07-10-2012, 12:24 AM
درباره ی فرگشت about evolution
گردآوری از مزدک بامداد
(هرمزپگاه)
برداشت ها:
بنمایه های دانشگاهی انگلیسی زبان
فرهنگنامه ی لاروس
ویکی پدیای آلمانی در باره ی تاریخ فرگشت
هفته نامه های اشپیگل، پیکره ی دانش
بخش یکم
اندیشه ی فرگشت
اندیشه ی فرگشت و همچنین ریشه یکسان و دگرگونی گونه های زیندگان بسیار کهن است
و به سده ی ششم پیش از زایش عیسا بر میگردد که از سوی آناخیماندر
Anximander،
شاگرد تالِس نامدار، پیشاورد شده بود. این فیلسوف بر آن بود که هومن، از ماهی ها یا
جانوران ماهی گون پدید آمده اند.
لامارکیسم یا فراگیری زادی ویژگی های دستاوردی
اندیشه های فراونی از این دست، در سده هیژدهم فراگستر شدند. در ١۸۰۹، ژان باپتیست لامارک،
این اندیشه را به میان کشید که جانداران، آنچه را که در برخورد با طبیعت در درازای زندگی خود،
آروین کرده و توانایی هایی را که بدست آورده اند، به زادمان های پسین خود می سپارند،
برای نمونه ، اگر دم موشها بریده شود، سرانجام ، بچه موشی بی دم زاده خواهد شد.
یا اگر جانوری از یک اندام بیشتر کار بکشد ، این اندام در زادمان پسین وی بهتر خواهد شد،
با نمونه پرآوازه ی "زرافه" که گویا چون از گردنش برای خوردن برگهای بالای درخت بسیار سود جسته،
در هر زادمان، گردن زرافه ها دراز تر و دراز تر شده است.
به این برداشت از دگرگونی جانوران و فرگشت، "لامارکیسم" میگویند.
این ایده، هتّا بادشمنی و ناسازگاری کلیسای انگلیس و بسیاری از بزرگان سیاسی روبرو شده
و همچنین بسیارای از نهاد های دانشگاهی "کهن پا" با آن از سر ستیز برخاستند.
داروینیسم آغازین
در سال ١۸۵۸، چارلز داروین و آلفرد راسل والاس ، با همدیگر ، دو کار گوناگون در باره ی نگره ی
فرگشت را از رهگذر " گزینش طبیعی" در انجمن "لینه آن" لندن برنمایاندند. این برنمایی، با نگرش
و پیشواز چندانی روبرو نشد، به وارون آفریده ی دیگری از داروین که در سال پس از آن چاپ و پخش شد:
نسک " خاستگاه گونه ها"، که نگره فرگشت را بسیار موشکافانه و واگسترده ، روشن نموده بود،
آنچنان که که به پذیرش هر چه بیشتر این نگره انجامید.
نخست، بخش های ویژه ای از نگره داروین، مانند گامبگامی
( gradualismus )
و "گزینش طبیعی" با
سرسختی و پایداری سنگینی روبرو شد. هواداران لامارک چنین فرنود میکردند که برای نمونه پرده های
لای چنگال های پای اردک، در پی پا زدن کوشمند در آب، پدید امده اند و نه در رهگذر گزینش طبیعی،
که میگوید که آن مرغابی هایی چیره تر و کامیاب تر بودند که پرده های چنگالشان بزرگتر بوده.
ولی از آنجایی که آزمایشهای انجام شده برای پایوری نگره لامارکی، بی سرانجام بودند و نگره ی لامارک
را استوار نکردند، این نگره به سود داروینیسم کنار رفت.
دشورای های نخستین داروینیسم با دستاورد های "مندل"
داروین ، ولی نمیتوانست روشن کند که ویژگی های زیستی چگونه از زادمانی از زادمان دیگر به ریگ
سپرده می شوند، همچیان او نمیدانست که چرا چندگونگی های این ویژگی ها، در روند ریگسپاری،
آمیختگی نمی یابند.
