دفترچه

نسخه‌ی کامل: خودکشی نکنم چیکار کنم؟!
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12
لطفا این بحث را به مکان مناسب انتقال دهید!

Mehrbod نوشته: تکنولوژی بی هیچ گمانی به افزایش آسایش آدمی انجامیده
چطور؟ هنوز هم باید برا یه لقمه نون کونت جر بخوره! البته هنوز به این معنا نیست که پتانسیلش را ندارد.

Mehrbod نوشته: هوش در همه‌یِ جانداران داریم, در آدمی تنها بیشتر. آنچه شما گناه هوش میبینید در گفتمان تکنولوژی همان شهرمندی/تمدن میباشد که مایه‌یِ پیدایش
بهره‌کشی, آز, دُزدی, کوته‌اندیشی و بی مسئولیتی بوده است. شهرمندی در جای دیگر مایه‌یِ پیدایش امنیت, آسودگی و مسئولیت‌پذیری نیز بوده است.
توضیح بیشتر لطفا.:e108:

Mehrbod نوشته: چیزهاییکه شما نام بردید مانند بیکاری, نداری, جنگ و ... همگی میتوانند بخوبی و بفرزامی بدست
پژوهشگران و دانشمندان و فندسالاران از میان بروند
پتانسیلش را دارند بله اما صاحبان علم و فناوری ملعبه صاحبان قدرت و ثروت هستند و خواهند بود پس نمیتوان انتظار فرجی از آنان داشت.

Mehrbod نوشته: مهم نیست که تکنولوژی به خودی خود خوب باشد یا بد, آنچه مهم است این میباشد که در نبود تکنولوژی [های نوین], خود
به خود اگر نه همه, دستکم بخش بسیار گسترده‌ای از گرفتاری‌هایِ نامبرده و پرداخته شده از میان برداشته خواهند شد.
همچنین میتوان گفت که مهم نیست در آخر این بحث آیا دور انداختن فناوری صحیح است یا نه. مهم نتیجه این حرکت است که اگر کسی این کار را انجام دهد عملا قدرت خود را به حد حیوانات تقلیل داده است و از تو سری خور لول 2
(بتا/امگا/کم هوش/مستضعف/99% vs آلفا/هوشمند/سایکوپات/غنی/1%) به تو سری خور لول 1
(ارض و ما یتعلق به The Almighty Homo Sapiens vs) تبدیل میشود. بولدوزرو بپا!
مگر اینکه از همه یا هیچ پیروی شود و (بمانند سلاح های هسته ای) همه صاحبان فناوری بدون استثنا به توافق برسند که کم کم فناوری را دور بیندازند.

خلاصه اینکه:
فناوری=قدرت
دور انداختن قدرت=مغایر بقا

و به نظر من:
بدی های فناوری= زیاده روی در بقا (طمع خودخواهی سلطه گری)
راه حل=آدم شدن آدمها!:e528:

Mehrbod نوشته: Not Acceptable!
باشه یه نگاهی میندازم. شما هم اینجا رو یه نگاهی داشته باش:

Not Acceptable!
Nilftrondheim نوشته: چطور؟ هنوز هم باید برا یه لقمه نون کونت جر بخوره!

ولی در قیاس با زمانی که این تکنولوژی را در اختیار نداشتیم خیلی کمتر جر خواهد خورد! (=افزایش رفاه)

مثال :

قبل از اینکه انسانها بیاموزند که میشود دانه گیاهان را کاشت و دامها را پرورش داد! برای یک لقمه نان باید فرسخها دنبال یک آهوی تیز و چابک میدویدند تا شکارش کنند! کل جنگل را میگشتند تا درختی پیدا کننده و میوه اش را بچینند! (تازه اگر سمی نمیبود) و با کلی جک و جانور درنده و حتا انسانهای دیگر بر سر غذا مبارزه میکردند! (=پارگی مضاعف)

بعد از اینکه انساها آموختند میتوانند کشاورزی و دام پروری کنند و ادوات آنها را ساختند (=تکنولوژی - هر چند بدوی) با کاشت دانه گیاهان و پرورش آنها در نزدیکی رودخانه یا زمینهای حاصل خیز و همچنین پرورش دام و ... دیگر مجبور نبودند توی جنگل دنبال آهو کنند یا کیلومترها برای پیدا کردن میوه ای چیزی جنگل را زیر و رو کنند! به جایش مجبور بودند با بیماری دام و خشکسالی و ... دست و پنجه نرم کنند! (= پارگی کمتر مضاعف)

با پیشرفت تکنولوژی و رسیدنش به اینجا دست و پنجه نرم کردن با خشکسالی و بیماری و ... راحت تر شده، تولید محصولات کشاورزی سرعت بسیار زیادی گرفته! پرورش دام مدرنیزه و راحت تر شده و خلاصه همه چیز نسبت به گذشته بهبود یافته و شما مجبور نیستی دنبال آهو در جنگل کنی آن هم با یک تکه سنگ که با بدبختی تیزش کردی و سر چوب بستی! بلکه شیک و مجلسی میروی در فروشگاه و هر آنچه لازم داری یک جا هست و میخری! ولی باید به جایش کار کنی تا پول در بیاوری! (= پارگی یا به قول شما جر خوردن کون)

پس یحتمل در آینده اگر ضریب پیشرفت به همین نسبت امروزی باقی بماند و اتفاق غیر منتظره ای که به کل همه چیز را بپیچاند به هم نیوفتد! احتمالن همین پارگی و جر خوردن فعلی کمتر و کمرنگ نر خواهد شد، یعنی :

Mehrbod نوشته: تکنولوژی بی هیچ گمانی به افزایش آسایش آدمی انجامیده

من در سه مرحله نوشتم چون فکر نمیکنم زیادی گویی و مرحله به مرحله و با تمام جزئیات نوشتن خیلی به کارمان بیاید!

