دفترچه

نسخه‌ی کامل: گواهی‌های پژوهندگان بر برگرفته‌شده بودن داستان ذوالقرنین در ق...
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11
دوست گرامی تو بازم ول کن نیستیا,ببین تقصیر من نیست.خودت هی کشش میدی!!! اون نقل قولی که از من کردی مال اول تاپیک بود و هنوزم نظرم همینه!! گفتم که نظری هست که اون اسکندر افسانه ای اصلا اسکندر مقدونی نیست....ما که از اول متوجه منظور شما بودیم اما ظاهرا شما متوجه منظور ما نبودید و نیستید...
ضمنا اینکه که مدام میگی یه سری برای ماله کشی این کار رو کردن اونم در قرن 20 ام اشتباه هست دوست گرامی!! حالا بگذریم که ثابتم نکردی انگیزه اشاره به اینکه ذوالقرنین کسی غیر از اسکندر هست ماله کشیه. اینم دلیل حرف من:
نقل قول:In between the ancient and the contemporary scholars, Meqrizi (c. 1380-1460 A.D.) suggested in his book "Al-Khotatt" that Zolqarnain was Sa'b, the king of Yemen. This suggestion was so important, but he made another remark, which was significant. He wrote: "Those who believe he was Iranian, Roman, or that he was Alexander of Macedon, are wrong" (quoted from "Cyrus the Great in the Qur'an and in the Old Testament", written by Fereydoun Badre'i, p. 110). These signified two points:
During his time, there were people who believed that Zolqarnain was an Iranian.
Though there were many who believed Zolqarnain was Alexander, this opinion was considered wrong.
بعد هم با توجه به اینکه داستان اون آیات سوره کهف در پاسخ به سوالات اشخاص یهودی ازتورات بوده و قاعدتا باید مطلب مورد نظر در تورات باشه,آیا تورات اشاره ای به اسکندر داشته؟! حالا چه تاریخی چه اسطوره ای؟
Havadar_e_Democracy نوشته: دوست گرامی تو بازم ول کن نیستیا,ببین تقصیر من نیست.خودت هی کشش میدی!!! اون نقل قولی که از من کردی مال اول تاپیک بود و هنوزم نظرم همینه!! گفتم که نظری هست که اون اسکندر افسانه ای اصلا اسکندر مقدونی نیست....

اسکندر رمان اسکندر اسکندر مقدونی نیست؟!

چند منبع معتبر که این را بیان نموده‌اند، ارائه دهید.

Havadar_e_Democracy نوشته: ما که از اول متوجه منظور شما بودیم اما ظاهرا شما متوجه منظور ما نبودید و نیستید...


کاملاً مشخص هست.
71

Havadar_e_Democracy نوشته: ضمنا اینکه که مدام میگی یه سری برای ماله کشی این کار رو کردن اونم در قرن 20 ام اشتباه هست دوست گرامی!! حالا بگذریم که ثابتم نکردی انگیزه اشاره به اینکه ذوالقرنین کسی غیر از اسکندر هست ماله کشیه.


انگیزه‌شان چیست؟ شما اگر یک قرآن‌باور بودی، می‌آمدی به‌سادگی بگویی ذوالقرنین همان اسکندر مقدونی هست و این داستان‌ها هم افسانه‌های برساخته‌شده برای او توسط مسیحیان قبل از اسلام؟


Havadar_e_Democracy نوشته: اینم دلیل حرف من:

با توجه به این‌که قصص ذوالقرنین موجود در قرآن به‌روشنی کپی‌برداری از رمان اسکندر هستند، ا
دعاهای برخی از اسلام‌گرایان که ذوالقرنین کسی غیر از اسکندر هست، بی‌مایه و بی‌خود بایستی باشند.

Havadar_e_Democracy نوشته: بعد هم با توجه به اینکه داستان اون آیات سوره کهف در پاسخ به سوالات اشخاص یهودی ازتورات بوده و قاعدتا باید مطلب مورد نظر در تورات باشه,


کی گفته؟

چنین نیست. این تنها نشان می‌دهد که ذوالقرنین لقبِ شخصی معروف در بین اهل‌کتاب بوده است. ما می‌دانیم که اسکندر مقدونی در بین اهل‌کتاب هم بسیار معروف بوده است و هم او را تا اندازه‌ی پیامبران ارتقا داده بودند و لقبش در بین آنان "پادشاهِ-دو-شاخ-خدار" بوده است.

