Ouroboros نوشته: ممنون که حق انتخاب آدمهای اطرافمان را محفوظ میدانید. :e303:
اول اینرا بگویم که منظورم آدمی بود که در یک رابطه متعهد شده،
یعنی دختری که مجرد است را کاری ندارم که اساسا اگر دلبری نکنند پس چه... افکارم در آن لحظه معطوف به کسانی بود که به نوعی در رابطهای عاطفی به دیگری پایبند شدهاند.
با بخاطر داشتن این تبصره، تعاریف این واژگان نزد من:
لاشی: کسی که به تکهمسری معتقد نیست و در یک زمان پارتنرهای متعدد دارد.
جنده : کسی که در برابر وجهی، خواه اقتصادی، عاطفی، اجتماعی یا .... به تبادل سکس میپردازد.
هرزه: کسی که لاشیبازی را نشانهی برتری مقام اجتماعی خود جلوه میدهد.
تنگ: کسی که در حقیقت لاشیست ولی ادای آدمهای پایبند را درمیآورد.
پایبند: آدمی که به رابطهی خود با معشوقش متعهد است.
بلند خندیدن ِ «آنچنانی» نوعی دلربایی از مردان است، اگرنه خندهی از ته دل که به بک جوکی، چیزی باشد بیش از آنکه «جذاب» باشد «دافع» است(و بدیهیست که مشکلی ندارد). پس دختری که با صدای بلند خندههای عشوهآمیز میکند عملا در حال ارتکاب نوعی خیانت به پارنتر خود است، مشابه آن نزد یک مرد میشود نگاههای خریدارانه به زنان دیگر و برانداز آنها(که رفتار بسیار پستیست)، زنان این یکی را در مقام فعلی مذموم باز میشناسند و محکوم میکنند، اما اگر مردی از انجام رفتاری(از بعد ساختاری)مشابه برنجد او را بدوی و متعصب و خشکاندیش جلوه میدهند.. اسم این کارها را هم گذاشتهاند حقوق زنان!
هرچی نباشه مثلا طرفدار آزادی هستم:))
نکته اول:من با وجود فمنیست بودن با چیزهای غیر منطقی مخالفم حتی اگر اسم فمنیستی داشته باشه:)بنابراین اخلاق به جز مورد آزادی هیچ ارتباطی به حقوق افراد نداره و حتی اگر کاری غیر اخلاقی هست به نظر من ربط دادنش به حقوق واقعا استدلال مسخره ای هست:)
نکته دوم:پرسش من این بود که چرا این عمل غیر اخلاقی هست؟
از نگاه من چیز غیر اخلاقی نداره، البته باید دقت کرد که یک عمل اکتیو مثل تلاش برای برقراری رابطه جدید با وجود ناآگاهی پارتتر قبلی چیز متفاوتیه.
مقایسه من به این شکله:من فرض میکنم هر کسی به دنبال بهترین هست، بهترین رو چیزها یا کسانی در نظر میگیرم که شخض رو راضی میکنه(پس نسبیه)
تعهد رو در این میبینم که شخص به توافقاتی که با پارتنرش داره پایبند باشه،یعنی اگر توافق کردند تک جفت! باشند شخص نباید با کس دیگه ای رابطه برقرار کنه.
حالا جلوتر میرم،اگر کسی یک سیب داشته باشه جدا از خوشمزگی سیب، فرصت آگاهی از وجود و بررسی کلی سیب های دیگه رو از دست نمیده.البته مطمئنا بین سیب و شخص توافقی وجود نداره!:)) (بنابراین وجه فعال یا غیر فعال بودنش در این مورد معنایی نداره)
در نمونه دیگه شخص باور داره یک چیز خوب، درست یا ... هست اگر وجود هرچیز بهتر، یا درست تری رو انکار کنه و به دنبالشون نباشه یا اینکه با وجود شواهد همچنان چیز قبلی رو بهتر یا درست بدونه با پدیده بسیار آشنایی طرف هستیم:ایمان! :)
در واقع مشکل من اینجاست که یک رفتار رو با استاندارد چندگانه بررسی کنیم، بنابراین برای بررسی یک رفتار باید دقت کرد که چه نوعی هست، فعال یا غیر فعال.