همین روال ساده در مورد یک لقمه نان تقریبن در تمام ابعاد زندگی بشری دیده میشه! مثلن من و شما به خاطر یک شکستگی پای ساده یا نیش فلان حشره و خزنده (بیشترشان) یا سرما خوردگی و ... جانمان را از دست نمیدهیم! دیگر در گرمای تابستان مثل له له نمیزنیم و در سرمای زمستان سگ لرز! برای نقل مکان کردن مجبور نیستیم ماه ها یا شاید سالها در راه باشیم! مجبور نیستیم برویم سر رودخانه یا چاه با بدختی آب بکشیم بیاوریم تا خانه! مجبور نیستیم برای رساندن خبری ماه ها صبر کنیم! مجبور نیستیم برای روشن کردن آتش خودمان را جر بدهیم و هزاران هزار مثال دیگر از ساده ترینش مثل همینهایی که من گفتم تا پیچیده ترین و مدرن ترینشان! پس باز :

Mehrbod نوشته: تکنولوژی بی هیچ گمانی به افزایش آسایش آدمی انجامیده

مابقی بحثتان را هم میسپارم به خودتان!
Nilftrondheim نوشته:
چطور؟ هنوز هم باید برا یه لقمه نون کونت جر بخوره! البته هنوز به این معنا نیست که پتانسیلش را ندارد.

در کشورهای پیشرفته نیازی به کار آنچنانی نیست بجز فرمانبُرداری کورکورانه — که در اینکه این فرمانبرداری کار
آنچنانی
به شمار میرود یا نه جای گفتگو هست — بگونه‌ای که اگر کس سرش در لاک خودش باشد جامعه
همه‌یِ نیازهای او را از گهواره تا گور برآورده خواهد نمود. بسنده است که کس یک پیشه‌یِ ساده در پیش بگیرد
و یک مقدار پولی هم در بانک برای سالخوردگی سپرده بگذارد و بی هیچ دلنگرانی آنچنانی زندگی خودش را بسپراند.

ازهمینرو, افزایش بسیار گسترده‌یِ چاقی در جایگاه یک پادنمونهْ بخوبی از اینکه "لقمه نون بسیار هم آسان بدست میاید" میگوید.



Nilftrondheim نوشته:
Mehrbod نوشته: هوش در همه‌یِ جانداران داریم, در آدمی تنها بیشتر. آنچه شما گناه هوش میبینید در گفتمان تکنولوژی همان شهرمندی/تمدن میباشد که مایه‌یِ پیدایش
بهره‌کشی, آز, دُزدی, کوته‌اندیشی و بی مسئولیتی بوده است. شهرمندی در جای دیگر مایه‌یِ پیدایش امنیت, آسودگی و مسئولیت‌پذیری نیز بوده است.

توضیح بیشتر لطفا.:e108:

اینکه گفته شود هوش افزوده چیز بدی بوده هیچگونه کارکرد عملی از خود ندارد و در عمل بی ارزش است.

برای دریافت بهتر, بسیار خوب اکنون میاییم و میپذیریم که هوش افزوده‌یِ
آدمی (در برابر دیگر جانداران) چیزی اهریمنی و بد بوده است. اکنون, با دانش
به این چه کاری میتوان انجامید و این دریافتن چه کارکردی در عمل برای ما دارد؟


--
چکیده‌یِ سخن گفتمان تکنولوژی [در پیوند با هوش4 اینجا این بوده است:
پیکر آدمی ساخته از میلیارد‌ها یاخته‌ میباشد.
یاخته‌ها فرمانبُردار پیکر میباشند و از خود آزادی ندارند.
جامعه‌هایِ بزرگتر از چند صد تنه همچون پیکر خود آدمی میمانند که اینبار آزادی خود آدمی در آن از دست میرود.

در اینجا تفاوت میان آدم و یاخته در همین تراز هوش کوتاه میشود. از آنجاییکه آدمی هوش و خودآگاهی دارد پس میتواند
آگاهانه بگزیند که بخشی از این پیکر بزرگتر از خود که همان شهرمندی (تمدن) و جامعه بشری باشد نبوده و راه خود
را بتنهایی برود (درست همانگونه که یک یاخته بتنهایی هم زنده است و بی نیاز, ولی پیکر در نیاز به یاخته).
در این راستا, راه نابودی تمدن از نابودی تکنولوژی میگذرد, چراکه تکنولوژی (های نُوین) همان چسبی
است که پیش‌نیاز پیدایش ابرسازواره‌ها (superorganisms), که همان شهرمندی‌ها, تمدن‌ها, دولت‌ها باشند میباشد و در نبود آن, در نبود
راه‌هایِ ارتباطی نُوین, در نبود ابزارهای ترابَری نُوین, در نبود ابزارهای کنترل و مغزشویی نُوین و بسیاری دیگری, ابرسازواره‌ها نمیتوانند فرا-برویند.



Nilftrondheim نوشته: پتانسیلش را دارند بله اما صاحبان علم و فناوری ملعبه صاحبان قدرت و ثروت هستند و خواهند بود پس نمیتوان انتظار فرجی از آنان داشت.

نکته اینجا این است که کسی (در اینجا بدسرشت) آن بیرون نیست که
به تکنولوژی راستا بدهد, بساکه این تکنولوژی است که تنها راستادهنده میباشد.

