05-25-2015, 09:04 AM
Mehrbod نوشته: و خب به پراکنش مصنوعی داشته باشد, چه فرقی دارد و اینجهان نامحدود نیست و در حال حاضر فقط داعش در برابر این هجمه ایستاده و آفریقا به نظر خارج از سیطرهی سیستم میرسد(هر دو تا یکی دو دههی دیگر فتح خواهند شد، حداکثر). محدودیت عینی به روی ناکارآمدی که میل به تولید مثل را نابود میکند وجود دارد. مهم ول کردن «همه» یا بخشی نیست، مهم اینست که شدت به اندازهای باشد که امکان بازتولید طبیعی خود را از دست بدهد، و در غرب چنین است. در ایران هم چنین است. در چین هم حتی چنین است. در باقی جهان نیز چنین خواهد شد زیرا این ویژگی بالذات و درونی سیستم فرهنگی حاکم بر مدرنیته است نه عارضهی این یا آن جامعهی خاص.
مصنوعی بودن قرار است چگونه از پیشرفت بیشتر سیستم بازدارد؟
Mehrbod نوشته: هر آینه, در این میان تنها تئودور کازینسکی است که بالاترین موشکافی, با بالاترین باریکبینی و با کمترین بیراههروی و بیشترین چکیدگی
به هستهیِ سخن پرداخته است. کازینسکی از خود شاید یکی دو نکتهیِ انگشتشمار تازه داشته باشد, چه همهیِ چیزهایی
که برای گفتن باشد را پیش از او گفتهاند و کمابیش همهیِ سخنان او بدرازا در نوشتههایِ الول یافت میشوند (که
کازینسکی خود خوانندهیِ آنها بوده است), ولی ابرهوشمندی و نبوغ ریاضیاتی او خود را به بهترین شکل در نوشتههایش
باز مینمایاند. او هرگز بیراهه نرفته
کازینسکی این اشتباه را مرتکب میشود که برای مثال میگوید تکنولوژی باعث پدید آمدن انسانهای بیهدف و بیقدرت شده که کنترلشان بر زندگی دائم کمتر میشود. مردم در تناسب با چیزهایی که میتوانند به دست بیاورند «قدرت کمتری» ندارند و بالعکس برای اولین بار در تاریخ به منابع نامتناهی دانش و آگاهی، آموزش عمومی، قدرت خرید بالاتر و .. دسترسی دارند، اما انگیزهای برای استفاده از این قابلیتها ندارند. اینترنت با این حجم عظیم از دانش در اختیار شماست و تنها کاری که به آن علاقه نشان میدهید چک کردن فیسبوک یا تماشای پورن است. این البته که به گردن سیستم موجود است، اما یک ورشکستگی اخلاقیست نه هیچ چیز دیگر. کل اراده به قدرت تضعیف شده زیرا ضعف بدل به ارزش و قدرت بدل به ضدارزش شده. تکنولوژی باعث این وضع نشده و ما هم نمیبینم که شما یا کازینسکی ارتباطی علت و معلولی میان اینها تشریح بکنید، فقط ارتباط زمانی-مکانیست و Correlation doesn't mean causation.
در استدلال سنتگرایان ارتباط میان ارزشها(و سبک زندگی)مدرن با افسردگی، ملال، خودکشی، خودکشی ژنتیکی و… ارتباط مشخص علیتی دارد : با برهم زدن و به چالش کشیدن نهادهایی که وظیفهی پیشگیری و کنترل فساد، زوال و حرکت بیهدف و بیجهت به هر سو و ... علت آنست. شما توضیح بدهید که تکنولوژی «چگونه» باعث انزوای ما شده زمانی که «ابزار» ارتباط با هر کس فارغ از فاصلهی جغرافیایی با ما را فراهم کرده؟! توضیح من این است که ما در غیاب سلسلهمراتبی که جایگاههای ما را در تناسب با یکدیگر به طور تغییرناپذیری مشخص میکند همه را تهدید بالقوه تلقی میکنیم و میزانتروپی حاصل میشود. توضیح شما دقیقاً چیست بجز اینکه دویست سال پیش اینطور نبود اما الان هست، پس تکنولوژی؟
Mehrbod نوشته: نخست, در برابر تکنولوژی راهکاری بسیار تحققپذیر همین امروز در دست است و آن «ستیز
همهسویه و نابودی همهیِ تکنولوژی نوین» میباشد. این راهکار بخوبی کار میکند, بخشی ازینرو که
سیستم تکنولوژیک بمانند همهیِ سیستمهایِ پیشرفتهیِ دیگر بسیار بزرگ, متمرکز و در نتیجه شکننده میباشد.
درست همانگونه که یک سیستم ابرپیشرفته مانند پیکر آدمی با یک ضربه به گیجگاه و مغز مرکزی از کار میافتد,
سیستم تکنولوژیک هم امروز به همان اندازه شکنندگی دارد و با کوبشی بجا, بسنده پُرزور, از کار خواهد افتاد.
نکتهیِ دوم, اصلاح سیستم شدنی نیست. اگر به همان نمونهیِ پیکر آدمی
بازگردیم, یک یاختهیِ سرطانی میتواند همهیِ سیستم پیکر را از درون از پا درآورد,
ولی هیچ یاختهای بتنهایی, هتّا اگر یاختهیِ مغزی, نمیتواند هرگز سیستم را راستادهی نماید.
در جامعههایِ چند میلیونه امروزین — و ابرجامعهیِ چندمیلیارده زمین — نقش
و توان راستادهی هر کس به اندازهیِ همان تک یاخته مرزمند, اندک و بیاثر است.
علاوه بر نابودی تکنولوژی مدرن(که اضافه بکنم از نظر من ناخواستنی نیست)فاجعهی تکنولوژیک(فاجعه برای سیستم تکنولوژیک)از طریق روشهایی دیگری هم میتواند رخ بدهد. از جمله پدید آمدن دولت-خدا(که به نظر بسیار نزدیکتر است از آنچه حتی بدبینترین ما گمان میکردند، بنگرید به ماجرای NSA)یا ماشین-خدا(ابر-رایانهای هوشمند)اینها محتملتر هستند چون ما در حال حرکت به سویشان هستیم.
جدا از این، تضادهای سیستم تکنولوژیک مستقر تنها به دلیل رشد وسیعی که داشته ممکن است عواقب آخرالزمانی داشته باشد، تضاد دیگری قطعاً عواقب اخرآلزمانی دارد و در ذات و اثر تمامیتخواه است نه محدود در خود.
Mehrbod نوشته: باید افزود که به هنگام دستیابی این سیستمْ نخواهد بود که مردم را به زور تحت کنترل مغزی برده, بساکه
این خود مردم خواهند بود که تن به شستشو رفتن بیشتر مغزی خواهند داد, زیرا که پیشاپیش این باور
با پروپاگانداهای گسترده در میان توده بخوبی ریشه دوانده است که "افسردگی" یک چیز "طبیعی"
و گونهای بیماری است, درست بمانند سرماخوردگی, و پیوند آنچنانی به "شیوهیِ زندگی مدرن" ندارد.
درست است و اینجا همان مشکلیست که من مطرح میکنم : دلیل این وضع ما هستیم که فاقد بینش بسنده برای ترجیح زندگی سالم به ایپد هستیم. باید این ارزشها را دگرگون کرد.
زنده باد زندگی!