بنابراین وجود پارتنر به این معنا نیست که نباید گزینه های دیگه رو بررسی کرد(یک رویکرد که هم پیشبینی آینده رو داره هم اینکه ممکنه در حال مفید باشه) ولی اگر
قصد بودن با گزینه های دیگه در کاره باید در رابطه تجدیدنظر کرد:)
shirin نوشته: به نظرم این خود دختران هستن که اجازه میدن با چی سنجیده بشن یا نشن. چرا اینقدر انرژی مصرف میکنن که نقش کسی رو بازی کنن که نیستن؟ وقتی خودشون ، خودشون رو قبول ندارن و تصویر سازی میکنن نباید از دیگران انتظار بیشتری داشته باشن. خودشون با واقعیت وجودی خودشون کنار بیان و بذارن بقیه هم اونو همونطور که هستن بپذیرن. بی شک زندگی شادتری خواهند داشت.
آفرین،نکته در همینه که هر کس بیش از اندازه به انگاشت دیگران از خودش بها ندهد!
نمونهای که من در همین جُستار به iranbanooی گرامی خُرده گرفتم همین خودسانسوری در کاربرد واژهی «تنگ» بود،
چون ایشان انگار میترسیدند که اگر همان آغاز بیایند و بگویند "چرا زنان این اندازه رفتارهای تنگوارانه" دارند ما (دیگران) از ایشان برداشت
بدی در ذهنمان درست میکنیم و پس بهتر دیدند که نخست "..." بگذارند، سپس با شرم و "زرد کمرنگ" نویسی بگویند که فردید من این واژه بود چرا نگرفتید.
همین رفتار زمانیکه شدت آن را میافزاییم بدرستی میشود همانی که خود ایرانبانو دارد مینکوهد!!
دختری که پاکدامننمایی (تنگی) میکند بیگمان برای این نیست که از این کار سرخود خوشی
میبرد، بساکه که میکوشد در برابر برداشت و پنداشت ذهنی دیگران از خودش "خوب" جلوه کند.
در هر دو باره درستترین رویکرد همانی است که بالا گفتیم: خودداری از بهادهی بیش از اندازه به برداشت دیگران از خود.
undead_knight نوشته: نکته دوم:پرسش من این بود که چرا این عمل غیر اخلاقی هست؟
چون با دستگاه هنجاری که من برای زندگی کردن برگزیدهام ناسازگار است.
undead_knight نوشته: بنابراین وجود پارتنر به این معنا نیست که نباید گزینه های دیگه رو بررسی کرد(یک رویکرد که هم پیشبینی آینده رو داره هم اینکه ممکنه در حال مفید باشه) ولی اگر قصد بودن با گزینه های دیگه در کاره باید در رابطه تجدیدنظر کرد:)
این ادعا به طرز دردناکی مبتنی بر شناخت شخصی شما از حد و حدود است، یعنی میتوانید بگویید «برای من، برسی کردن دیگر گزینهها توسط شریکم ایرادی ندارد و برای خود نیز این حق را محفوظ میدانم»، و استدلالات خود در دفاع از آنرا هم طرح بکنید. اما نمیتوانید از من توقع مشابهی داشته باشید، برای من در صورت وجود ارتباط و تعهد عاطفی، حتی فکر کردن به دیگران نوعی خیانت محسوب میشود چه رسد به برسی شرکای احتمالی. کلـا من موضع ِ رمانتیکی دارم، شما موضع پراکتیک... و در آخر باید بپذیریم که هرکس به معیارها و سنجههای شخصی خود برای همنشینی و جفتگزینی محق است.
Ouroboros نوشته: چون با دستگاه هنجاری که من برای زندگی کردن برگزیدهام ناسازگار است.