اگر ما دو گونه جامعه داشته باشیم, یکی برای آدمی و شهروندانش بسیار آسانگیر و خوب جوریکه بالاترین
تراز خوشنودی در آن باشد ولی در برابر بازدهی اقتصادی پایین داشته باشد, و جامعه‌یِ دومی جامعه‌ای سخت‌گیرتر
و پُرقانونتر که تراز خوشنودی پایینتر ولی بازدهی اقتصادی بسیار بالاتر باشد, در روند فرگشت ِ تکنولوژی این جامعه‌یِ دوم است که بجا میماند, نه یکمی.

این میشود افسارگریختگی تکنولوژی, زیرا اگر تکنولوژی در مهار آدمی باشد
بایستی جامعه‌یِ یکم بجا بماند, ولی اگر آدمی در مهار تکنولوژی و پیشرفت باشد, دومی.

نمونه‌یِ بالا در واقعیت دیرزمانی‌ست که رخ داده و برای نمونه, شیوه‌یِ زندگی سرخپوستان آمریکایی که شیوه‌یِ زندگی بسیار نرم و
خوشایند و آسانگیری بود در برابر شیوه‌یِ زندگی اروپاییان که پُر از قانون و همراه با کار و تکاپو و خستگی بسیار و ... باشد شکست
خورد, نه ازینرو که شیوه‌یِ زندگی اروپاییان برای آدمی بهتر, بساکه چون بازدهی اقتصادی بالاتر (و پس تکنولوژی پیشرفته‌تر) دربر داشت.

پس در اینجا چیزهاییکه شما میپندارید بدست نمیایند ازینرو که بگوییم سرمایه‌داران فرومایه اینجور نمیخواهند
خودفریبی بیشتر نیست, زیرا گرچه سرمایه‌داران در روند و چگونگی کارها اثرمند و راستابخش میباشند, ولی
در چهره‌یِ کلی این تکنولوژی است که راه را میگزیند. جامعه‌ای که تنش کمتر و بازدهی اقتصادی بالاتر داشته
باشد بجا میماند و درست نیز ازینرو, نیازهای آدمی تا زمانیکه همسو با نیازهای سیستم تکنولوژیک باشند برآورده خواهند شد.

ابزارهای سرگرمی, کم شدن ساعت‌هایِ کاری, بیمه‌های رایگان بهداشتی, ستیز با نژادپرستی و میهنپرستی, ستیز با
زنستیزی (و اینروزها ستیز با مردستیز)ی و ... و ... همه‌یِ اینها در راستای سود سیستم تکنولوژیک پیش
میروند و جامعه‌ای که این ارزش‌ها را در خود فرومیگوارد (assimilates) به شکوفایی اقتصادی
و بازدهی بالاتر و پس پیشرفت باز بیشتر تکنولوژی میرسد و خود میشود الگویی برای دیگران.

نمونه‌یِ خوب, امروزه ژاپن الگویی برای دیگر کشورها به شمار میرود زیرا کمابیش پیشرفته‌ترین کشور
در جهان میباشد و تنش بسیار پایینی هم دارد. هر آینه, در سوهای دیگر و کمتر یاد شده‌یِ همین جامعه‌یِ ژاپن
نزدیک به دو میلیون خانه‌نشین و گوشه‌گیر دارد که ≈٢% همه‌یِ جامعه‌یِ آنرا دربرمیگیرند.
یا در جای دیگر در همین جامعه‌یِ ژاپن باز ما بالاترین آمار خودکشی در جهان را داریم.

هر آینه اینها, این خودکشی‌ها و افسردگی‌ها و گوشه‌گیری‌ها در پرتوی این واقعیت
که سیستم اقتصادی ژاپن کار میکند اهمیت چندانی ندارند و تا زمانیکه در همین
چند درصد مانده باشد و گرفتاری به بار نیاورند, آمار پذیرفتنی به شمار میروند.

این را هم در یاد بدارید که تکنولوژی بجز ابزارهای نرم (سرگرمی, manga, سریال‌هایِ کره‌ای و ..)
ابزارهای نیمه‌نرم (قرص‌هایِ ضدافسردگی) نیز در آستین دارد و اکنون در آستانه‌یِ دستیابی
به ابزارهای سخت میباشد که یکراست مغز را تحت تاثیر قرار میدهند و دور از باور نیست پنداشتن اینکه
فرداروز قانونی در ژاپن وضع شود که کسانیکه "احساس خوبی به زندگی ندارند میتوانند با گرفتن "دارو"ی رایگان
"مشکل" خودشان را حل نموده و دوباره به زندگی بسیار خوشبین شده و عضوی سودمند برای جامعه واقع گردند.

به دیگر زبان:
١- تکنولوژی و شیوه‌یِ زندگی نُوین, نخست فشاری کمرشکن بر شهروند میآورد.
٢- شهروند در برابر این فشار به افسردگی, گوشه‌گیری و بیماری‌هایِ روانی دچار میاید.
٣- تکنولوژی اینها را "مشکلات طبیعی" نامیده و برای شهروند "درمان" درست میکند.
٤- با گرفتن "درمان", تراز تحمل شهروند بالاتر رفته و تکنولوژی میتواند باز فشار بیشتری بر او بیاورد.
٥- چرخه از نو.




Nilftrondheim نوشته: همچنین میتوان گفت که مهم نیست در آخر این بحث آیا دور انداختن فناوری صحیح است یا نه. مهم نتیجه این حرکت است که اگر کسی این کار را انجام دهد عملا قدرت خود را به حد حیوانات تقلیل داده است و از تو سری خور لول 2
(بتا/امگا/کم هوش/مستضعف/99% vs آلفا/هوشمند/سایکوپات/غنی/1%) به تو سری خور لول 1
(ارض و ما یتعلق به The Almighty Homo Sapiens vs) تبدیل میشود. بولدوزرو بپا!
مگر اینکه از همه یا هیچ پیروی شود و (بمانند سلاح های هسته ای) همه صاحبان فناوری بدون استثنا به توافق برسند که کم کم فناوری را دور بیندازند.

