02-25-2015, 01:30 PM
undead_knight نوشته: از دید ژنتیکی هم که شانس بقای بازنده ها بیشتر هست تا شهدا:))میمونه بحث میم و فرهنگ که اون هم فقط در صورت پیروزی امکانش حاصل میشه.
شانس بقای شهادتطلبی که کشته نمیشود از همه بیشتر است، پس از او شانس بقای خویشان مرد شهادتطلبی که کشته شده از همه بیشتر است، پس از او شانس بقای قومی که مردانش حاضر به تسلیم شدن هستند تا مرگ و همینطور الخ... از منظر فرهنگی هم فقط فرهنگ پیروز و غالب است که باقی میماند.
ضمنا شما هنوز پاسخی به ایراد اصلی ندادهاید:
Ouroboros نوشته: مهم این است که صد مرد ِ آماده به مردن به هزار مرد بزدل غلبه میکنند و «سبک زندگی» خودشان را بر ایشان تحمیل. سبک زندگی آنها هم دلیرانه زیستن و دلیرانه مردن است، پس «حق» انتخاب شما میشود پشم و کشک و زرشک. یعنی داعش اگر از مرزها بگذرد و تهران را تصرف بکند دیگر «صلحجویی» شما جانتان را نجات نخواهد داد، یا اسلام میآورید و به لشگر ایشان اضافه میشوید و در راه دفاع از میم آنها به زور میجنگید، یا خودتان، خانوادهتان و … کشتار فیسبیل الله میشوید. یا سرمایهی میمتیکی شما از میان میرود یا سرمایهی ژنتیکی شما.
«فرد» در پرتوی این قاعده فاقد اهمیت است، یا خود را فدای جمعی که اکنون در آن عضو است میکند یا جمعی جدید او را قربانی خواهد کرد. اگر مردانی «دیگر» سر مرزهای این کشور نیاستاده بودند و این امکان را برای شما فراهم نمیکردند که بیایید اینجا رودهدرازی بکنید و رودهدرازیهای مرا بخوانید نیازی به بحث در اینباره نمیبود.
undead_knight نوشته: من اصلا در مورد "درستی" بحث نکردم،بحث سر این هست سر کسانی که کشته میشند یه کلاه بزرگ میره.افتخار،شکوه،اعتلای جامعه،آزادی و ... برای یک مرده پشیزی ارزش ندارند،باور نداری میتونی از مرده ها بپرسی:))این حرف درستیست و من آنرا قبول دارم، اما خودتان به نوعی پاسخ خودتان را میدهید. سرنوشت مردگان را فقط مردگان میدانند و مرگ به آدم زنده ارتباطی ندارد، ما باید سود و زیان و اندازهی کلاه کسانی را بگیریم که چنان زندگی میکنند و «زنده میمانند»، آنها که میمیرند خب میمیرند و ما تنها کاری که میتوانیم برایشان بکنیم گرامی داشتن یاد و خاطرهی آنهاست! کُل جهان اینچنین است، بزدلی و گریز از مرگ شما را نامیرا نمیکند، ارزش زندگی شما را تنزل میدهد و معنی + هدف را از آن میگیرد.
undead_knight نوشته: من به سبک فاسد اقتصاد بازار ارزش رو اندازه میگیرم،اون سبک زندگی ارزشمند تر هست که پرطرفدار ترهخلایق بنگرید که «فردگرایی» این مرد لیبرال دو پُست جلوتر سر از کجا درآورد!
گوسفند ِ داخل گله هم دقیقا همین نظر را دارد، با این تفاوت که برای بقا و تداوم نسل مجبور به رقابت با کسانی نیست که خلاف نظر او میاندیشند. سبک زندگی ارزشمندتر است که از آزمون تاریخ و فیلتر تکامل سربلند بیرون بیاید، اگر شما همهی اهالی ایران را متقاعد بکنید که «خودکشی» دسته جمعی در روز عید امسال سبک زندگی ایدهآل است، این «سبک زندگی» خیلی زود باعث میشود دیگر ایران و ایرانی وجود نداشته باشد و به رغم پرطرفداری، «ارزشی» که با خود آورده در یک کشور جسد سرد بوده. پس خیر، ارزش از جایی متفاوت میآید.
