12-08-2012, 08:08 PM
undead_knight نوشته: ایرانی= پارسی نیست،این رو شما باید بهتر بدونید،خیلی از اندیشمندان اسلامیون ایرانی بودند ولی آیا زبانی که استفاده میکردند پارسی بوده؟!
بنابراین به این دلیل که واژه ای توسط یک ایرانی استفاده شده نمیتونیم استدلال کنیم که حتما ریشه پارسی داشته.در ضمن لینکی که گذاشتم دارای نمونه های زیادی بود و اگر نمونه ها رو ببینید خیلی از اونها کاملا عربی هستند و واقعا تلاش برای پیدا کردن ریشه پارسی براشون بیهودست.
خوب همان زکریای رازی هم اندیشهاش به پارسی بوده که دانشمند شده، اگر نه چرا همه دانشمندان عرب خوانده، در فرهود (حقیقت) ایرانی بودهاند، ژن ما که بهتر نیست، هست؟
نامگذاری چیزها را هم چنانکه میبینیم، از سر ناچاری زمانه عربی بوده. برخی واژگان مانند همین
الکل را هم من پافشاری نمیکنم که جایگزین شوند، فراموش نشود که عربها به آن الکُحول میگویند.
undead_knight نوشته: گفتم که ممکنه در ریشه بعضی نمونه ها اختلاف باشه ولی این فقط مسئله نمونه هست و به کلیت وجود کلمات عربی در انگلیسی خدشه ای وارد نمیکنه..
نخست اینکه مگر هر کار نادرستی در انگلیسی کردند باید در پارسی هم بکنیم؟
انگلیسی یک زبان نوپایی است در برابر پارسی، شما چرا میخواهید زبان کهن پارسی که در جهان میتواند بهترین باشد را به تراز انگلیسی پایین بیاورید؟
undead_knight نوشته: معنای آماج،معنای هدف ؟! در واقع اگر مفهوم این دو کلمه کاملا یکیه،به حرف من میرسیم که بزاریم واژه انتخاب بشه نه اینکه به به زور یکی رو جای اون یکی بشونیم،اگر هم یکی نیست که وجود هر دو اشکالی نداره.
معنای کلمات که ذاتی نیست!معنای کلمات یک چیز توافقی هست.
ببخشید، مگر کسی زور کرده بگویید آماج undead جان!؟
بیشتر به نگر میاید که به ما زور شده بگوییم «هدف».
undead_knight نوشته: شوخی میفرمائید؟!این همه واژگان که در زبان های مختلف وجود دارند کاربردشون نابخردانست؟برای نمونه goalو aim وobjective معنای نزدیکی دارند ولی باز هم تفاوت هایی دارند که باعث وجودشون شده،در یک زبان احتمال ادامه حیات دو وازه هم معنا برای طولانی مدت خیلی کمه.
همچم = synonym
یکچم = ؟
یکچم = ؟
آن کارکتر ≈ را که من برای زیبایی نیاوردم، در انگلیسی برابر واژه «یکچم» را نیافتم، بجایش hypernym, metanym و .. را یافتم که چم دگرسانی دارند.
در پارسی واژگان "یکچم" بیخود داریم، مانند «سلام» بجای «درود» که سددرسد چم و کاربرد
یکسانی دارند. یا همان «هدف» بجای «آماج». اینها را باید در گذر زمان دور ریخت و پالود.
نیاز به واژگان همچم اگر بود، چنانکه گفتیم از سرچشمههای زیر بیرون میکشیم:
1- پارسی
2- پارسیک، اوستا، ..
3- زبانهای همخانواده: تاجیک، پشتو، دری..
4- زبانهای همریشه: لاتین، آلمانی، انگلیسی، ..
5- زبانهای بیگانه: چینی، تازیک (عربی)، ..
2- پارسیک، اوستا، ..
3- زبانهای همخانواده: تاجیک، پشتو، دری..
4- زبانهای همریشه: لاتین، آلمانی، انگلیسی، ..
5- زبانهای بیگانه: چینی، تازیک (عربی)، ..
پس در این پایگانی، واپسین برگزیدگی به زبانهای بیگانه داده میشود.
