11-13-2010, 12:36 AM
Havadar_e_Democracy نوشته: من عذر میخوام دوست گرامی!!! ظاهرا نظر مخالف شما رو ناراحت میکنه.من بحث رو ادامه نمیدم هر چند میشه دست رو بعضی نکات جواب شما گذاشت...
اگر روی نکات دست بگذارید، من خیلی خوشحال میشوم.
Havadar_e_Democracy نوشته: من عذر میخوام دوست گرامی!!! ظاهرا نظر مخالف شما رو ناراحت میکنه.من بحث رو ادامه نمیدم هر چند میشه دست رو بعضی نکات جواب شما گذاشت...
Jooyandeh نوشته:شما تاپیک رو میبندی بعد باز میکنی!!! جواب مینویسی بعد ویرایش میکنی!! خلاصه همون که گفتی و بعد ویرایش کردی.بحث بی ارزش هست از دید من شما خودت ادامه بده...
اگر روی نکات دست بگذارید، من خیلی خوشحال میشوم.
Havadar_e_Democracy نوشته: شما تاپیک رو میبندی بعد باز میکنی!!! جواب مینویسی بعد ویرایش میکنی!! خلاصه همون که گفتی و بعد ویرایش کردی.بحث بی ارزش هست از دید من شما خودت ادامه بده...
منم چند وقت دیگه میپیوندم به آیین مسیحیت...
Havadar_e_Democracy نوشته: فقط اینو بگم اگه واقعا دنبال حقیقت بودی گزینشی از ویکی پیدیا مطلب ترجمه نمیکردی!! اون دوتا لینکی که دادم رو بخون تا متوجه شی استدلال در مورد اینکه کوروش هم میتونه دوالقرنین باشه دوزاری نیست که با یه جمله در مورد اینکه زمین مسطح نیست بگی کلش غلطه!!! تازه غیر از کوروش افراد دیگه ای هم هستن که ممکنه ذوالقرنین باشن...
Jooyandeh نوشته: اینکه من را به گزینشی نقل کردن از ویکیپدیا متهم کردهاید، ادعای بیخودی است. همانطور که گفتیم، تنها کسانی که مدعی شدهاند ذوالقرنین کورش کبیر است، یک تعداد خاصّ از اسلامگرایان بودهاند؛ بهغیر از اینان، هیچکسی این ادعای چرند را بیان یا تأیید ننموده است.اتفاقا ادعای با خودی هست!! تنها لینک و تنها مطلب هم اونی نیست که شما گفتین!!! فقط بگم وفتی در ویکی پیدیا گفته میشه هنوز مشخص نیست شما اینجا میگی من تو پست 17 نشان دادم!!! من چیزی رو ندیدم نشون بدی...فقط میگی چون زمین صاف نیست پس امکان نداره کوروش باشه!! مثل اینکه قراره عین چیزی که گفته شده اتفاق افتاده باشه و مطلب افسانه ای و تخیلی بهش اضافه نشده باشه!! شما همون مطالب ویکی پیدیا (1-2)رو دقیق بخون تا ببینی نه فقط کوروش بلکه اشخاص دیگه ای هم ذوالقرنین معرفی شدن...
در همان مقالهای از ویکیپدیا که من را به ارجاع دادهاید (Cyrus the Great in the Qur'an)، آمده است که این تنها نظریهای است که توسطِ برخی مطرح شده است. اینٔکه را که این برخی چهکسانی هستند، در اینجا روشن ساختهام: رک. پست شمارهی ۱۲ از همین جستار.
این مقاله چهار دلیل آورده که این اسلامگرایان با توسّل به آنها تلاش نمودهاند، ذوالقرنین را کورش کبیر جا بزنند:
(۱) ذوالقرنین بین یهودیان بایستی مشهور بوده باشد؛
(۲) ذوالقرنین بایستی یک فاتح بسیار موفق بوده باشد که به شرق و غرب عالم و شمال عالم رفته است؛
(۳) جنگ او با جوج و مأجوج؛
(۴) او فاتحی یکتاپرست و عادل هست.
ما در پست ۱۷ از همین جستار نشان دادیم تمام این دلایل برای نسبت دادن ذوالقرنین تازینامه به کورش پارسی، چرندی بیش نیستند.