Havadar_e_Democracy نوشته: آیا تورات اشاره ای به اسکندر داشته؟! حالا چه تاریخی چه اسطوره ای؟


داستان اصحاب کهف هم در تورات نیامده است و اتفاقاً آن نیز برگرفته از افسانه‌های برساخته‌شده است.
Jooyandeh نوشته: اسکندر رمان اسکندر اسکندر مقدونی نیست؟! چند منبع معتبر که این را بیان نموده‌اند، ارائه دهید.

من گفتم نظری هست ادعای 100% ای براش نکردم!! الان یادم نیست کجا خوندم.میگردم میذارم تو اولین فرصت!!!
Jooyandeh نوشته: کاملاً مشخص هست.
نه ببخشید که قدرت درک ما مثل شما نیست و پایینه!!!
Jooyandeh نوشته: با توجه به این‌که قصص ذوالقرنین موجود در قرآن به‌روشنی کپی‌برداری از رمان اسکندر هستند، ادعاهای برخی از اسلام‌گرایان که ذوالقرنین کسی غیر از اسکندر هست، بی‌مایه و بی‌خود بایستی باشند.
شما یه حرف رو به صورت این جمله تا حالا چند بار گفتی؟! من کاری ندارم ادعای کی هست و به چه دلیل اما شما سعی نکن بگی 100% هست!مثلا میشه گفت اگه از 100 حساب کنیم به اسکندر میدیم 50 به کوروش میدیم 35 و به بقیه رو هم 15!!!3
بررسی دقیق فرق داره با این اصرار شما که عمدا قسمت های به نفع نظرت رو خیلی پررنگ میکنی اما قسمت های مخالف نظرت رو یا نمیگی یا درست نقل نمیکنی یا اگه بهت بگن جواب بهشون نمیدی!!!
مثلا شما ادعا کردی که فقط یه تعداد مسلمون مفت خور اونم تو قرن 20 ام وقتی دیدن ضایع شدن اومدن گفتن اسکندر نیست!! من برات از همون ویکی پیدیا که دوستش داری نقل قول آوردم که سابقه این مطلب قدیمی تر هست و اونجا حتی گفته شده که نه اسکندر هست و نه یه ایرانی بلکه کس دیگه ای هست!!! اما اینا رو وقتی میگیم شما به روی خودت نمیاری... وقتی میگیم از کل آیه هایی که در این مورد اومده آیا بقیه اش هم تو رمان اسکندر نقلی ازش شده میگی به من چه خودت برو....یعنی شما نمیخوای کامل بررسی کنی و میگی تا همینجا بسه....حالا اگه احیانا ذوالقرنین بشه کوروش این امتیاز حساب میشه برای قرآن که شما ناراحتشی؟!
Jooyandeh نوشته: کی گفته؟ چنین نیست. این تنها نشان می‌دهد که ذوالقرنین لقبِ شخصی معروف در بین اهل‌کتاب بوده است. ما می‌دانیم که اسکندر مقدونی در بین اهل‌کتاب هم بسیار معروف بوده است و هم او را تا اندازه‌ی پیامبران ارتقا داده بودند و لقبش در بین آنان "پادشاهِ-دو-شاخ-خدار" بوده است.
کی گفته؟! خب وقتی ویکی پیدیا رو گزینشی بخونی و رفرنس بدی حالا از روی عمد یا غیر عمدشو خودت بهتر میدونی میشه اینکه میگی کی میگه!!! اگه الان بگی این چرت گفته یعنی تا حالا هر چی رو خودت از این لینک ویکی پیدیا گفتی هم چرته!!!
نقل قول:According to most exegetes of the Qur'an, a cause of revelation exists for these 16 verses of the Kahf Sureh. From the Qur'an itself, it seems that these verses were revealed because of a question asked from the Prophet by his contemporaries. The Qur'an says: "They will ask you about Zolqarnain. Tell them, 'I will tell you now a tale about him.'"
In the translation of Tabari's History, Bal'ami said that Ibn-e-Abbas had said that when the infidels of Mecca could not contradict the Prophet, they asked for help from the Jews of Khaybar and sent Abu-Djahl to them: "All the Jews came together and brought with them the Torah and extracted three problems from therein." The first question was about the spirit (of course, not the human spirit, but the Holy Ghost, Gabriel). The next question was about the Seven Sleepers, and the third about Zolqarnain: "They told his story, they told how he went from the west to the east and the story of the Ya'jooj and Ma'jooj. And they said that this was what was told in the Torah, and if Muhammad could answer about what was in the Torah, then we know that he is a prophet."
Jooyandeh نوشته: داستان اصحاب کهف هم در تورات نیامده است و اتفاقاً آن نیز برگرفته از افسانه‌های برساخته‌شده است.
خب قسمت قبلی جوابی هم به این حرف شما میده!! ضمنا من کاری به داستان اصحاب کهف نداشتم برادر عزیز!!! من میگم این داستان ذوالقرنین که تو سوره کهف اومده آیا در تورات بهش اشاره ای شده یا نه که ظاهرا اشاره ای نشده...

