01-01-2013, 06:43 PM
Philo نوشته: عجیب ترین سخنانی که در طی عمر گرانمایه خویش درباره فکت شنیده بودم سخنان شما بوده.
1. فکت امروز و دیروز نداره که، فکت همیشه فکته! رنگ آسمون صاف در روز همیشه آبیه، قطب شمال همیشه سرده! همیشه چنین است که "در قرن 21 شانس مردان تندرست برای سکس بیشتر است"
2. فکت ها گزاره های پایه هستند که تئوریهای علمی، برای توضیح آنها پرداخته میشوند، نه برعکس! اینکه "مایعات شکل ظرف را به خود میگیرند" به خاطر این فکت نیست که تئوری مولکولی یا مکانیک سیالات میگه باید چنین باشه، قبل از اینکه این نظریه ها بیان بشن هم همیشه مایع شکل ظرف رو به خودش میگرفت. فکت وجودش وابسته به تئوری نیست.
3. اینکه بدون فرگشت نمیتوان فکت X را توضیح داد، به تنهایی برای اثبات اعتمادپذیر بودن توضیحات فرگشتی کافی نیست.
4. شما تمام استدلال های منو برای غیر علمی بودن توضیحات فرگشتی نادیده گرفته و بی پاسخ گذاشتید.
5. اینکه اینجا انجمن است، به ما پروانه نمیدهد که هر چیزی بگوییم و از مخاطبمان بخواهیم آنرا بپذیرد.
6. لزوما این مورد را فرگشت توضیح نمی دهد، شاید برای این قضیه درد علل روانی وجود داشته باشد. آیا در حیوانات هم این تمایلات دیده می شود؟
بعد نوشت: من ابتدا 7 مورد نوشته بودم که مورد ششم آن نتیجه ی یک سوء تفاهم بود و در ویرایش پاکش کردم.
عجیبترین برداشتی که در عمر گرانمایهاتان کرده بودید چه؟
زمانیکه میگوییم "چرایی fact بودنشان"، به این چم نیست که درباره "ماهیت fact بودنشان" سخن میگوییم. برای آنکه آسانتر دریافت شود،
اینکه «زمین به دور خورشید میچرخد» یک fact است، ولی با نِپاهش سرراست (direct observation) به خورشید و زمین که این fact برایمان
روشن نمیشود - بساکه بیراهه رفته و خورشید برایمان به دور زمین میچرخد - بِیاری ابزارهای دانشیک دیگری است که ما توانستهایم این fact را از همان آغاز بیرون بکشیم.
اکنون هم با باریکبینی بیشتر گزاره مرا بازخوانید:
Mehrbod نوشته: اینها امروز "فکت" هستند، ولی چرایی فکت بودنشان از روی نگره فرگشتی است که پشتشان آمده.
پس به سخن آسانتر، نگره فرگشت بیشتر از آنکه میگمانید در تارپود اندیشه شما رفته و بسیاری از چیزهایی که امروز بُنداشتیک
(بدیهی) میپندارید نیز بیاری همان فرگشت بوده که پیشتر، توانستهایم آنها را از میان دیگر دادههای ناوابسته بازشناخته و fact بودنشان را دریابیم.
اینها هم پیوندی به گفتمان خود جستار نداشت و در راستای اندکی شناختشناسی (epistemology) بودند.
اگرنه سخنی که در دنباله آمد همان بی چون و چرا درست بود، زیرا:
Mehrbod نوشته: سخن من هم بی چون و چرا درست است چراکه پدیده جیغ کشیدن یا وانمود به درد کشیدن دخترها همانجور که گفتید یک فکت است. اکنون پاسخ به اینکه این پدیده از کجا آمده
یا نگر من (پسرها از درد کشیدن یا وانمود به درد کشیدن دخترها خوشی میبرند) چرا فراگیر است را تنها فرگشت میتواند پاسخ دهد.
اگرنه، اگر شما نگره دیگری بجز فرگشت دارید که میتواند پاسخگو باشد بفرمایید روشنگری کنید.