نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 3 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

چرا و چگونه به باورهای امروز خود رسیدید؟

kourosh_iran نوشته: البته درمورد اینترنت و سی شارپ و این حرفا باید بگم من به آزادیش زیاد کار ندارم، یعنی بگم در کل به این اصلا فکر نکردم که فناوری های مدرن و بطور کلی تمدن عصر حاضر در کل به ما آزادی بیشتری داده یا آزادی رو ازمون گرفته، حتی خیلی وقتا درمورد این فکر کردم که به چه حقی امکان زندگی مستقل و آزاد در
طبیعت و به شکلی که میخوایم از ما گرفته شده (یا حداقل نسبت به گذشته خیلی محدودتر شده).

E00e



kourosh_iran نوشته: چیزی که هست شرایط الان اینطور هست و منم قادر به تغییرش نیستم و تلاش در این زمینه رو بیهوده یا غیرمقرون به صرفه میبینم، بنابراین خودم رو با شرایط تطبیق میدم و از فرصتهای در دسترس سعی میکنم بهینه ترین بهره رو ببرم و در جهان فعلی جایگاه بهتری بدست بیارم و از کیفیت زندگی بهتری بهره مند بشم.

پس میبینید باز حق با من است که شما هم همچون سرکاران [MENTION=6]sonixax[/MENTION] و [MENTION=31]Anarchy[/MENTION] پیشاپیش پذیرفته‌اید که:
١- در کنترل "شرایط" ناتوان‌اید.
٢- کوشش در کنترل "شرایط" بیهوده است.

نکته‌ای که من اینجا میگویم این است, ١ درست است, ٢ درست نیست. ما یک راهکار روشن برای تغییر
و کنترل این شرایط و ناتوانی خود همین امروز در دست داریم و آنهم ستیز یکراست با سیستم تکنولوژیک و نابود کردن آن است.

روشنه, این گزینه‌ای شوخی‌بردار نیست, یا مهمانی شبانه نیست که چند تن دور هم جمع شده و بخواهند سیستم تکنولوژیک
را برچینند. ولی, این گزینه‌ای است که اگرچه بخت بسیار بالایی برای پیروزی ندارد, ولی همچنان بخت بنسبت خوبی دارد که کار کند.

شما اینجا بایست نزد خودتان به همینهایی که گفتید بیشتر اندیشیده و ببینید چرا شرایط باید
بگونه‌ای باشند که شما روی زندگی و آینده و سرنوشت خودتان کنترلی نداشته باشید.

چرا باید قانون‌ها و ضوابط و شرایطی از همان بدو تولد به شما تحمیل بشوند و زندگی شما را از تولد تا مرگ شکل بدهند.
چرا و چگونه شما برده‌یِ سیستمی هستید که برای زنده ماندن و بقاء باید هستی آنرا بی چون و چرا بپذیرید.
چرا گزینه‌هایِ دیگر, بمانند نمونه‌ای که آوردید, همچون زیستن در طبیعت و رهایی از سیستم از شما گرفته شده است.
و سرانجام, چرا این باور به شما پذیرانده شده که اگر هم بخواهید, نمیتوانید تغییری بیافرینید؟



kourosh_iran نوشته: اینترنت هم خب یک پدیده ای هست در درون کلیت این عصر و پدیده ها، که حداقل به این امکانهایی که میده و آزادی بیشتری که نسبت به خیلی جنبه ها و پدیده های دیگر فراهم میکنه، میشه دلخوش بود. ولی نه اینکه بگیم کلیت و مجموع آزادی و کیفیت زندگی در جهان حاضر بیشتره.
امکان و آزادی ما الان اینه که حداقل بیایم توی اینترنت دو نفر مثل خودمون پیدا و بحث و تبادل نظر و اطلاعات کنیم و آگاه تر و قوی تر بشیم، از منابع علم و فن روز دنیا به رایگان استفاده کنیم و جایگاه اجتماعی و کیفیت زندگی خودمون رو بالا ببریم، و غیره.