خلاصه اینکه:
فناوری=قدرت
دور انداختن قدرت=مغایر بقا

و به نظر من:
بدی های فناوری= زیاده روی در بقا (طمع خودخواهی سلطه گری)
راه حل=آدم شدن آدمها!:e528:

در طبیعت و شیوه‌یِ زندگی شکارچی-گردآوری (hunter-gatherer) آدمی توسری خور نیست و
بوارونه, بجز انگشت‌شمار پدیده‌هایِ طبیعی مانند چندتایی بیماری بیشتر و زمین‌لرزه و .. بر سرنوشت خود
فرمانروا است; برای دریافت بهتر و بیشتر این کتاب از کازینسکی را میتوانید بخوانید که بخوبی و با پیشترین پژوهش‌مایه‌ها
به بررسی شیوه‌یِ زندگی نخستینی و خوبی‌ها و بدی‌های آن پرداخته است: [attachment=4274]




Nilftrondheim نوشته: باشه یه نگاهی میندازم. شما هم اینجا رو یه نگاهی داشته باش:

Not Acceptable!

تا آنجا که از نوشته‌هایِ پراکنده‌یِ شما دریافته بود گویا بتازگی با تراهومنگرایی (transhumanism) آشنا شده‌اید.
آنچه در این جُستار آورده‌اید ارزشی بیشتر از داستان‌هایِ عملی-تخیلی ندارد و در پیشبینی آینده, احتمال
تنها چند اپسیلون بالاتری از صفر است که آن چیزهاییکه شما دوست دارید و تکنولوژی بهتان وعده
داده است, عمر جاودان, رهایی از بیماری‌ها و ... پدید پیایند و بوارونه احتمال چند اپسیلونی
کمتر از صد میباشد که هوشواره‌ها (superintelligence) نمونه‌وار شما را جایگزین نکرده باشند.

چرایی آن نیز ساده است: در مهندسی ساختن هزاران بار آسانتر از کُدگشایی و بهکردن است. برای نمونه به پیشرفت
تُند هوشواره‌ها و در برابر به پیشرفت بسیار کُندتر دانش پزشکی برنگرید, یکمی دربگیرنده‌یِ الگوبرداری از آدمی
و ساخت یک نمونه‌یِ بهتر است, در دومی ولی (شناخت, کدگشایی, بهکرد) تراز پیچیدگی کار هزاران برابر میباشد. ¹

در کنار آن, این اصل ساده همواره پابرجا است:
جاییکه همه چیز شدنی است, هیچ چیز شدنی نیست.

در جهانی که هرکس میتواند با کُدهای ژنتیکی شما بازی کند (و امروز تند تند دانشمندان روی آنها patent
میزنند), یا بیشمار گروهک‌های پژوهشگری با گستاخی دارند ابرهوشواره‌ (superintelligence) میسازند که
هر کدام میتوانند زندگی شما را برای همیشه نیست و نابود و دگرگون بسازند, آیا شما براستی
میپندارید در این آشوب و هیاهو و افسارگریختگی و هر سو باد وزید همانسو, به شما براستی
همان چیزهاییکه وعده داده شده, جاودانگی, رویین‌تنی, ابرهوشی و .. خواهد رسید؟







¹
با نمونه‌آوری از نرم‌افزارها, یک برنامه‌نویس میتواند با بررسی یک برنامه‌یِ بیرونی و نگاه به کارکرد‌ها و ویژگی‌های
آن, بسیار ساده (ولی زمانبر) یک برنامه‌یِ نو را از صفر پایه‌ریزی نماید که کارکردی همانند تا یکسان داشته باشد.

بوارونه ولی, همین برنامه‌نویس نمیتواند با کُدگشایی یک برنامه هتّا چیز درستی از آن سردر بیاورد و بسیار
دشوار تا نشدنی است که برنامه‌نویس بخواهد با بررسی کُد‌هایِ یک برنامه‌یِ همگردانده (compiled), آنرا بهتر بکند.

فراموش نشود, در اینجا نمونه‌ فراتر از یک برنامه (بگوییم به زبان C) و یک همگردان (compiler) نمیرود که هر
دو ساخته‌یِ دست خود آدمی و با این همه کار همچنان بسیار بسیار دشوار تا ناشدنی میباشد, هنگامیکه در
آدمی که پای کُد‌هایِ ژنتیکی و فرگشت طبیعی در میان میاید, پیچیدگی کار ده‌ها هزاران بار باز هم از این پیچیده‌تر است.






نقل قول:همچنین میتوان گفت که مهم نیست در آخر این بحث آیا دور انداختن فناوری صحیح است یا نه.

تنها چیزیکه در اینجا مهم است همین میباشد که در عمل و رویارو با افسارگریختگی تکنولوژی چه باید کرد.
Mehrbod نوشته: تنها چیزیکه در اینجا مهم است همین میباشد که در عمل و رویارو با افسارگریختگی تکنولوژی چه باید کرد.

یک مثال قدیمی میگه که :

اگر گیر یک سیبیل کلفت کت و کلفت افتادی و میخواست ترتیبت رو بده و زورت بهش نمیرسید و کسی هم نبود که به دادت برسه! کار عاقلانه اینه که از دادن لذت ببری تا اینکه هم کتک بخوری و هم آخرش دست بسته ترتیبت داده بشه و تازه لذت هم نبری!!!!