این ادعا به طرز دردناکی مبتنی بر شناخت شخصی شما از حد و حدود است، یعنی میتوانید بگویید «برای من، برسی کردن دیگر گزینهها توسط شریکم ایرادی ندارد و برای خود نیز این حق را محفوظ میدانم»، و استدلالات خود در دفاع از آنرا هم طرح بکنید. اما نمیتوانید از من توقع مشابهی داشته باشید، برای من در صورت وجود ارتباط و تعهد عاطفی، حتی فکر کردن به دیگران نوعی خیانت محسوب میشود چه رسد به برسی شرکای احتمالی. کلـا من موضع ِ رمانتیکی دارم، شما موضع پراکتیک... و در آخر باید بپذیریم که هرکس به معیارها و سنجههای شخصی خود برای همنشینی و جفتگزینی محق است.
خسته نباشی در این مورد:)میخواستم دستگاه مورد نظر رو حداقل در مورد روابط جنسی توضیح بدی:)
من انتظار ندارم ولی سیستم اخلاقی رو جهانی میبینم ولی خب اینکه دیگران حق باور یک سیستم اخلاقی رو داشته باشند تضادی با جهانی بودن سیستم اخلاقی مورد نظر من نداره(حتی من اصراری هم به مطلق بودنش ندارم)
در واقع استفاده که اینجا از اخلاق کردی رو میشه در حدود ترجیحات آورد،یعنی یک ترجیح رومانتیک و یک ترجیح کاربردی:)نه اینکه لزوما اینها درست یا نادرست باشند.
حالا باز هم جالبه که به نظر من رومانتیک بودن با نظر من سازگاره، به شرطی که وارد پیمان بشه،
یعنی اینکه دو طرف کاملا متوجه باشند که منظورشون از تعهد چیه،چیزی که من مطرح میکنم اینه شخص به پیمانی که بسته پایبند باشه،اگر در اون پیمان بررسی کردن گزینه های دیگه ممنوع شده،بنابراین این کار غیر اخلاقیه:)
Ouroboros نوشته: میتوانید داشته باشید کسی جلوی شما را نگرفته،
میتوانید بعد از ثروت، میزان تحصیلات، موقعیت اجتماعی، شرایط اقتصادی، ظواهر مورد پسند و «غیره»، «پایبندی به اصول پرهیزگاری جنسی» را هم برای جفتیابی به لیست طویل زنان در ایران اضافه بکنید، کنتر که نمیاندازد. آنچه نمیتوانید و نمیباید بکنید اینست که حق بدیهی مردان در گزینش دیگر افراد انسانی ِ زندگیشان را تحت عنوان «تبعیضآمیز» بودن ممنوع بکنید.
پ.ن: به نظر منهم زنی که بلند میخندد لاشیست و شایستگی همنشینی ندارد.
شما مختارید در مورد طرف مقابلتان هر طور که دوست دارید فکر کنید و براساس معیار های خودتان
انتخابش کنید
اصولا اعتقاد دارم هر کس نظرش برای خودش محترم است و به هیچ عنوان نباید براساس دید کسی
سعی بر تغییر خود داشت.
اما مهم این است که نظرات و عقاید خود را برای خودمان نگاه داریم و سعی نکنیم با نگاهی خاص این پیام را به طرفمان برسانیم که ((هی تو از نظر من یک لاشی هستی))
خوب یک زن تا چه اندازه قزاز است که نسبت به این نگاه ها ی منفی مقامت نشان دهد و نسبت به ان بی اعتنایی کند.
بالاخره روزی میرسد که اگر هم واقعا کاره ای نباشد لاینش را عوض کند
مشکل مردان ایرانی چیزی فراتر از این هاست.شاید به خاطر این است که در محیط خود یاد گرفته اند که زن و نجابتش
کلا هر کس که با معیارهایش نخواند را لاشی میخواند.
رفتارهایی از قبیل جلف بازی و ادا هایی خاص که به نظرم در مورد مرد و زن هر دو صدق میکند و برای هر دو مذموم است
اما مثلا اگر یک زن مجبور شود که طول خیابان را چند دقیقه ای پیاده روی کند-یا در ماشینش لم بدهد و یک نخ سیگار روشن کند یا... اینها همه از او یک چهره ی منفی باقی میگذارد.اینجا مقصر زنان نیستند بلکه دید اجتماع مشکل دارد
فرصت طلبی عکسش میشود تعهد،فرصت طلبی هم تقریبا در همه جاها چیز خوبیست ولی رابطه یکی از آنها نیست.