---------- ارسال جدید اضافه شده در 10:30 PM ---------- ارسال قبلی در 10:26 PM ----------

Jooyandeh نوشته: انگیزه‌شان چیست؟ شما اگر یک قرآن‌باور بودی، می‌آمدی به‌سادگی بگویی ذوالقرنین همان اسکندر مقدونی هست و این داستان‌ها هم افسانه‌های برساخته‌شده برای او توسط مسیحیان قبل از اسلام؟

شما نکنه علم غیب داری؟! شاید عده ای با این عقیده هم در بینشون باشه اما نه همشون!! ضمنا شما باید ثابت کنی نه اینکه تحلیل کنی چون ادعای شماست!! از این گذشته دلیل کارشون هر چی باشه بازم تاثیری در این نداره که اصل ماجرا چی هست و ذوالقرنین اصلی کی هست..
Havadar_e_Democracy نوشته: من گفتم نظری هست ادعای 100% ای براش نکردم!! الان یادم نیست کجا خوندم.میگردم میذارم تو اولین فرصت!!!
71
Havadar_e_Democracy نوشته: نه ببخشید که قدرت درک ما مثل شما نیست و پایینه!!!
71
Havadar_e_Democracy نوشته: شما یه حرف رو به صورت این جمله تا حالا چند بار گفتی؟! من کاری ندارم ادعای کی هست و به چه دلیل اما شما سعی نکن بگی 100% هست!
اگر شما سر امتحان از روی من تقلب بکنی، بعد استاد (هنگام تصحیح ورقه‌ها) بهش پی ببرد، از کجا فهمیده است؟

قصص قرآن راجع به ذو القرنین به شکل خیلی نزدیکی در
رُمان اسکندر از پیش موجود بوده است. این قصه‌های رُمان اسکندر هم بدون شک یک مشت افسانه هستند. 40
Jooyandeh نوشته: اگر شما سر امتحان از روی من تقلب بکنی، بعد استاد (هنگام تصحیح ورقه‌ها) بهش پی ببرد، از کجا فهمیده است؟ قصص قرآن راجع به ذو القرنین به شکل خیلی نزدیکی در رُمان اسکندر از پیش موجود بوده است. این قصه‌های رُمان اسکندر هم بدون شک یک مشت افسانه هستند.
گرامی من که هر چی میگم و اشاره میکنم شما حتی حاضر نیستی بری بررسیش کنی!! این که نشد تحقیق کردن...
دوستان گرامی من الان اومدم اینجا که یه اعترافی بکنم4!!! ازبس گیر دادم به این قضیه خودم رفتم این رمان اسکندر رو خوندم!!! البته قسمتی که مربوط به همین داستان لشکر کشی اسکندر هست... با اینکه یه سری تفاوت ها با این داستان قرآن داشت اما روند کلیش تقریبا یکی بود...نامرد اسکندر چه کلاسیم میذاشته وقتی ایرانو میگیره!! چیزی از آتیش زدن تخت جمشید و اینا ننوشته بود و خیلی ازش تعریف کردن تو این رمان اسکندر...
دیگه به قول این مسلمونا حلالمون کنید...
Havadar_e_Democracy نوشته: دیگه به قول این مسلمونا حلالمون کنید...

باید ببینی قول مسیحیش چی میشه!
Havadar_e_Democracy نوشته: دوستان گرامی من الان اومدم اینجا که یه اعترافی بکنم4!!! ازبس گیر دادم به این قضیه خودم رفتم این رمان اسکندر رو خوندم!!! البته قسمتی که مربوط به همین داستان لشکر کشی اسکندر هست... با اینکه یه سری تفاوت ها با این داستان قرآن داشت اما روند کلیش تقریبا یکی بود...نامرد اسکندر چه کلاسیم میذاشته وقتی ایرانو میگیره!! چیزی از آتیش زدن تخت جمشید و اینا ننوشته بود و خیلی ازش تعریف کردن تو این رمان اسکندر...
دیگه به قول این مسلمونا حلالمون کنید...