این پایگانی دربرگیرنده «نامهای ویژه» نیست. "سامورائی" را در هیچ زبانی نمیترزبانند،
ولی octopus به هشتپا را چرا! eukaryote به هویاخته و eustress به هوتنش و .. را نیز بهمچنین.
برخی واژگان میانکشوری مانند «تروریست» و «پیتزا» نیز برگزیدگی ندارند و نیازی به ترزبانش نیست.
undead_knight نوشته: ببینید من میگم ما یک فرضی داریم و اونم اینه که وازگان پارسی در ساختار زبان بهتر و روانتر عمل میکنند،خب نظر من اینه که وقتی هر دو وازه رو معرفی میکنیم،واژه که در این ساختار بهتر و روان تر عمل کنه باقی میمونه،مگر مردم بیمارند که به در حالت عادی به دنبال نمونه های سخت و تر وناسازگار تر برند؟
مثلا من نمونه بالا رو قبول دارم ولی در مورد آماج نه،آیا به همین ترتیب میشه شکل های دیگش رو نشون بدید؟
نه، این انگاشت شما بود. من گفتم:
1- ما نمیتوانیم تنها از روی روانی واژگان را برگزینیم (ترجیح دهیم)، چرا که هیچکس نمیتواند همه واژگان پارسی را از بر بداند و با کاربرد واژه روانتر بیگانه، شما ساختار زبان را نادانسته آشوباندهاید.
2- همه واژگان "ناروان" امروزی هم در گذر زمان روان میشوند، پس در این گذر ما چیزی را از دست ندادهایم: هوخشسپ -> شب
+ خودمان هم میتوانیم این فرایند را بشتابانیم و نیازی به نشستن نیست.
3- پارسی از یگانه زبانهای زنده جهان است که همه سداها را پوشش میدهد. اگر ما از انگلیسی وامواژه بسیار بگیریم، واکههای «خ، ق، ژ» در زبانمان کم میشود و آماروار به نابهنجاری میافزاید. اگر از تازیک وامواژه بسیار بگیریم (که گرفتهایم)، واکههای «گ، ژ، پ، چ» کم میشوند و هتا کژ میشود کج و دیرتر یک واژه بیخود «معوج» هم برساخته میشود!
4- واژگان تازیک (عربی) ساختاری ویروسوار بر پیکر زبان ما دارند. اگر شما «علم» را بیاورید، «عالم، معلوم، علما، علیم، تعلیم، تعلم، استعلام، ..» هم بدنبالش سرازیر میشوند، پس از عربی باید هرچه بیشتر پرهیزید.
5- ...
2- همه واژگان "ناروان" امروزی هم در گذر زمان روان میشوند، پس در این گذر ما چیزی را از دست ندادهایم: هوخشسپ -> شب
+ خودمان هم میتوانیم این فرایند را بشتابانیم و نیازی به نشستن نیست.
3- پارسی از یگانه زبانهای زنده جهان است که همه سداها را پوشش میدهد. اگر ما از انگلیسی وامواژه بسیار بگیریم، واکههای «خ، ق، ژ» در زبانمان کم میشود و آماروار به نابهنجاری میافزاید. اگر از تازیک وامواژه بسیار بگیریم (که گرفتهایم)، واکههای «گ، ژ، پ، چ» کم میشوند و هتا کژ میشود کج و دیرتر یک واژه بیخود «معوج» هم برساخته میشود!
4- واژگان تازیک (عربی) ساختاری ویروسوار بر پیکر زبان ما دارند. اگر شما «علم» را بیاورید، «عالم، معلوم، علما، علیم، تعلیم، تعلم، استعلام، ..» هم بدنبالش سرازیر میشوند، پس از عربی باید هرچه بیشتر پرهیزید.
5- ...
این چهارتا را پسادستی (نسیه) داشته باشید!
روی هم رفته هم من با دانش بسیار اندکم در پارسی هرگز نیاز به وامواژه آنهم از زبان بدردنخور عربی ندیدهام!
زمانیکه شما به کسانی که دانش بیشتری دارند مینگرید، مانند سرور بهمن که استاد ما هستند (https://www.facebook.com/Paarsipaak)
آن اندازه به شما واژه همآرِش (=synonym) میدهند که نتوانید از بر هم کنید
.Unexpected places give you unexpected returns