Mehrbod نوشته: با پوزش از این همانندی،
ولی همینکه شما اینجا بجای آزادانه سخن گفتن سرپوشیده واژهها را بکار میبرید درست بمانند
رفتاری است که دختری که باکرگیاش را از دست داده سرپوشیده خود را باکره یا "آفتاب مهتاب ندیده" مینمایاند!
از هر کدام بیاغازید به دیگری میرسد.
راهکار خودداری از پوشیدهگویی (implicitness) است و بس.
مهربد جان این خود سانسوری نیست
فکر میکنم در یک فضای عمومی از به کار بردن بعضی واژه ها که ممکن است بار معنایی توهین گونه داشته باشد بهتر است خودداری کرد.
خصوصا اینکه روی صحبت با زنان بود ....
iranbanoo نوشته: شما مختارید در مورد طرف مقابلتان هر طور که دوست دارید فکر کنید و براساس معیار های خودتان
انتخابش کنید
اصولا اعتقاد دارم هر کس نظرش برای خودش محترم است و به هیچ عنوان نباید براساس دید کسی
سعی بر تغییر خود داشت.
اما مهم این است که نظرات و عقاید خود را برای خودمان نگاه داریم و سعی نکنیم با نگاهی خاص این پیام را به طرفمان برسانیم که ((هی تو از نظر من یک لاشی هستی))
خوب یک زن تا چه اندازه قزاز است که نسبت به این نگاه ها ی منفی مقامت نشان دهد و نسبت به ان بی اعتنایی کند.
بالاخره روزی میرسد که اگر هم واقعا کاره ای نباشد لاینش را عوض کند
مشکل مردان ایرانی چیزی فراتر از این هاست.شاید به خاطر این است که در محیط خود یاد گرفته اند که زن و نجابتش
کلا هر کس که با معیارهایش نخواند را لاشی میخواند.
منکه گفتم به نظرم چه کسی لاشیست، و همینطور گفتم که با آنها کاری ندارم و ولو از لاشیبازی آنها بیزارم، اگر ناچار باشم تحملشان میکنم.
اینها که گفتهاید همه عالی، اما اگر یکی از این لاشیها به ما ابراز علاقه کرد چه؟ آیا حق داریم نظرمان را دربارهشان بگوییم، یا طبق معمول «عواطف» زنان مهمتر از واقعیت است؟
iranbanoo نوشته: مهربد جان این خود سانسوری نیست
فکر میکنم در یک فضای عمومی از به کار بردن بعضی واژه ها که ممکن است بار معنایی توهین گونه داشته باشد بهتر است خودداری کرد.
خصوصا اینکه روی صحبت با زنان بود ....
بجای "تنگ" سه نقطه گذاشتن سانسور نیست!؟
این دیگر چه جور فمینیستی است بانو، شما روی سخنتان با زنان یکجور دیگه است تا مردان!؟
Ouroboros نوشته: اینها که گفتهاید همه عالی، اما اگر یکی از این لاشیها به ما ابراز علاقه کرد چه؟ آیا حق داریم نظرمان را دربارهشان بگوییم، یا طبق معمول «عواطف» زنان مهمتر از واقعیت است؟
صحبت من تنها برای این بود که طبق سلیقه های خودمان بر دیگران تاثیرات منفی نگذاریم
شما اگر بر اساس معیار های خود افراد را نامگذاری میکنید (چه زن و چه مرد و چه کودک) قرار هم نیست انها همان هایی باشند که شما میپندارید.
مثال هم زدم اینجا دخترانی که با جسارت سیگار میکشند از دید خیلی از مردان لاشی اند اما به نظر خودشان اینطور نیست.
حالا اگر این دختر به یکی از این مردان فرهیخته ابراز علاقه کرد و کلمه ی لاشی را شنید یقین حاصل کند که فرد جالبی را برای مصاحبت و هم نشینی انتخاب نکرده...
اما به نظر من این مرد لایق همنشینی نیست چرا که دنیا را جلوتر از نوک دماغ خود نمیبیند