12-08-2012, 07:23 PM
نقل قول:assassin = حشاش از حسن صباح، ایرانیایرانی= پارسی نیست،این رو شما باید بهتر بدونید،خیلی از اندیشمندان اسلامیون ایرانی بودند ولی آیا زبانی که استفاده میکردند پارسی بوده؟!
orange = نارنگ؛ پارسی
alcohol = از زکریای رازی، ایرانی
algorithm = بسته به خوارزمی، ایرانی
admiral = برگرفتهی الامیر، خود به گِرایند (احتمالا) بالا برگرفته از «میر» پارسی، مانند «میرآب» - این را جای دیگر پرسیدم دیرتر خواهیم دانست.
پس چنانکه میتوان دید، بیشتر این واژگان یا یکراست ریشه ایرانی و پارسی دارند، مانند خوارزم که واژهای
سددرسد پارسی و باستانی است، یا اینکه بدست ایرانیان برساخته شدهاند، مانند همان الکل و باز عرب کارهای نبوده.
بنابراین به این دلیل که واژه ای توسط یک ایرانی استفاده شده نمیتونیم استدلال کنیم که حتما ریشه پارسی داشته.در ضمن لینکی که گذاشتم دارای نمونه های زیادی بود و اگر نمونه ها رو ببینید خیلی از اونها کاملا عربی هستند و واقعا تلاش برای پیدا کردن ریشه پارسی براشون بیهودست.
[l
نقل قول:tr]گفتم که ممکنه در ریشه بعضی نمونه ها اختلاف باشه ولی این فقط مسئله نمونه هست و به کلیت وجود کلمات عربی در انگلیسی خدشه ای وارد نمیکنه..
In Avestan the name is Xvairizem, in Old Persian Huwarazmish, in Modern Persian خوارزم (Khwārazm), in Arabic خوارزم Khwārizm, in Old Chinese Hūsìmì (呼似密), modern Chinese Huālázǐmó (花剌子模), in Uzbek Xorazm, in Greek Χορασμία and Χορασίμα, by Herodotus.
[/ltr]
نقل قول:کاربرد واژه «هدف» بجای «آماج» هم باز نادرست است، چراکه من یا شما یا هتا رایانه نمیتواند همه واژگان پارسی را از بر بداند، ولی با کاربردمعنای آماج،معنای هدف ؟! در واقع اگر مفهوم این دو کلمه کاملا یکیه،به حرف من میرسیم که بزاریم واژه انتخاب بشه نه اینکه به به زور یکی رو جای اون یکی بشونیم،اگر هم یکی نیست که وجود هر دو اشکالی نداره.
واژه ریشهدار در جای دیگر میدریابیم که چگونه، بگوییم همین «آماج» به واژگان دیگر پیوسته و ساختار زبان همچنان پیوستگی خود را نگه میدارد.
واژگان پارسی بیشتر زمانها در ساختار زبان هم بهتر کار میکنند:
آماجگاه = destination
خاستگاه = source
بخش کوچکی از ادبسار پارسی روی اینترنت آنهم اینترنت جستجوپذیر آمده، ولی همینجا میتوان دید که آماج پیشتر به کار رفته:
چو تیر انداختی در روی دشمن
حذر کن کاندر آماجش نشستی
معنای کلمات که ذاتی نیست!معنای کلمات یک چیز توافقی هست.
نقل قول:کاربرد دو واژه یکچم (≈synonym) هم کاری نابخردانه است و سودی ندارد، مگر در چامهسرایی.شوخی میفرمائید؟!این همه واژگان که در زبان های مختلف وجود دارند کاربردشون نابخردانست؟برای نمونه goalو aim وobjective معنای نزدیکی دارند ولی باز هم تفاوت هایی دارند که باعث وجودشون شده،در یک زبان احتمال ادامه حیات دو وازه هم معنا برای طولانی مدت خیلی کمه.
نقل قول:نمونه بسیار خوب همانند دیگر، «داته» بود که بالا آوردیم؛ اگر کسی ریشه واژه را نمیدانست به پندار نادرست برابر «قانون»[/QUOTE]
را بهتر دیده و بکار میبرد، هنگامیکه در فربود (واقعیت)، میبینیم با کار خود همان همانگی ساختارِ زبان که خودتان گفتید را برهم میزند:
داتور = داور = قاضی
داتگستر = قاضی
داتگستری = قضاوت خانه
داتگر = دادگر = عادل
داتسرا = ؟
داتخواه = شاکی
...
داته = قانون
داتیک = قانونی
ناداتیک = ناقانونی
داتیکی = حقوقی؟
ببینید من میگم ما یک فرضی داریم و اونم اینه که وازگان پارسی در ساختار زبان بهتر و روانتر عمل میکنند،خب نظر من اینه که وقتی هر دو وازه رو معرفی میکنیم،واژه که در این ساختار بهتر و روان تر عمل کنه باقی میمونه،مگر مردم بیمارند که به در حالت عادی به دنبال نمونه های سخت و تر وناسازگار تر برند؟
مثلا من نمونه بالا رو قبول دارم ولی در مورد آماج نه،آیا به همین ترتیب میشه شکل های دیگش رو نشون بدید؟
To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
Tacitus-