بر اساس این مثال قدیمی میشه نتیجه گرفت بهترین راه اینه که از زندگی در زیر سایه تکنولوژی لذت برد تا زمان مرگ E00e (خوشبین باش جانم)
sonixax نوشته: ولی در قیاس با زمانی که این تکنولوژی را در اختیار نداشتیم خیلی کمتر جر خواهد خورد! (=افزایش رفاه)

مثال :

قبل از اینکه انسانها بیاموزند که میشود دانه گیاهان را کاشت و دامها را پرورش داد! برای یک لقمه نان باید فرسخها دنبال یک آهوی تیز و چابک میدویدند تا شکارش کنند! کل جنگل را میگشتند تا درختی پیدا کننده و میوه اش را بچینند! (تازه اگر سمی نمیبود) و با کلی جک و جانور درنده و حتا انسانهای دیگر بر سر غذا مبارزه میکردند! (=پارگی مضاعف)

بعد از اینکه انساها آموختند میتوانند کشاورزی و دام پروری کنند و ادوات آنها را ساختند (=تکنولوژی - هر چند بدوی) با کاشت دانه گیاهان و پرورش آنها در نزدیکی رودخانه یا زمینهای حاصل خیز و همچنین پرورش دام و ... دیگر مجبور نبودند توی جنگل دنبال آهو کنند یا کیلومترها برای پیدا کردن میوه ای چیزی جنگل را زیر و رو کنند! به جایش مجبور بودند با بیماری دام و خشکسالی و ... دست و پنجه نرم کنند! (= پارگی کمتر مضاعف)

با پیشرفت تکنولوژی و رسیدنش به اینجا دست و پنجه نرم کردن با خشکسالی و بیماری و ... راحت تر شده، تولید محصولات کشاورزی سرعت بسیار زیادی گرفته! پرورش دام مدرنیزه و راحت تر شده و خلاصه همه چیز نسبت به گذشته بهبود یافته و شما مجبور نیستی دنبال آهو در جنگل کنی آن هم با یک تکه سنگ که با بدبختی تیزش کردی و سر چوب بستی! بلکه شیک و مجلسی میروی در فروشگاه و هر آنچه لازم داری یک جا هست و میخری! ولی باید به جایش کار کنی تا پول در بیاوری! (= پارگی یا به قول شما جر خوردن کون)

پس یحتمل در آینده اگر ضریب پیشرفت به همین نسبت امروزی باقی بماند و اتفاق غیر منتظره ای که به کل همه چیز را بپیچاند به هم نیوفتد! احتمالن همین پارگی و جر خوردن فعلی کمتر و کمرنگ نر خواهد شد، یعنی :

گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
تکنولوژی بی هیچ گمانی به افزایش آسایش آدمی انجامیده
Nilftrondheim نوشته: بار ها به این فکر کردم که آیا تکنولوژی باعث آسایش بشر شده؟

خیلی ممنون از توضیحات من از مریخ اومدم و از زندگی روی زمین بی خبرم!:e528: آسایش نه افزایش آسایش!

همچنین:

sonixax نوشته: شیک و مجلسی میروی در فروشگاه و هر آنچه لازم داری یک جا هست و میخری! ولی باید به جایش کار کنی تا پول در بیاوری! (= پارگی یا به قول شما جر خوردن کون)
Nilftrondheim نوشته: هنوز هم باید برا یه لقمه نون کونت جر بخوره!
خیلی ممنون از تاییدتان!E402

اگه یکم زحمت میکشیدی ادامه شو میخوندی موضع منو متوجه میشدی و مجبور نبودی اینهمه انشا بنویسی!

Nilftrondheim نوشته: البته هنوز به این معنا نیست که پتانسیلش را ندارد.

البته کمی زحمت رو هم مهربد متقبل شده:

Mehrbod نوشته: شیوه‌یِ زندگی سرخپوستان آمریکایی که شیوه‌یِ زندگی بسیار نرم و
خوشایند و آسانگیری بود در برابر شیوه‌یِ زندگی اروپاییان که پُر از قانون و همراه با کار و تکاپو و خستگی بسیار و ... باشد شکست
خورد, نه ازینرو که شیوه‌یِ زندگی اروپاییان برای آدمی بهتر, بساکه چون بازدهی اقتصادی بالاتر (و پس تکنولوژی پیشرفته‌تر) دربر داشت.
Mehrbod نوشته: در کشورهای پیشرفته نیازی به کار آنچنانی نیست بجز فرمانبُرداری کورکورانه — که در اینکه این فرمانبرداری کار
آنچنانی به شمار میرود یا نه جای گفتگو هست — بگونه‌ای که اگر کس سرش در لاک خودش باشد جامعه
همه‌یِ نیازهای او را از گهواره تا گور برآورده خواهد نمود. بسنده است که کس یک پیشه‌یِ ساده در پیش بگیرد
و یک مقدار پولی هم در بانک برای سالخوردگی سپرده بگذارد و بی هیچ دلنگرانی آنچنانی زندگی خودش را بسپراند.

ازهمینرو, افزایش بسیار گسترده‌یِ چاقی در جایگاه یک پادنمونهْ بخوبی از اینکه "لقمه نون بسیار هم آسان بدست میاید" میگوید.

نیازی به کار نیست یا کارگر ارزان نیست؟ چرا اروپا از خاورمیانه و آمریکا از مکزیک فله ای مهاجر دریافت میکند یا کار را به چین و هند محول میکنند؟ آیا همین تغییر دموگرافیک و در اختیار نبودن تولید خطرساز نیست؟ در واقع کشورهای پیشرفته به خاطر بازده بالا حاضر به نشستن روی بمب ساعتی شده اند. (بازده متاثر از فرگشت)
اگر کسی سرش به لاکش برود کارتن خواب نمیشود؟ چاقی هم تا جایی که من دیدم بین زیرزمین نشین های بزرگسال انگل والدین رواج دارد نه کسانی که بشود فعال و کلا آدم حساب کرد. همچنین میتوان آن را به تغذیه از پست فود ارتباط داد که ارزانتر (لقمه آسان!) از غذای خانگی تمام میشود و به همین دلیل هم رواج دارد (بازده متاثر از فرگشت) و سرشار از کربوهیدرات و چربی و نمک است که انسان را سریع به گور نزدیک میکند. (آسایش؟)

Mehrbod نوشته: اینکه گفته شود هوش افزوده چیز بدی بوده هیچگونه کارکرد عملی از خود ندارد و در عمل بی ارزش است.

خود هوش چیز بدی نیست مشکل آن این است که در اثر فرگشت پدید آمده و در راستا و بر بنیان آن عمل میکند. هوش به صاحب آن نمیگوید "کمکت میکنم دنیای بهتری بسازی" میگوید "کمکت میکنم به هر قیمتی احتمال زنده ماندنت را افزایش دهی!".

Mehrbod نوشته: برای دریافت بهتر, بسیار خوب اکنون میاییم و میپذیریم که هوش افزوده‌یِ
آدمی (در برابر دیگر جانداران) چیزی اهریمنی و بد بوده است. اکنون, با دانش
به این چه کاری میتوان انجامید و این دریافتن چه کارکردی در عمل برای ما دارد؟

که با ساده لوحی به دنبال ساخت ابرهوشواره نباشیم که همانگونه دهانمان را سرویس خواهد کرد که ما جانداران افضل را!
"?How do you like the taste of your own medicine"

Mehrbod نوشته: (درست همانگونه که یک یاخته بتنهایی هم زنده است و بی نیاز,

ابر کس شعر هایی از این قبیل را در جستار پیشرفت روزافزون هم دیدم.E107

Mehrbod نوشته: کاربرد سودمند سلاح شیمیایی که با هدف گرفتن ژنتیکی آدم‌ها را می‌کشد چیست؟

sonixax نوشته: یک توده ی عظیم که احتمالا مقادیر قابل توجهی مواد رادیو اکتیو را نیز حمل میکند

انتظاراتم که برباد رفت و تنها احترام باقی ماند. لطفا راهی پیش پایم قرار دهید که بتوانم از این پس سخنانتان را جدی بگیرم.:e058:

حالم بد جور گرفته شد فعلا بقیه بمونه برا بعد.
Nilftrondheim نوشته: نیازی به کار نیست یا کارگر ارزان نیست؟ چرا اروپا از خاورمیانه و آمریکا از مکزیک فله ای مهاجر دریافت میکند یا کار را به چین و هند محول میکنند؟ آیا همین تغییر دموگرافیک و در اختیار نبودن تولید خطرساز نیست؟ در واقع کشورهای پیشرفته به خاطر بازده بالا حاضر به نشستن روی بمب ساعتی شده اند. (بازده متاثر از فرگشت)
اگر کسی سرش به لاکش برود کارتن خواب نمیشود؟ چاقی هم تا جایی که من دیدم بین زیرزمین نشین های بزرگسال انگل والدین رواج دارد نه کسانی که بشود فعال و کلا آدم حساب کرد. همچنین میتوان آن را به تغذیه از پست فود ارتباط داد که ارزانتر (لقمه آسان!) از غذای خانگی تمام میشود و به همین دلیل هم رواج دارد (بازده متاثر از فرگشت) و سرشار از کربوهیدرات و چربی و نمک است که انسان را سریع به گور نزدیک میکند. (آسایش؟)

به هر روز, هر کسی میتواند امروز در مک‌دونالد دیگر یک کاری پیدا کند یا بهمان جا پادویی
کند یا سرانجام از دولت پول بیکاری بگیرد. در بیشتر کشورهای اروپایی (بویژه غربی) امروزه
دیگر کمابیش کسی از گرسنگی نمیمیرد و این را آمار به ما میگویند (تکنولوژی در این زمینه کامیاب بوده است.)

روشنه این در همسنجی با زندگی شکارچی-گردآوران یک دگرگونی ژرف و شگرف به شمار میرود. در زندگی یک
شکارچی-گردآور بخش بزرگی از روز به شکار و گردآوردن همین خوراک میگذرد (ازینرو, شکارچی-گردآور),
هنگامیکه در زندگی امروزین چیزیکه به انبوه در دسترس است همین خوراک است, به گونه‌ایکه ندارترین
قشر یک کشور پیشرفته همچنان چندین برابر بیشتر از نیاز اش دسترسی به خورد و خوراک دارد.
اینکه دیگر این خوراک کیفیت آنچنان بالایی دارند یا ندارند سخن گفتمان‌پذیر و دیگری‌ست.




Nilftrondheim نوشته: خود هوش چیز بدی نیست مشکل آن این است که در اثر فرگشت پدید آمده و در راستا و بر بنیان آن عمل میکند. هوش به صاحب آن نمیگوید "کمکت میکنم دنیای بهتری بسازی" میگوید "کمکت میکنم به هر قیمتی احتمال زنده ماندنت را افزایش دهی!".