undead_knight نوشته: نه،ولی هر چیز که به اکثریت(جمع متشکل از افراد انسانی) سود برسونه "درست" هست،اکثریت بازنده سود بیشتری در مقابل اکثریت "مرده" بدست میاره (مگر اینکه ارواحشون بخوان جامعه ناموجود مردگان رو به اعتلا برسونند!)شما دارید عملا میگویید که «بله جایگاه بازندگی را میپذیرم چون دوست ندارم هیچگونه ریسک یا خطری بکنم»؟ اگر اینطور است رودربایستی را کنار بگذار و صادق باش، به نظر من مرد میطلبد چنین اعترافی! اگر همینطور است ما داریم از دو جبهه یک حرف را میزنیم. منهم میگویم که اکثریت «بازنده» شایستهی تعیین تکلیف برای «اقلیت برنده» را ندارند و باید در جایگاه طبیعی و درست خود بمانند. اگر قصد خروج از آنرا دارند باید خطر بیآبرویی، کشته شدن و کشتن دیگری را بپذیرند اگرنه با رأی و عربده چیزی حاصل نمیشود.
این در پایان روز همچنان یک انتخاب است.
undead_knight نوشته: آها اینجا نقطه خوبی هست که در مورد "درستی" بحث کنیم.
یا ارزش هایی اخلاقی بالاتر از "قدرت" وجود دارند که مردن(و احیانا کشتن) به خاطر اونها "درست" هست یا اساسا ارزشی بالاتر از قدرت نیست.
اگر ارزشی بالاتر از قدرت نیست پس پیوستن به نیروی قوی تر همیشه بهترین انتخاب هست،ریسک کمتری هم داره،چه طرف ایرانی باشه و چه داعش.
یا ارزشی بالاتر از قدرت وجود داره که در این صورت قدرت ابزاری هست برای حاکم کردن و حفظ این ارزش ها.این ارزش بالاتر نمیتونه متکی به "ما" و "آنها" باشه :چون اونها داعش هستند و ما ایرانی هستیم باید بجنگیم! ما با اونها میجنگیم چون میخوایم از ارزشی دفاع کنیم و این ارزش قدرت نیست.اگر طرف مقابل نماینده چیز "بد" نباشه و نماینده "تفاوت" باشه،تو این حالت دلیلی برای مقاومت نیست.
اینجا بنا به توجیه فلسفی نیست، سیستم ارزشی داعش سیستم ارزشی متفاوتی با همان شماست، در برابر حملهی داعش چه میکنید؟ یک میمپلکس طراحی شده برای نابودی شما یا آنچه به شما هویت میبخشد، در مواجهه با آن چه میکنید؟ «تفاوت» هم در اینگونه موارد بیمعنیست و فاصلهی آن با تعارض چندان قابل تشخیص نیست.
undead_knight نوشته: اکثریت طبقه حاکم در هر سیستمی تا زمانی که کل سیستم سقوط نکنه،بلایی سرشون نمیاد(که واقعا هم در این مورد کاری از دستشون برنمیاد!) این ایمنی نسبی(درست مثل ارتباط عدم شفافیت مالی و فساد) خودش عامل این هست که صاحبان قدرت افرادی باشند/بشند که شهادت طلبی رو ترویج میکنند ولی خودشون حاضر به شهید شدن نیستند.
این تنها اثبات میکند که حاکم و جنگاور باید یکی باشند، و سپردن سیاست به سیاستمدار بزدل و رذل اشتباهیست تاکتیکی. مثلا سیستم لیبرالدموکراسی چه چارهای برای این ایراد آفریده؟! اگر هیچ، پس این ایراد سیستم سنتی افزون است بر سیستمهای مدرن، و سیستم سنتی برتر است چون فاقد آن «ایرادات دیگر» میباشد.
در داستان Starship Troopers دو نوع شهروند وجود دارد، یکی Citizens که حق رأی و دخالت در امور سیاسی را دارند زیرا خدمت سربازی رفتهاند و برای حفاظت از زمین در برابر حشرات بزرگ جان خود را به خطر انداختهاند، دیگری Civilians که حق رأی و دخالت در ادارهی کشور را ندارند چون چنان وظیفهای نداشتهاند. این تنها راهیست که برای برداشتن فاصلهی میان جنگاور دلیر آماده به رشادت و سیاستمدار فاسد به ذهن من میرسد!
زنده باد زندگی!