گرهگور مـِندِل در سال ١۸۶۶ یک نوشته بنام "آزمایشهایی برروی آمیزه های گیاهی"
بیرون داد که دیرتر، پایه و بنیاد دستور های مندل، که به نام او نامیده شدند، گردید. این دستور ها
میگویند که زاب های بویژه ای ، با یک شیوه و آرایش پیش بینی پذیر و کراننموده، به ریگ میرسند،
هنگامی که کارهای مندل، که نخست چندان به چشم نیامده بودند، در سال ١۹۰۰ دوباره یافته و
چشمگیر شدند، نگر های دیگرسان نخستین ژن شناسان و زیستآمارگران در باره ی تـُـندای فرگشت،
به یک شکاف ژرف میان مـُدل داروینی و مـُدل مندلی فرگشت، انجامیدند
آمایش فیشر
این شکاف ژرف، سرانجام در سال ١۹۳۰، با کار های زیست شناسانی چون " رولاند فیشر" ،
بسته شد. بارآورد کار او ، یک آمایش میان گزینش طبیعی داروین، و دستور های مندل ، به نام
" نگره ی آمایشی فرگشت" بود که همچنین پـُرگاه به نام "نوداروینیسم" نامیده میشود.
فیشر یک آمارگر و زیست شناس و ژن شناس برجسته و اَبَرهوشمند بود که ریچارد داوکینز از او با فرنام
بزرگترین جانشین داروین" یاد میکند. او کمابیش به تنهایی توانست شالوده ی دانش نوین آمار را بریزد.
او بود که در نسک " نگره ی ژنتیک گزینش طبیعی"، که برروی کارهای داورین بنیاد نهاده بود،
سازو کار ژنها و ریگسپاری آنها را که پایه ی دستور های مندل بود، با نگره ی گزینش طبیعی
همراه کرد و نشان داد که ایندو باهم پیوندی ژرف دارند. امروزه بخوبی میدانیم که این جهش های
ژنتیک هستند که زمینه را برای گزینش طبیعی فراهم کرده و فرگشت ، از پیوند این دو روند پدید میاید.
او همچنین نسکی در باره ی "فرگشت جنسی" پدید آورد که نشان میدهد که یک ویژگی ، هرچند کمیاب،
یک فشار گزینشی بالا را پدید میاورد. در پایان این نسک همچنین نگره هایی در باره ی نابودی
شهرمندی هایی که بزرگان آن زادآوری اندکی داشته باشند را به رشته ی نگارش درآورد.
یافتن شیوه ی ترابری ژنتیک
به سال ١۹۴۴، کارهای "اوسـْـوالد اِیوری" و همکارانش، نشانه های استواری بدست دادند که
اسید دزاوکسیریبونوکلئین
( DNA)،
ترابـِرِ داده های ژنتیک است. بهمراه رازگشایی از ساختار
DNA
بدست " جیمز واتسون" و "فرانسیس کریک" در سال ١۹۵۳، پایه ی مادی ریگسپاری روشن گردید.
از آن زمان، دانش ژنتیک و زیست شناسی مولکولی، وند های آژگاهی زیست شناسی فرگشتی میباشند.
دنباله در آینده...
•
رونوشت از http://www.facebook.com/notes/%D9%BE%D8%...4133078019
گردآوری از مزدک بامداد
(هرمزپگاه)
برداشت ها:
بنمایه های دانشگاهی انگلیسی زبان
فرهنگنامه ی لاروس
ویکی پدیای آلمانی در باره ی تاریخ فرگشت
هفته نامه های اشپیگل، پیکره ی دانش
بخش یکم
اندیشه ی فرگشت
اندیشه ی فرگشت و همچنین ریشه یکسان و دگرگونی گونه های زیندگان بسیار کهن است
و به سده ی ششم پیش از زایش عیسا بر میگردد که از سوی آناخیماندر
Anximander،
شاگرد تالِس نامدار، پیشاورد شده بود. این فیلسوف بر آن بود که هومن، از ماهی ها یا
جانوران ماهی گون پدید آمده اند.
