12-11-2012, 11:59 PM
Mehrbod نوشته: undead جان شما دقیقا مرا یاد خودم بیرون از اینجا میاندازیآفرین،الحق که "لاجیکستان" برازنده مکانته :)دو تا کامیون هندونه هم زیر بغلت بار زدم :))
من هم بدبختانه از روز یکم زندگی متهم به «الکی خوش بودن» شدهام و همچنان گاه به گاه میشوم، ولی کاریاش نمیشود کرد ... همینکه آدم تنها به شانس و گِرایندی که مایهی زاده شدن و زندگی است و فرایند
بس دراز و پر پیچ و خم فرگشت و بسیاری فاکتورهای دیگر میاندیشد، درمیابد که هیچ چیز، براستی هیچ چیز ارزش یک دم ناخرسندی و ناآسودگی ذهن را ندارد و هر دمی که با خوشی و خوشدلی نگذرد برای همیشه از دست رفته ...
تازه من گاهی وقت ها نگاه میکنم میبینم هزارتا دلیل برای خودکشی دارم چه برسه افسرده بودن ولی به قول کامو اخر به جایی میرسم که انگار انرژی زندگی کردن در من زیادی بالاست :))
To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
Tacitus-