11-30-2012, 01:16 AM
چند نکته
1- در دستور زبان "کنونی" پارسی، برخی چیزها بیراهه رفتهاند. برای نمونه یک چیزی به نام کارواژگان پیشوندین از خودشان درآوردهاند و
میگویند شیوه درست بگوییم صرف کردن «وادادن» این است که بگویید «وا میدهم».
ما در اینجا کوشیدهاید این شیوه نادرست را از سر بیاندازیم که سرانجام آن به آلمانی و آشفتگی بسیار ناخواستنی آن میرسد: بازدیسی زبان پارسی
2- در اینجا ما پیشنهاد دادهایم که مانند زبانهای همخانواده آلمانی/انگلیسی، این ویژگی خواستنی که با چسباندن چندواژه کارواژه میسازند را داشته باشیم.
برای نمونه در آلمانی بجای "صبحانه خوردن" دو واژه صبحانه+تکه (نان) را به یکدیگر چسبانده و یکجا صرف میکنند:
واژه آلمانی «Frühstück» از دیدگاه واژهشناسی به سده 15 برگشته و به چم خوردن تکه نان روزانه در پگاه (صبح) زودهنگام است.
و آنرا اینجور صرف میکنند:
پس این تنها یک پیشنهاد است، ولی در فربود (واقعیت) وندهای کنونی زبان ما مانند «وا، نِ، فرو، فرا، ترا، دگر..» همگی خود در گذشته واژه بودهاند که از
کاربرد بسیار به وند دگریستهاند و هنوز گاه جدا بکار میروند. پس ما هم میتوانید یا چندتا وند بیافزاییم، یا واژگان آموده را بریخت کارواژه صرف کنیم و کاری بر پاد آنچه پیشتر شده نکردهایم:
1- در دستور زبان "کنونی" پارسی، برخی چیزها بیراهه رفتهاند. برای نمونه یک چیزی به نام کارواژگان پیشوندین از خودشان درآوردهاند و
میگویند شیوه درست بگوییم صرف کردن «وادادن» این است که بگویید «وا میدهم».
ما در اینجا کوشیدهاید این شیوه نادرست را از سر بیاندازیم که سرانجام آن به آلمانی و آشفتگی بسیار ناخواستنی آن میرسد: بازدیسی زبان پارسی
2- در اینجا ما پیشنهاد دادهایم که مانند زبانهای همخانواده آلمانی/انگلیسی، این ویژگی خواستنی که با چسباندن چندواژه کارواژه میسازند را داشته باشیم.
برای نمونه در آلمانی بجای "صبحانه خوردن" دو واژه صبحانه+تکه (نان) را به یکدیگر چسبانده و یکجا صرف میکنند:
frühstücken - Wiktionary
Das deutsche Wort „Frühstück“ reicht etymologisch bis ins 15. Jahrhundert zurück und bedeutete ursprünglich das frühmorgens gegessene Stück Brot.
واژه آلمانی «Frühstück» از دیدگاه واژهشناسی به سده 15 برگشته و به چم خوردن تکه نان روزانه در پگاه (صبح) زودهنگام است.
frühstücken = früh (زودهنگام) + stück (تکه نان) en (-ایدن)
و آنرا اینجور صرف میکنند:
ich frühstückte = من ناشتاییدهام
du frühstücktest = تو ناشتاییدهای
..
du frühstücktest = تو ناشتاییدهای
..
پس این تنها یک پیشنهاد است، ولی در فربود (واقعیت) وندهای کنونی زبان ما مانند «وا، نِ، فرو، فرا، ترا، دگر..» همگی خود در گذشته واژه بودهاند که از
کاربرد بسیار به وند دگریستهاند و هنوز گاه جدا بکار میروند. پس ما هم میتوانید یا چندتا وند بیافزاییم، یا واژگان آموده را بریخت کارواژه صرف کنیم و کاری بر پاد آنچه پیشتر شده نکردهایم:
کاربردن -> میکاربرم، میکاربری.
سرُساماندن -> میسرُسامانم، میسرُسامانی، ...
خودآگاهیدن -> میخودآگاهد (خودآگاه میشود)
دگرنامیدن -> میدگرنامم (change name)
سرُساماندن -> میسرُسامانم، میسرُسامانی، ...
خودآگاهیدن -> میخودآگاهد (خودآگاه میشود)
دگرنامیدن -> میدگرنامم (change name)
.Unexpected places give you unexpected returns