12-17-2012, 08:53 PM
٭٭٭ یکآرِشان (synonyms)
اجتماع = 'ejtemaa کردن = خجیدن = Xajidan
طبّاخ = tabbaakh = آشپز = خورشگر = Xorešgar
عاشق = خاش = Xâš
اذیّت = aziyat = آرنگ = Ârang
غُضروف = ghozruf = چَرندو = Carandu
قطار = ghatar = خَرَند یا خَرَه = هر آنچه در کنار هم یا روی هم بسامان (منظم) چیده شود را خَرَه یا خَرَند گویند = Xara or Xarand
تقلید کردن از روی مسخرگی = خُنبانیدن = Xonbânidan
اجتماع = 'ejtemaa کردن = خجیدن = Xajidan
کارگران و نیروهای رنجبر پایتخت برای روز کارگر در میدان شهر خجیدند (اجتماع کردند) و نمایندگانشان هریک به پَستا (نوبت) به سخنرانی پرداختند و با کف زدنهای پیوسته ی نیروهای کارگری روبرو می شدند.
طبّاخ = tabbaakh = آشپز = خورشگر = Xorešgar
ز هر گوشت از مرغ و چارپای
خورشگر بیاورد یک یک بجای (فردوسی)
خورشگر بیاورد یک یک بجای (فردوسی)
عاشق = خاش = Xâš
در داستانهای خاشانه (عاشقانه) فرهاد کوهکن در چامه های سروادان (شاعران) بویژه نظامی از کهرمان های بنام خاشی (عاشقی) در پهنه ی ادبسار (ادبیات) ایران خود نمایی می کند.
اذیّت = aziyat = آرنگ = Ârang
نه هر گز از تو رسیده بموری آرنگی
نه هرگز از تو رسیده بمردی آزاری (کمال اسماعیل)
نه هرگز از تو رسیده بمردی آزاری (کمال اسماعیل)
غُضروف = ghozruf = چَرندو = Carandu
یکی از دشواریهای مهند (مهم) دوندگان دوهای سد متر،دویست متر و چهارسد متر همیشه ساییدگی چرندو (غُضروف) است.
قطار = ghatar = خَرَند یا خَرَه = هر آنچه در کنار هم یا روی هم بسامان (منظم) چیده شود را خَرَه یا خَرَند گویند = Xara or Xarand
تَذَرو تا همی اندر خَرَند خایه نهد
گوزن تا همی از شیر کند پستان (ابوشکور بلخی)
گِرد خانه کتابهای سَرَه - از خری همچو خِشت کرده خَرَه (جامی)
گوزن تا همی از شیر کند پستان (ابوشکور بلخی)
گِرد خانه کتابهای سَرَه - از خری همچو خِشت کرده خَرَه (جامی)
تقلید کردن از روی مسخرگی = خُنبانیدن = Xonbânidan
دلقکان در دربارها با شیرینکاریها و خُنبانیدن از گفتار و کردار همه ی آدمها ی درباری بجز پادشاه، شاه و دیگران بینندگان را می خندانیدند.
.Unexpected places give you unexpected returns