فرگشت یک روند کور است, ولی هوش توانایی دوراندیشی و پیشبینی را به آدمی میبخشد.
برای نمونه در فرایند تخمیر, باکتری‌ها در راستای فرازیست (sur+vival) خود به زاد و زای افزون روی میآورند و این
افزایش شمار آنان تا یک آستانه‌ای این "پندار" را میدهد که دارند ریسک نابودی خود را می‌کاهند, هنگامیکه درست
از یک آستانه‌ای (ناشناخته) به آنور, پُرشماری باکتری‌ها به افزایش تراز الکل انجامیده و مایه‌یِ مرگ همگی‌اشان[b] میشود.

همین همانندی را در ما در پیشرفت تکنولوژی نیز داریم و نبایستی آنچه در "روند" به چشم میاید را به
آنچه در "پایان" در انتظار است یکی پنداشت. هتّا فراتر از این, فرایند‌هایی بسیاری هستند که در
هر گام خُرد سودمند میباشند, ولی در [b]برآیند
به پایانی سراسر ناخواستنی/دهشتناک میانجامند (+ به افزای + به -).





Nilftrondheim نوشته: که با ساده لوحی به دنبال ساخت ابرهوشواره نباشیم که همانگونه دهانمان را سرویس خواهد کرد که ما جانداران افضل را!
"?How do you like the taste of your own medicine"

این همان کاری‌ست که داریم اینجا میکنیم و میگوییم ساده‌لوح نباشیم.


--
تئودور کازینسکی در جیای نوشته کوتاهی را بازگویی میکند که حکایت از
آدم مدرن دارد و آنهم شگردی‌ست که شکارچیان در شکار میمون‌ها بکار میبرند.

در این ترفند میایند یک بطری سرباریک, جوریکه پنجه‌یِ میمون از آن بتواند بگذرد ولی مشت او نه را درست کرده و
سپس یک طعمه, بگوییم بادام که بسیار دوست دارد را در آن جاگذاری میکنند. زمانیکه میمون دستش را درون بطری
کرده و بادام را در مشت میگیرد, درمیابد که نمیتواند دستش را بیرون بکشد, ولی میمونها به سرشت آن اندازه
دندانگردند که هیچ جوره نمیخواهند بادام را ول کنند و در اینجاست که شکارچی, بسادگی نزدیک آمده و میمون
را در بند میکند; ازینرو, میمونی که نمیتواند از دست رفتگی بادام را بپذیرد, همه چیز را از دست میدهد.




Nilftrondheim نوشته: ابر کس شعر هایی از این قبیل را در جستار پیشرفت روزافزون هم دیدم.E107





انتظاراتم که برباد رفت و تنها احترام باقی ماند. لطفا راهی پیش پایم قرار دهید که بتوانم از این پس سخنانتان را جدی بگیرم.:e058:

حالم بد جور گرفته شد فعلا بقیه بمونه برا بعد.


روشنه, سخنان گفتمان تکنولوژی چیز خوشایندی دربر ندارند, بوروانه پر از کارهایی هستند که
هیچکدام از ما نمیخواهیم انجام دهیم. چه کسی میخواهد دست از برق بشوید, یا آب گرم نداشته
باشد؟ چه کسی این همه گوناگونی خوراک و پوشاک را دوست ندارد؟ به گمان بسیار بالا, هیچکس.

هتّا خود تئودور کازینسکی (بمبگذار آمریکایی یا unabomber) نیز در جای دیگر
به همین اشاره میکند, ولی همه‌یِ نکته اینجا همین است که میمون نباشیم.

در نمونه‌یِ خود شما این هتّا بایستی دردناکتر باشد, زیرا نسل نو با این پیش‌درآمد ضمنی ‌بزرگ
شده‌اند که هر چیزی شدنی‌ست. ازینرو, این وعده‌ها دیرزمانی‌ست در همه‌جا ریشه
دوانده‌اند که تکنولوژی میخواهد همه‌یِ ما را به رستگاری برساند و این رستگاری در کنار بیشمار
چیزهای دیگر, دربرگیرنده‌یِ ابرهوشی, رویینتنی و جاودانگی نیز خواهد بود (و چه کسی میخواهد بمیرد؟)

اگر نیک نگریسته شود این ذهنیت ِ یا همه چیز یا هیچ چیز نیز دیده میشود و برخ کسانیکه میگویند
هتّا اگر این سخنان درست باشد, ما ترجیح میدهیم چند صباحی با این اوهام خوش باشیم تا با واقعیت دردناک روبرو شویم.

هر آینه, همه‌یِ این رویکردها از دیدگاه سیستم خواستنی‌اند, زیرا نیروی ستیزگری در خود ندارند. کس چه یک مفعول بی دست و پا
و نرمخو باشد, چه یک خوشی‌گرای به درد نخور (هر چه باداباد), چه یک فندپرست از خود بیخود شده, در همه‌یِ اینها
کس موافق سیستم میباشد و تا زمانیکه در همین جایگاه بماند سیستم نیز با او بخوبی کنار آمده و آینده‌‌ نیز به یکسان خواهد ماند.
Nilftrondheim نوشته: حالم بد جور گرفته شد فعلا بقیه بمونه برا بعد.


