11-12-2012, 09:37 PM
Alice نوشته: آه دوستان امروز بی اندازه پریشان و غَمزده بودم ؛
نسیم در پیچ و تاب گیسوانم فرو می پیچید ! شهر مُرده گریه می کرد* ؛ آسمانش نالان رشته های باران را بر چهره ام می دوخت !
و من دوش به دوش باد پرواز می کردم ؛ این سو و آن سود ؛ در میان نغمه های باران می چَمیدم* . . .
[ATTACH=CONFIG]990[/ATTACH]
* اکنون هم می گرید ! ( اکنون هم غمزده ایم )
* چمیدن در اینجا به چم رفتن و گردش با باد است ؛ مانند قاصدک که با باد پرواز میکند ؛
در میان نغمه های باران می چمیدم = زیر نوای باران در خیابان های شهر پرسه می زدم !
بابا الیس عجب نوشته قشنگی
لذت بردم
تهران بارونیه؟