نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

گفتمانهای پیشرفته پیرامون پارسیک
#71

آلیس گرامی، کارواژه ی "بساودین" و همخانواده هایش برای "لمس کردن" را بسیار پسندیدم!!
درباره ی کارواژه ی "دمیدن" نگرم را پیشتر بازگفتم! شگفت (یا بهتر بگویم، مسخره!!) این است که تارنمای لغت نامه، هم "دردمیدن" و هم "دمیدن" را به چم "فوتیدن/پُفیدن/فوت کردن" آورده است!! سرانجام باید یکی از آنها به تنهایی چم "نفس کشیدن" را بدهد!! راستی درباره ی کارواژه ی دیگری که برای نفس کشیدن می بهرند، می توان "دم برآوردن" هم برشمرد (نام برد). ولی افسوس که تکواژه ای نیست.
سَمکینگ جان درست است! با اندکی چشمپوشی، می توان از "زودرنج/نازک نارنجی" برای "ظریف" بهرید ولی همانگونه که پیشتر هم گفتم، آماج من، بَهرِش (bahresh بهره گیری) از یک برابرواژه ی تکواژه ای است.

,Living in a world which everybody is a sheep or a wolf
...!I'd rather be a shepherd
!Let them shred one-another! ... I do play my own flute
پاسخ
#72

سُتوده‌ی گرامی ؛ با بهره‌مندی از فرهنگ پهلوی واژه‌ی شایمند و فراخور "ظریف" به
چم "delicate" ؛ تکواژ «تَنُک» tanok یا «تَنَک» tanak است ؛
«تَنُک» از بیخ و بُن به کَس یا چیزی می‌گویند که بسادگی آسیب‌پذیر باشد ، پادسفت
و چیزی که تاب ِ کوبه (ضربه) را نداشته باشد !
---
ظریف = تَنُک ؛ نازمان

:e303:

Catwoman: from here, Bane's men patrol the tunnels. And they're not your average brawlers
Batman: Neither am I
پاسخ
#73

بسیار هم خوب و دلنشین است!! E056
به مهر، نام این واژه نامه ای (پهلوی) را که از آن می بهرید، بازگویید.
اگر پیوند آن برای فروبار (داونلود) هم در دسترستان است، که چه بهتر!! بگذارید تا دیگران هم ببرهند!
با سپاس فراوان! E41f
کامیاب باشید! E00e

,Living in a world which everybody is a sheep or a wolf
...!I'd rather be a shepherd
!Let them shred one-another! ... I do play my own flute
پاسخ
#74

شوربختانه لینک این واژه‌نامه را برای فروبار ندارم ؛ برای فروبار کردن ،
دوستان واژه‌نامه‌های خوبی را در جُستار «ساختارشناسی زبان پارسیک»
نهاده‌اند !

بر روی هم برای واژه‌ی "ظریف" داریم :
ظریف = باریک ؛ نازک ؛ تاژ* ؛ تَنُک ؛ نازمان ؛ نازپرورده

در هر گزاره از روی بافتار سخن می‌توانید یکی از واژگان بالا را بکار ببندید ؛

* تاژ نه آن تاژ ِ تاژیک !

تاژ | لغت نامه دهخدا

تاژ || لطیف و نازک . (برهان ). نازک و ظریف و لطیف . (ناظم الاطباء).


:e303:

Catwoman: from here, Bane's men patrol the tunnels. And they're not your average brawlers
Batman: Neither am I
پاسخ
#75

دوستان کسی برگردان پارسی این چند واژه را میداند؟

لهجه
بعضی
صحبت
دلیل
عصبانی
مسخره کردن
ولی
انتظار داشتن
هم نظر
پاسخ
#76

viviyan نوشته: دوستان کسی برگردان پارسی این چند واژه را میداند؟

لهجه
بعضی
صحبت
دلیل
عصبانی
مسخره کردن
ولی
انتظار داشتن
هم نظر
سلام خواهر viviyan من یاد ِ همه شما بودم؛ شما چی ؟منو یادتون هست؟؟E414
-گویش
-برخی
-سُخن
-فرنود
-لیكن(به یاد امام خمینی)E105
-......
-هم داستان

پاسخ
#77

عصبانی: شاید خشمگین
مسخره کردن: شاید ریشخند کردن.
انتظار داشتن هم حتما چشمداشت داشتن
هم نظر : هم نگرش ، هم دید ، هم سو E056
پاسخ
#78

مغسی خواهر شیرین!
عصبانی یادم رفت اره میشه خشمگین!
بقیه رو هم از رو نوشته های هرمز پگاه نوشتم!
اگه قلط بوده خدا نبخشدش!E414

پاسخ
#79

viviyan نوشته: دوستان کسی برگردان پارسی این چند واژه را میداند؟

لهجه
بعضی
صحبت
دلیل
عصبانی
مسخره کردن
ولی
انتظار داشتن
هم نظر

دوستان واژه های خوبی پیشنهاد دادند. در مورد "ولی" من جایی خونده بودم که فارسیه و "اما" عربیه! البته مال خیلی وقت پیشه شاید اشتباه کنم. E056
پاسخ
#80

viviyan نوشته: دوستان کسی برگردان پارسی این چند واژه را میداند؟

لهجه
بعضی
صحبت
دلیل
عصبانی
مسخره کردن
ولی
انتظار داشتن
هم نظر
لهجه= گویش - سرزبان
بعضی= برخی - پاره‌ای - گروهی
صحبت= سخن - گفتگو - گفتمان - گلا
دلیل= انگیزه - آوند - چرایی - راهنما - رهنمون - فرنود - شَوند نشانه
عصبانی= خشمگین - برآشفته - تندخو - جوشی
مسخره کردن= ریشخند کردن
ولی= پارسی است
انتظار داشتن= چشم داشتن
هم نظر= هم نگر / هم داستان

اینها ماهی بودند...E520E019E054E522

سرچشمه های پارسی نویسی/گویی

این هم روش یادگیری ماهیگیری بود...:e148:

E032

آمد شدن تو اندرین گیتی چیست؟
آمد مگسی پدید و ناپیدا شد!
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع / نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان