03-18-2013, 02:03 PM
iranbanoo نوشته: خوب باز هم به تراوشات ذهنی خود بیشتر از انچه که در واقعیت اتفاق می افتد اهمیت میدهیدپس اینکه مردان بیشتر خودکشی میکنند و بیشتر مرتکب جرم میشوند و بیشتر معتاد میشوند و بیشتر میمیرند هم بخشی از «مزیت مردی» آنهاست؟ البته که هست. ابطالناپذیری یعنی همین، که هر نقیضی برای آن در جهان واقعی مییابید، تئوری قادر به هضم و توضیح و تشریح آن هست.
98%مردان معتادند-به زندان می افتند-امار دزدی و قتلشان بیشتر است و از اینگونه موارد نشان ار بیچارگی مردان نیست که باید دید کسی که بیشتر در جامعه ازادی عمل دارد بیشترین رفلکس را به محیط نشان میدهد.
بگذریم از اینکه یک جامعه ی فاسد و سیستم نا کارامد و تخریب کننده باعث میشود به جای اینکه افرادی مثبت بسازد -معتاد و دزد و قاتل تحویل جامعه میدهد.اما انچه که این 98% در صد را توجیه میکند آزادی عمل مردان و منفعل بودن زنان را اثبات میکند.این یعنی زنان برای تخلفات و جرایم هم نه شهامت کافی و نه آزادی بیشتری ندارند.
چه کسی گفته ۹۸٪ مردان معتاد هستند؟
این تحریفها و ترولها به راستی دور از شان این انجمن است.
iranbanoo نوشته: خیر اتفاقا برخلاف تصور شما ,اگاهی دادن همزمان مردان و زنان را موثر میدانم.چرا که اگر مردان به حقوق خود واقف نشوند و یک سویه این پروسه ی اگاه سازی پیش رود نتیجه ای در بر نخوهد داشت.
شمشیرتان را چند لحظه ای غلاف کنید.
سخنان شما را در این چند وقت به صورت عملی هم دنبال و بررسی کردم مقاومت انقدر که از طرف مردان وجود داشت را زنان نداشتند.نه به خاطر اینکه به حقوق خود واقف نبودند و اسیر مردانگی های تعریفی جامعه باشند بلکه بسیاری از مواردی را که شما از ان به عنوان ظلم یاد میکنید را یک امتیاز میدیدند و حاضر به ترک نقش خود نبودند و نیستند.نتیجه اینکه ان قسمت هایی که به نفعشان بود را میپذیرفتند و مابقی را که سلطه ی مردانه شان را نشانه میگرفت قبول نمیکردند.
تا زمانی که جنسیتی بودن مشکلات و دشواریهایی که ما مطرح کردهایم(و خواهیم کرد)را نپذیرید برای من اهمییتی ندارد که وجود آنها را تائید میکنید یا نه. آدم عاقلی نیست که وجود داشتن آنها را انکار بکند، مگر میشود چیزی را که وجود دارد انکار کرد؟ اینکه «مردانه» بودن این مشکلات و بدبختیها «معنای» خاصی برای «فمینیسم» دارد یا نه محل مناقشه است. وضعیت ما با شما تفاوت دارد چراکه ما در حال ستیز با صد سال هجمهی همه جانبهی فمینیسم و نیز چهار میلیارد سال فرگشت هستیم(و فمینیسم برخلاف ادعای رادیکالی که دارد، از اسلامگرایی هم «سنتیتر» است). شما برپاد چه چیزی فعالیت میکنید؟ تمام ادعاهای فمینیستی از سوی همه کس، بجز مدافعان وضع موجود(که از باقی ماندن شرایط همانطورکه هست-فارغ از اینکه چگونه است-سود میبرند=سنت). در فرانسه اگر کسی بلند بگوزد فردا صبح چهار کتاب در نقد آن منتشر میشود، اما مهملات فمینیستی صد سال است بیهیچ نقد و سنجشی یکهتازی کردهاند و حتی «یک» کتاب، برای نقد آن از موضعی بجز سنت تحریر نشده، حال آنکه پیرامون بدیهیترین اصول و فروع دیگر زندگی مدرن، از تعقل تا آزادی بیان، از ساختارمندی سوژه تا ساختارشکنی زبان در آنجا از گزند نقد برنده در امان نبودهاند. در ایران هم بیهیچ دردسری، همه را با بجز سنتگرایان با خود همراه کردهاید و کسی اگر برپاد فمینیسم سخن بگوید بیدرنگ او را حاجآقا تلقی میکنند.
iranbanoo نوشته: در نهایت اینکه اسیب این تئوری ها و پدافند ها به ضرر یک زن اسیر در جامعه ی سنتی میشد و اینطور پنداشته میشود که مرد علاوه بر نقش هایی که جامعه به اومحول کرده از امتیازاتی بر خوردار است که زنان ان را تحویل نمیدهند.
بله:زن بیچاره که از بیچارگی خود هم آگاهی کافی ندارد و حتی بر بیچارگی خود اصرار هم دارد کم زیر سلطه ی جامعه ی مردانه بود که بعد از یک پروسه ی اگاه سازی و پدافندی باید بیشتر زیر دست مردان دست و پا بزند.
زنان خفته و مردان بیدار!!
جنبش برابریخواهانهای که با نابرابریخواهی شروع شده.
شما بجای تکرار حرف خودتان به چهار روش مختلف اندکی بکوشید آنرا اثبات بکنید، و برای ما توضیح بدهید که «چگونه» پرداختن به دلایل و چرایی اینکه اکثریت مطلق رنجبران مشکلات آنجهانی در ایران(و باقی دنیا)را مردان تشکیل میدهند به حقوق زنان آسیب میرساند؟ آیا چنین نگرشی بجز با وابستن و تسخیر و ایفا و در انحصار نگاه داشتن نقش ممتاز «قربانی» در جامعه به «حقوق زنان» نیست؟
ما مشتاق و ناچاریم که اشتباهات و دروغهای فمینیستی دربارهی نقوش سنتی و کنونی زن و مرد در تمام جوامع را با حداکثر توان نقد بکنیم زیرا اولا دروغ/اشتباه هستند، ثانیا مستقیما و عامدا به تشدید وضعیت بد مردان(چنانکه در غرب دیدهایم)میانجامند.