؟ = semblance
؟ = simile
؟ = similitude
؟ = analogy
؟ = affinity
؟ = alikeness
همسنجش = comparison
؟ = correlation
؟ = correspondence
؟ = equivalence
؟ = homology
؟ = likeness
؟ = metaphor
وابستن؟ = relation
وابستگی = relationship
؟ = resemblance
؟ = semblance
؟ = simile
؟ = similitude
چنانکه میتوان دید برخی از برابرهای انگلیسی هم پیشوند "هم" دارند، مانند correlation، correspondence، ...
"همپنداشتن" پس در این دیدگاه میتواند بردارنده برخی از این کمبودها باشد.
بایستی نخست واژه را به گنجواژ ذهنیامان بیافزاییم، سپس در بافتار گوناگون ببینیم کجا بهتر کار میکند یا جانشین بهتریست.
یکجا «سنجیدن» خوبتر کار میکند، یک جا «همپنداشتن»، تازه بماند که "همپنداشتن" پیشتر در چامهسرایی هم به کار رفته و برساختهی همچین نویی هم نیست.
.Unexpected places give you unexpected returns