لامارکیسم یا فراگیری زادی ویژگی های دستاوردی
اندیشه های فراونی از این دست، در سده هیژدهم فراگستر شدند. در ١۸۰۹، ژان باپتیست لامارک،
این اندیشه را به میان کشید که جانداران، آنچه را که در برخورد با طبیعت در درازای زندگی خود،
آروین کرده و توانایی هایی را که بدست آورده اند، به زادمان های پسین خود می سپارند،
برای نمونه ، اگر دم موشها بریده شود، سرانجام ، بچه موشی بی دم زاده خواهد شد.
یا اگر جانوری از یک اندام بیشتر کار بکشد ، این اندام در زادمان پسین وی بهتر خواهد شد،
با نمونه پرآوازه ی "زرافه" که گویا چون از گردنش برای خوردن برگهای بالای درخت بسیار سود جسته،
در هر زادمان، گردن زرافه ها دراز تر و دراز تر شده است.
به این برداشت از دگرگونی جانوران و فرگشت، "لامارکیسم" میگویند.
این ایده، هتّا بادشمنی و ناسازگاری کلیسای انگلیس و بسیاری از بزرگان سیاسی روبرو شده
و همچنین بسیارای از نهاد های دانشگاهی "کهن پا" با آن از سر ستیز برخاستند.
داروینیسم آغازین
در سال ١۸۵۸، چارلز داروین و آلفرد راسل والاس ، با همدیگر ، دو کار گوناگون در باره ی نگره ی
فرگشت را از رهگذر " گزینش طبیعی" در انجمن "لینه آن" لندن برنمایاندند. این برنمایی، با نگرش
و پیشواز چندانی روبرو نشد، به وارون آفریده ی دیگری از داروین که در سال پس از آن چاپ و پخش شد:
نسک " خاستگاه گونه ها"، که نگره فرگشت را بسیار موشکافانه و واگسترده ، روشن نموده بود،
آنچنان که که به پذیرش هر چه بیشتر این نگره انجامید.
نخست، بخش های ویژه ای از نگره داروین، مانند گامبگامی
[ATTACH=CONFIG]571[/ATTACH]
( gradualismus )
و "گزینش طبیعی" با
سرسختی و پایداری سنگینی روبرو شد. هواداران لامارک چنین فرنود میکردند که برای نمونه پرده های
لای چنگال های پای اردک، در پی پا زدن کوشمند در آب، پدید امده اند و نه در رهگذر گزینش طبیعی،
که میگوید که آن مرغابی هایی چیره تر و کامیاب تر بودند که پرده های چنگالشان بزرگتر بوده.
ولی از آنجایی که آزمایشهای انجام شده برای پایوری نگره لامارکی، بی سرانجام بودند و نگره ی لامارک
را استوار نکردند، این نگره به سود داروینیسم کنار رفت.
دشورای های نخستین داروینیسم با دستاورد های "مندل"
داروین ، ولی نمیتوانست روشن کند که ویژگی های زیستی چگونه از زادمانی از زادمان دیگر به ریگ
سپرده می شوند، همچیان او نمیدانست که چرا چندگونگی های این ویژگی ها، در روند ریگسپاری،
آمیختگی نمی یابند.
