02-04-2014, 01:30 PM
Anarchy نوشته: یعنی من هم شدم حسین بازجو :e407: ؟ شانس آوردی با بازجوی مهربانی طرف حساب شدی !!
جدا از شوخی ، قصد کنکاش در مسائل شخصی شما رو نداشتم ... فقط این تغییر حالات و نظرات افراد برای من جالبه !!
یک بخشی هم تعجب من هم از این بود که در یکی از آزادترین کشورهای دنیا زندگی میکردم و بی خبر بودم !!
علاقه تازه ای که نیست امیر جان ... من دیدگاه کاملا ایده آلی به غرب و زندگی در اونجا ندارم اما میدونم با این روحیه فرزام گرای فعلیم ، تحمل اینکه هر ننه قمر بی سواد بی تخصصی بیاد برای ما تعیین کنه برام بسیار سخته !!
با عرض معذرت ایران تقریبا شرایط یک طویله بسیار بزرگ رو داره که هر کس مشغول به کار خودش هست و اصولا مهم نیست که اوضاع چطور پیش میره و نتیجه ای حاصل میشه ...
من چه از ایران برم چه بمونم ، نظرم همین هست ...
آنارشی جان همه چیز بستگی به چیزی دارد که شما از زندگی میخواهید. من اساسا برای بچه دار شدن و این که تصور به دنیا آوردن و بزرگ کردن یک انسان در این جامعه مرا به وحشت میانداخت بار دوم قصد مهاجرت کردم. کاری بسیار برجسته و والا با درآمدی متوسط در آنجا پیدا کردم، تقریبا جای پای خود را محکم کرده بودم، و همه چیز به خوبی پیش میرفت که ناگهان، یا شاید هم آرامآرام، تصمیم من به بچهدار شدن از بین رفت. و دیگر دلیلی برای آنجا ماندن نداشتم. اینست که به ایران برگشتم و یک زندگی نه چندان مولد یا مفیدی پیش گرفتم که به خودم لذت میدهد.
بله ایران هرج و مرج مطلق است و هیچ آیندهای از نظر اجتماعی ندارد، اما به من چه؟ من هرج و مرج دوست دارم.
زنده باد زندگی!