یعنی دیگه قانع شدی؟
حیف شد! 46
Jooyandeh نوشته: یعنی دیگه قانع شدی؟ حیف شد!
ای بگی نگی!!! هر چند یه جاهایی هنوز برام سوال هست. مثلا جریان اون 3 تا سوالی که طبری نوشته یهودی ها از محمد میپرسن و میگن تو تورات نوشته شده!!!
جالب اینجا بود که تو بالاترین یکی از دوستان میگفت نه کوروش هست نه اسکندر نه کس دیگه,یه شخصیت افسانه ایه و ذوالقرنین هم معنیش میشه به هم متصل کننده و نه صاحب دو شاخ!!! یعنی چون اون دوتا کوه رو در واقع به هم متصل کرده....
Havadar_e_Democracy نوشته: ای بگی نگی!!! هر چند یه جاهایی هنوز برام سوال هست. مثلا جریان اون 3 تا سوالی که طبری نوشته یهودی ها از محمد میپرسن و میگن تو تورات نوشته شده!!!
جالب اینجا بود که تو بالاترین یکی از دوستان میگفت نه کوروش هست نه اسکندر نه کس دیگه,یه شخصیت افسانه ایه و ذوالقرنین هم معنیش میشه به هم متصل کننده و نه صاحب دو شاخ!!! یعنی چون اون دوتا کوه رو در واقع به هم متصل کرده....
من تفسیر طبری را چک نکرده‌ام. امّا، تفسیر ابن‌کثیر که یکی از مهم‌ترین تفاسیر هست، أسباب نزول این آیه را چنین عنوان کرده است:

(توجّه شود که این برگرفته از ورژن کوتاه‌شده/اصلاح‌شده تفسیر ابن‌کثیر هست. این ورژن توسط جمع بزرگی از اسکالارهای اسلامی در مؤسسه‌ی دارالسلام تهیه شده و تمام اخبار ضعیف و اسرائیلیات از آن حذف شده است.)
قریش النضر ابن الحارث و عقبة ابن ابی‌معیط را برای رفتن پیش عالمان یهود در مدینه، مامور کردند، و به آنان گفتند: «از آنها درباره‌ی محمد بپرسید، مشخصاتِ او را برای آنان وصف کنید، و آنها را از گفته‌های او باخبر گردانید. آنها کتاب‌داران نخستین هستند، و نزدِ آنان علمی از انبیا است که نزدِ ما نیست.» پس آنها ره‌سپار شدند تا به مدینه رسیدند، و در موردِ محمد از عالمان یهود پرسش کردند. ... آنها (عالمان یهود) گفتند: «از او درباره‌ی این سه چیزی که به شما می‌گوییم، پرسش کنید. اگر به آنها پاسخ داد، او نبی‌ای مرسل است. اما، اگر پاسخ نداد، او چیزهایی می‌گوید که حقیقت ندارند و در این‌صورت دیگر با شماست که با او چه کنید. از او راجع به چند مرد جوان که در گذشته‌ها می‌زیسته‌اند پرسش کنید، چراکه داستان آنها داستانی عجیب است. از او راجع به مردی پرسش کنید که سفرهای زیادی کرده است، و به شرق و غربِ زمین دست‌یافته است؛ بپرسید، ماجرای او چه بود؟ و از او راجع به چیستی ِ روح بپرسید. ...» [پس آن دو نفر نزدِ قریش بازگشتند و آنچه عالمان یهودی گفته بودند را برایشان تعریف کردند.] ...

پس، آنان پیش رسول الله (ص) رفتند و به او گفتند: «ای محمد، به ما بگو!» و آن سه پرسش را از او پرسیدند. رسول الله (ص) به آنان گفت: «آن چه پرسیدید را فردا به شما پاسخ خواهم داد.» اما، نگفت "اگر خواستِ الله چنین باشد." پس آنها برفتند و رسول الله برای مدتِ ۱۵ روز بدون وحی‌ای از جانب الله به‌سر برد، و جبرئیل (علیه السلام) نیز به نزدش نیامد. مردم مکه درباره‌ی او به شک افتاده بودند، و می‌گفتند: «محمد (آن روز) به ما قول داد که فردا پاسخمان را بدهد، اما تا کنون ۱۵ روز بگذشته و او پاسخی نداده است.» پس، رسول الله از اینکه وحی‌ای نازل نمی‌شود غمگین شد، و آنچه مردم مکه می‌گفتند بر او گران آمد. پس، جبرئیل سوره‌ی الکهف را از جانبِ الله برایش بیاورد که دربردارنده‌ی سرزنش او، برای اهمیت دادن به گفته‌های بت‌پرستان، نیز بود. در این سوره، الله او را راجع به آنچه بت‌پرستان پرسیده بودند آگاه گرداند.
http://rowzeh.blogsky.com/1386/09/28/post-16

به تفسیر طبری نیز بعدها سری خواهم زد.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11