نمونه‌ای از خودفریبی خود من:

بررسی سیستم‌های فرمانگری (آنارشی/دیکتاتوری/دموکراسی/…)

Mehrbod نوشته:
Russell نوشته: من چند وقت پیش یک مصاحبه دیدم بین داوکینز و Craig Venter ،در یوتیوب هست(حوصله ندارم لینکش کنم ).
در اون یکسری چیزهای پشت پرده نشون میداد که خیلی جالب بود.این همون کسیه که خبر موفقیتش در حیات مصنوعی خیلی سر و صدا کرد.مثل اینکه در چند دهه آینده اگر بشر جان سالم بدر ببرد و خودش را نابود و بدبخت نکند میشود طراحی ژنتیکی کرد در حد تیم ملی


اگر از دست این مسلمین و احمدی‌نژاد و .. جان سالم بدر ببریم براستی، با مهندسی ژنتیکی می‌توان اگر نگوییم همه، دستکم دشواری‌های بسیاری را برای همیشه برچید.
از میان برداشتن همه بیماری‌ها و نامیرایی، تنها یکی از دست‌آوردهای آن است.
Mehrbod نوشته: گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Nilftrondheim نمایش پست ها
ابر کس شعر هایی از این قبیل را در جستار پیشرفت روزافزون هم دیدم.





انتظاراتم که برباد رفت و تنها احترام باقی ماند. لطفا راهی پیش پایم قرار دهید که بتوانم از این پس سخنانتان را جدی بگیرم.

حالم بد جور گرفته شد فعلا بقیه بمونه برا بعد.

روشنه, سخنان گفتمان تکنولوژی چیز خوشایندی دربر ندارند, بوروانه پر از کارهایی هستند که
هیچکدام از ما نمیخواهیم انجام دهیم. چه کسی میخواهد دست از برق بشوید, یا آب گرم نداشته
باشد؟ چه کسی این همه گوناگونی خوراک و پوشاک را دوست ندارد؟ به گمان بسیار بالا, هیچکس.

هتّا خود تئودور کازینسکی (بمبگذار آمریکایی یا unabomber) نیز در جای دیگر
به همین اشاره میکند, ولی همه‌یِ نکته اینجا همین است که میمون نباشیم.

در نمونه‌یِ خود شما این هتّا بایستی دردناکتر باشد, زیرا نسل نو با این پیش‌درآمد ضمنی ‌بزرگ
شده‌اند که هر چیزی شدنی‌ست. ازینرو, این وعده‌ها دیرزمانی‌ست در همه‌جا ریشه
دوانده‌اند که تکنولوژی میخواهد همه‌یِ ما را به رستگاری برساند و این رستگاری در کنار بیشمار
چیزهای دیگر, دربرگیرنده‌یِ ابرهوشی, رویینتنی و جاودانگی نیز خواهد بود (و چه کسی میخواهد بمیرد؟)

اگر نیک نگریسته شود این ذهنیت ِ یا همه چیز یا هیچ چیز نیز دیده میشود و برخ کسانیکه میگویند
هتّا اگر این سخنان درست باشد, ما ترجیح میدهیم چند صباحی با این اوهام خوش باشیم تا با واقعیت دردناک روبرو شویم.

هر آینه, همه‌یِ این رویکردها از دیدگاه سیستم خواستنی‌اند, زیرا نیروی ستیزگری در خود ندارند. کس چه یک مفعول بی دست و پا
و نرمخو باشد, چه یک خوشی‌گرای به درد نخور (هر چه باداباد), چه یک فندپرست از خود بیخود شده, در همه‌یِ اینها
کس موافق سیستم میباشد و تا زمانیکه در همین جایگاه بماند سیستم نیز با او بخوبی کنار آمده و آینده‌‌ نیز به یکسان خواهد ماند.

گویا محله شما کس شعر معنی دیگه ای داره؟E412
Mehrbod نوشته: گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Nilftrondheim نمایش پست ها
حالم بد جور گرفته شد فعلا بقیه بمونه برا بعد.

نمونه‌ای از خودفریبی خود من:

بررسی سیستم‌های فرمانگری (آنارشی/دیکتاتوری/دموکراسی/…)

گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod
گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell
من چند وقت پیش یک مصاحبه دیدم بین داوکینز و Craig Venter ،در یوتیوب هست(حوصله ندارم لینکش کنم ).
در اون یکسری چیزهای پشت پرده نشون میداد که خیلی جالب بود.این همون کسیه که خبر موفقیتش در حیات مصنوعی خیلی سر و صدا کرد.مثل اینکه در چند دهه آینده اگر بشر جان سالم بدر ببرد و خودش را نابود و بدبخت نکند میشود طراحی ژنتیکی کرد در حد تیم ملی

اگر از دست این مسلمین و احمدی‌نژاد و .. جان سالم بدر ببریم براستی، با مهندسی ژنتیکی می‌توان اگر نگوییم همه، دستکم دشواری‌های بسیاری را برای همیشه برچید.
از میان برداشتن همه بیماری‌ها و نامیرایی، تنها یکی از دست‌آوردهای آن است.

Nilftrondheim نوشته: گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
(درست همانگونه که یک یاخته بتنهایی هم زنده است و بی نیاز,
ابر کس شعر هایی از این قبیل را در جستار پیشرفت روزافزون هم دیدم.

گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
کاربرد سودمند سلاح شیمیایی که با هدف گرفتن ژنتیکی آدم‌ها را می‌کشد چیست؟
گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی sonixax نمایش پست ها
یک توده ی عظیم که احتمالا مقادیر قابل توجهی مواد رادیو اکتیو را نیز حمل میکند
انتظاراتم که برباد رفت و تنها احترام باقی ماند. لطفا راهی پیش پایم قرار دهید که بتوانم از این پس سخنانتان را جدی بگیرم.

حالم بد جور گرفته شد فعلا بقیه بمونه برا بعد.
دستی رو بکش سوء تفاهم شده! اسهالE05a شدن من به خاطر دقت علمی این سه گزاره هستش! اینها را به یه بچه دبیرستانی نشون بده تا ریسه بره.E411
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12