10-18-2012, 05:56 PM
در اینباره ایدهای هست مدفون در عمق سیاهچالههای ذهنم به مثابهی یک خاطرهی نیمه فراموش شده یا نقشی مهگرفته، که برای بیان آن نمیتوانم عبارات درست را بیابم.. هالههایی که این ایده را در برگرفتهاند، اندیشههایی هستند از این دست: فرنودهای بنیادین چرایی گرویدن به پورن، نزد من به سه صورت تقسیم میشوند. نخستین انگیزه از رو آوردن به آن بازی با شکلی کژ و کوژ از «کنترل» است. اینکه میتوانید در جایگاه ناظر هرآنچه میخواهید با واقعهای که در حال رخ دادن است بکنید، مانع از پدید آمدن حس تعلیقی که در جهان واقعی(و به هنگام خود سکس حقیقی)در شما بوجود میآید میشود. اینکه میتوانید آنچه در حال رخ دادن است را متوقف بکنید، جلو ببرید، یکبار از نو تکرار بکنید و ... به خودی خود نزد روان ِ خودپسند ما تحریککننده است. قطب دیگری که به مشتریان پورن افزوده، نقشپذیری آنست. چنانکه مخاطب از جایگاه مخاطب بیرون آمده، به نوعی «مشارکت» به شدت انحرافآلود و ذهنی مبادرت میورزد، نقطهی لذتزای پورن که مایهی هیجانانگیزی آن میشود نه «تماشای» بازیگران و آنچه میکنند، که «تصور» خود به عنوان بخشی از بازی ِ در حال تحقق است. واپسین جاذبهی بنیادین پورن، پر کردن خلاء هگلی میان چیز و خود چیز است، به این مفهوم که سکس، هرقدر هم نزدیک به فانتزی، همواره فاقد چیزی غیرقابل نامبردن است که آنرا با حالتی وصفنشدنی از تأخیر در ارضا شدن هماهنگ میکند: هرچه بکنید، در سکس همیشه چیزی غایب است. پورن تلاش جانکاهیست برای پر کردن این فضای خالی میان فانتزی و واقعیت در سکس، برای پر کردن همان فضای خالی در جهان واقعی برای مثال افسانهها و داستانها را آفریدهایم، یا در زندگی روزمره برای گریختن از فروافتادن در آن هنر را آفریدهایم و ...
اینرا داشته باشید تا ببینم آن ایدهی کوفتی بیانشدنی میشود یا به بازی درآوردن ادامه میدهد..
اینرا داشته باشید تا ببینم آن ایدهی کوفتی بیانشدنی میشود یا به بازی درآوردن ادامه میدهد..
زنده باد زندگی!