Havadar_e_Democracy نوشته: زیاد حوصله ندارم بحث رو ادامه بدم
Jooyandeh نوشته: شما همیشه همین را میگویید.همیشه همین رو میگم چون نظرم همینه اما چون شما پشت سرش میای میگی من نشون دادم و والسلام میبینم لازمه بهت گوش زد کنم!!! قصدم اول این بود که نقل قول بیارم از رفرنس هایی که خودتم آوردی بعد منصرف شدم و گفتم این جوری جوابت رو بدم!!! شما اول یاد بگیر وقتی اونایی که از تو بیشتر بلدن میگن چیزی معلوم نیست یعنی معلوم نیست!! نیا بگو من ثابت کردم و نشون دادم و امکان نداره و محاله و.... اینو که یاد گرفتی میشه باهات بحث کرد...
کلاً وقتی حرفی برای گفتن ندارید، هیچ سندی هم برای حرفهایتان نمیتوانید رو کنید و نه اصلاً ظاهراً میتوانید سخنان من را درست منعکس و نقل کنید، بد نیست تنها سکوت کنید. (نظر شخصی من)
نقل قول:پاسخ به اعتراضی اسلامی
علامه طباطبایی از جمله اقلیتی از مفسران است که ذوالقرنین را کسی غیر از اسکندر میدانند، و اعتراضاتی را در این رابطه مطرح میکنند. ایشان، بهعنوان نمونه، در تفسیر المیزان، چنین مینویسد:
اوصافى که قرآن براى ذوالقرنین برشمرده تاریخ براى اسکندر مسلم نمىداند، و بلکه آنها را انکار مىکند. مثلا، قرآن کریم چنین مىفرماید که «ذوالقرنین مردى مؤمن به خدا و روز جزا بوده و خلاصه دین توحید داشته است.» در حالى که اسکندر مردى وثنى و از صابئىها بوده؛ همچنان که قربانى کردنش براى مشترى، خود شاهد آن است.البته، با توجه به شواهدی که تا اینجای این نوشته ارائه دادهایم، این اعتراض علامه را باید از پایه نابهجا دانست. مسلم است که پدیدآورندهی این آیاتِ سورهی الکهف تنها اسطورههایی که شنیده بود را در قالبِ آیاتی بازگو نموده است. در این اسطورهها نیز اسکندر نهتنها انسان مشرک و ظالمی دانسته نشده، بلکه شخصیتِ او حتی در سطح انبیا و قدیسین نیز ارتقا داده شده است، و البته، این اسطورهها با تاکید اسکندر را انسانی موحد توصیف نمودهاند. یهودیان از اسکندر یک ایماندار به خدای یگانه و کسی که مورد لطف خداوند است ساخته بودند، تا آنجا که «خداوند آبهای دریای پمپفیلیان را از هم شکافت تا سپاهیان اسکندر بتوانند از ان عبور کنند و به تعقیب سپاهیان پارس ادامه دهند.» [۶] به همین ترتیب، مسیحیان نیز از او یک قدیس ساخته بودند:
نیز قرآن کریم فرموده: «ذوالقرنین یکى از بندگان صالح خدا بوده وبه عدل و رفق مدارا مىکرده،» و تاریخ براى اسکندر خلاف این را نوشته است. (ترجمهی تفسیر المیزان، جلدِ ۱۳، صفحهی ۵۲۹-۵۳۰)
پس اسکندر پادشاه سجده نمود و تعظیم کرد، در حالیکه میگفت: «ای خدا، ای برتر از همهی شاهان و قاضیان، ای کسی که پادشاهان را بر قدرت میگماری و آنان را سرنگون میسازی، من یقین دارم که به لطفِ تو بر تمام پادشاهانِ جهان برتری یافتهام، ... من نام تو را، ای خداوند، برای همیشه بزرگ میانگارم ... و نام تو را سرلوحه قانون پادشاهیام قرار خواهم داد ... و اگر مسیح که پسر خداست، در روزهای پادشاهی من بازگشت نماید، من و تمام سپاهیانم او را سجده خواهیم نمود. (منبع) [۷]میبینیم که بر اساس شواهد موجود، قائل شدن هر گونه اعتبار تاریخی برای داستان ذوالقرنین در قرآن اساسا برداشتِ غلطی از متن آیاتِ ۸۳ تا ۹۸ سورهی الکهف میباشد. بر این اساس، اینکه توصیفاتِ موجود در قرآن راجع به ذوالقرنین با توصیفاتِ موجود از شخصیتِ تاریخی اسکندر نمیخوانند، بههیچوجه نمیتواند شاهدی بر علیه این نتیجهگیری باشد که "ذوالقرنین" لقبی برای اسکندر بوده است.
نقل قول: However, there are conflicting historical resources about Alexander the Great which requires more research to know about his his policies and spiritual perspectives, and to research afterward if he may have been Dhul-Qarnayn or notفکر کنم زبان بلد باشی که معنیشو بفهمی!! اونا مثل تو نیستن که از قبل و جهت دار نظر بدن!!