05-20-2015, 08:11 AM
Dariush نوشته: به هر رو، موسس اینجا اهدافی داشته که حداقل به پاس برپایی فضایی که هر چند به زعم ِ شما از آن برای
بیان ِ توهمات یا خودفریبیهای خود استفاده کردیم، اما به ما فرصت اندیشیدن و سخن گفتن و آشنایی با دیگران و آرای مختلف
را داد، لازم است که به آن احترام بگذاریم و بیش از این، از این محیط و آزادیاش علیه خودش استفاده نکنیم.
Russell نوشته: آری درست است و من از شما برای این فتنه بسیار ممنونم که اگر نبود همچنان در افکار
بیهوده سرگردان بودم؛ ولی، در همان زمان اوج دینستیزی و یکدستی اینجا هم ما یک
پروژهیِ ساده انجام ندادیم و بیشتر مشغول کتک زدن تفریحی هر مسلمان گذری با
«پتک منطق» بودیم و تنها کسی که حقیقتا با انرژی اینجا چیزی را مطرح میکرد و متنی
ترجمه میکرد و...مهربد بود.
من گمان میکنم اگر این تغییرات رخ نداده بود هم اینجا با توجه به ورود نسل جدیدی از
ترقیخواهان که شبکه و رسانه دارند و ورود فیسبوک خیلی وقت بود ماستها
را کیسه کرده بودیم. در نبود فعالیت جمعی من گمان نمیکنم چیز زیادی برای سخن
گفتن جز در میان گذاشتن دستور تهیه آبجو و کباب برای جمعی مجازی باقی بماند.
اول: مقصود من سوگواری یا توجیه شبنشینی نبود، بیشتر سعی کردم بگویم «اشتیاق» یا نوستالژی ضمنی برخی دوستان برای آنچه در این انجمن از دست دادیم قابل درک است. نیاز به عضویت در جامعهای همگن و همدل که اعضای آن «خودی» تلقی میشوند عمیقترین، مهمترین و موجهترین نیاز انسانیست. در جهان حقیقی جوامع انسانی با آفت ِ چپگرایی به ذرات میکروسکوپی تقسیم میشوند و این نیاز هرگز ملاقات نمیشود، اینست که گروههایی اینچنینی به طور خودانگیخته شکل میگیرند و پیرامون موضوعاتی بسیار تخصصی و مضحک با هم متحد میشوند تا آن تجربهی اصیل و ژرف را برای خودشان شبیهسازی بکنند. کارکرد شکی نیست که خودفریبیست، اما در فقدان حقیقت، معنی و باور محوری، یا آنچه چپ «فریب جمعی» نام داده و بر پاد اعلام جنگ کرده، فریب انفرادی و نه چندان موثر و مجازی تنها گزینهی باقیمانده برای رسیدن به همان آرامش روانی در مقیاسی کوچکتر و شدتی کمتر است.
دوم: تخم نابودی را این گلدان از آغاز در خود داشت، جامعهای که اینجا آفریده شد محکوم به نابودی بود چون:
۱. فاقد سلسلهمراتب علنی، بیرونی و محکم بود(نبود رهبر، هادی، سرباز پیاده و ..)
۲. همگرا بود به جای ناهمگرا(«چطور دیگران را جذب کنیم» به جای «چطور دیگران را بیرون نگه داریم»)
۳. هزینهای برای عضویت بر اعضای خود تحمیل نمیکرد.
۴. فاقد محوریت عقیدتی «سنتی»، یعنی اصولی که در برابر تغییر مقاومت میکنند بود.
۵. به جای آریستوکراسی(ترجیح صاحب انجمن و ارادهی او)نوعی مریتوکراسی(ترجیح کاربران «مفید» و ارادهی جمعی)در آن حاکم بود.
۶. از اساس پیرامون دروغی عمیقا ناکارآمد شکل گرفته بود. شکل دادن و حفظ یک جامعه با یک دروغ ایرادی ندارد مادامی که آن دروغ اصل وجود جامعه را تهدید نمیکند، اینکه نهادهای مستقر باعث بدبختی ما هستند نگرشی ویرانگر و فاسد است که دیر یا زود بر ضد نهادی که این نگرش از آن منتشر شده نیز وارد عمل خواهد شد.
و ...
ما باید از تجربهی اینجا بیاموزیم که:
۱. سلسلهمراتب عینی و طبیعی میان انسانها همواره باید به طور رسمی تثبیت و تشدید بشود.
۲. باید همواره به دیگری، غریبه و تازهوارد بدبین بود، مانع از ورود او شد.
۳. بهای ورودی هر گروه را باید تا سرحد امکان افزایش داد، زیرا میزان تعهد هر فرد به جمع وابستگی مستقیم دارد به میزان سرمایهگذاری او در آن و هزینهای که برای عضو شدن و عضو ماندن در آن پرداخت کرده/میکند.
۴. به جای تشویق به تکثر باید توبیخ تکثر کرد، ذات تفکر انتقادی در نقطهی مقابل تمدن است.
۵. پاداش مبتنی بر شایستگی ارجح است بر برابری و پاداش مبتنی بر طبع، ذات، جایگاه و نهاد برتر از پاداش مبتنی بر شایستگی.
۶. کارآمدی یا ناکارآمدی «باور جمعی» یا «روح زمان» یا «حقیقت والا»ی هر جامعهای بسیار مهمتر است از دروغ یا راست بودنش، و زمانی که این باور هم دروغ باشد و هم ناکارآمد هیچ چیزی بدست نخواهد آمد.
و ....
پیشنهاد من وانگهی آنست که به جای خوردن حسرت آنچه از دست رفته، از تجربهی ناموفق اینجا برای تشکیل اجتماعی موفق بیرون از اینجا استفاده بکنید! امروز تنها راه موثر ما برای تجربهی مداوم زندگی اجتماعی موفق آنست که گروهی را بر مبنی ارزشهای والا و اصول بنیادین تشکیل بدهید و در آن تجربهای عینی و اصیل داشته باشید. شدت و عمق «عیش» منتج از تجربهی عینی رهبری جمعی از مردان مومن به رسالت شما، که حاضر هستند بهایی بس گران برای برآوردنش بپردازند حتی انسان مبتذل و فاسد را به تعالی میرساند. هر کدام از شما، آنقدر حقیقت دارید که بتوانید گروهی مردان را به مرحلهی بعدی از تکامل روحانی و روانیشان راهنمایی کنید. اگر چنین بکنید آنوقت اینجا را هم دقیقا به مثابهی آنچه که باید باشد(و بوده)به رسمیت خواهید شناخت، کافهای مجازی برای شبنشینی و گردگیری و تدقیق باورهایی که قرار است آن بیرون شما را به عظمت و بزرگی برسانند. آنچه نباید بکنید:
Dariush نوشته: من هم میروم کمی بر روی «سنجیده رفتار کردن» فکر میکنم...
زنده باد زندگی!