گرهگور مـِندِل در سال ١۸۶۶ یک نوشته بنام "آزمایشهایی برروی آمیزه های گیاهی"
بیرون داد که دیرتر، پایه و بنیاد دستور های مندل، که به نام او نامیده شدند، گردید. این دستور ها
میگویند که زاب های بویژه ای ، با یک شیوه و آرایش پیش بینی پذیر و کراننموده، به ریگ میرسند،
هنگامی که کارهای مندل، که نخست چندان به چشم نیامده بودند، در سال ١۹۰۰ دوباره یافته و
چشمگیر شدند، نگر های دیگرسان نخستین ژن شناسان و زیستآمارگران در باره ی تـُـندای فرگشت،
به یک شکاف ژرف میان مـُدل داروینی و مـُدل مندلی فرگشت، انجامیدند
آمایش فیشر
این شکاف ژرف، سرانجام در سال ١۹۳۰، با کار های زیست شناسانی چون " رولاند فیشر" ،
بسته شد. بارآورد کار او ، یک آمایش میان گزینش طبیعی داروین، و دستور های مندل ، به نام
" نگره ی آمایشی فرگشت" بود که همچنین پـُرگاه به نام "نوداروینیسم" نامیده میشود.
فیشر یک آمارگر و زیست شناس و ژن شناس برجسته و اَبَرهوشمند بود که ریچارد داوکینز از او با فرنام
بزرگترین جانشین داروین" یاد میکند. او کمابیش به تنهایی توانست شالوده ی دانش نوین آمار را بریزد.
او بود که در نسک " نگره ی ژنتیک گزینش طبیعی"، که برروی کارهای داورین بنیاد نهاده بود،
سازو کار ژنها و ریگسپاری آنها را که پایه ی دستور های مندل بود، با نگره ی گزینش طبیعی
همراه کرد و نشان داد که ایندو باهم پیوندی ژرف دارند. امروزه بخوبی میدانیم که این جهش های
ژنتیک هستند که زمینه را برای گزینش طبیعی فراهم کرده و فرگشت ، از پیوند این دو روند پدید میاید.
او همچنین نسکی در باره ی "فرگشت جنسی" پدید آورد که نشان میدهد که یک ویژگی ، هرچند کمیاب،
یک فشار گزینشی بالا را پدید میاورد. در پایان این نسک همچنین نگره هایی در باره ی نابودی
شهرمندی هایی که بزرگان آن زادآوری اندکی داشته باشند را به رشته ی نگارش درآورد.
یافتن شیوه ی ترابری ژنتیک
به سال ١۹۴۴، کارهای "اوسـْـوالد اِیوری" و همکارانش، نشانه های استواری بدست دادند که
اسید دزاوکسیریبونوکلئین
( DNA)،
ترابـِرِ داده های ژنتیک است. بهمراه رازگشایی از ساختار
DNA
بدست " جیمز واتسون" و "فرانسیس کریک" در سال ١۹۵۳، پایه ی مادی ریگسپاری روشن گردید.
از آن زمان، دانش ژنتیک و زیست شناسی مولکولی، وند های آژگاهی زیست شناسی فرگشتی میباشند.
دنباله در آینده...
- هومن = انسان
- آروین = تجربه
- آروین کردن= تجربه کردن
- نسک [nask] = کتاب
- دستور = قاعده
- پیشاورد = عـَرضه
- نگره = نظریه( تئوری)
- فرگشت = تکامل ( evolution)
- دستاوردی = اکتسابی
- ریگ سپردن = ارث نهادن
- ریگ بردن = ارث بردن
- ریگ = ارث( در بیخ ، مردهریگ)
- ریگسپاری = توارث
- تـُـندا =speed =سرعت
- پـُرگاه =often اغلب
- فراگیری زادی ویژگی های دستاوردی = آداپسیون و ذاتی شدن صفات اکتسابی
- دیگرسان =
- different = متفاوت
- آمایش = ترکیب، تلفیقcombination
- بارآورد/ برآورد = نتیجه
- آژگاه = مرکز
- آژگاهی = مرکزی
- تـَـرابر =حامل = transporter
- وند = عضو، جزء
- وند ها = اجزاء، اعضاء
- زادآوری/بارآوری =زاد و ولد، fertility
- کراننموده = تعریف شده
•
رونوشت از http://www.facebook.com/notes/%D9%BE%D8%...4133078019
.Unexpected places give you unexpected returns