و این بخش درست همان بخشی بود که میاندیشم گنگ و مبهم دریافتید. سخن من بدرستی همین بود, اینترنت و
اینجور کارهایی که بالا نام بردید در کوته‌زمان به شما توانایی و نیروی میبخشند که جایگاه شخصی خودتان را در
این جهان بالا ببرید, ولی در دیرزمان باز مایه‌یِ این میشوند که کنترل و شرایط بیشتر از دست شما بیرون برود.

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ

Russell نوشته: اتفاقا سنت نقطه‌یِ مقابل فامیل‌بازی‌ست. خانواده هسته‌یِ جامعه است ولی
فرهنگ پیوند انسان‌ها را به جامعه گسترش می‌دهد.
بله، خانواده از هم پاشیده و در مرحله‌یِ بالاتر میدانیم که جامعه از هم پاشیده.
اینکه غرب می‌توانست اینگونه جهان را در اختیار خود درآورد بخاطر چسب
محکم اجتماعی‌اش بود که دیگران دربرابر آن توان مقاوت چندانی نداشتند
وگرنه برتری تسلیحاتی خیلی بعدتر بوجود آمد و
با سلاح‌هایِ دوره‌یِ ویکتوریا نمی‌شد امپراتوری به آن وسعت را حفظ کرد.
شایستگی در سیستم سنتی مهم‌ست ولی همه چیز نیست.
جزا و پاداش، مسئولیت و حق در آن تناسب دارند ولی باز هم همه چیز نیست.

نکته‌یِ دیگر اینکه من گمان نمی‌کنم ایراد ار خردگرایی خام باشد. خرد اگر قرار است
تنها یک ماشین حساب باشد برای برآوردن امیال شخصی هر فرد. ایراد محاسباتی ندارد.
تئوری بازی مبنایش مگر دقیقا همین نیست؟ بامزمه نیست که نتیجه‌یِ آن به تعهد
به نابودی متقابل و «بازی ترسو» ختم می‌شود؟! غرور و شجاعت را از مدل روان آدمی حذف میکنیم
و دوباره کشفش میکنیم.

حقیقتش من شاید گنده‌تر از دهنم خیلی جاها حرف میزنم
و حرف زدن درباره‌یِ این چیزها مطالعه و تعمق بیشتری را میطلبد
ولی من در حال حاضر بنظرم این‌ها که گفتن بشکل
عجیبی درست هستند.

ما گنجینه‌ای را از گذشتگان خود به ارث برده‌ایم، میتوانیم برای دیگران
فداکاری کنیم ما هم برای دیگران درختی بکاریم، درختی که میدانیم
زیر سایه آن نخواهیم خوابید یا میتوانیم فقط و فقط بفکر خودمان باشیم
و قانونمان این باشد که تا آنجا خرج کنیم که سودش را میکنیم.
و البته تا اینجا که نتیجه‌یِ اعمال این قانون در همین زمان حال
هم فاجعه بوده چه برسد به آینده.
این‌ست که علم و خرد بما میگویند که دین افسانه‌ای بیشتر نیست، اینکه
چیز مقدسی وجود ندارد ولی اینرا هم بما می‌گوید که مرگ در انتظار
ماست و آنچه تا 5 دقیقه‌یِ دیگر خرج نکرده باشیم را از ما بازخواهد ستاند.
من ترک دنیا را تبلیغ نمی‌کنم چون حداقل خودم بزرگی لازم برای آنرا ندارم ولی
در عین حال انسان‌هایِ بزرگی هم بچشم خود دیده‌ام و میدانم وجود آن قصه نیست.

بنظر من فداکاری و چرتکه نیانداختن تنها شیوه‌ایست که دخل و خرج
میتواند باهم بخواند و بنیانگذاران تمدن و فرهنگ چیزها در خشت خام میدیده‌اند
که ما در تلویزیون پلاسما هم نمی‌توانیم آن‌ها را ببینیم.


اینها همه تا اندازه درست‌اند و تا اندازه‌ای به گرفتاری‌هایِ جهان امروز و پیامد‌هایِ خردگرایی میپردازند. ولی هیکدام آنها
توانایی رویارویی با تکنولوژی و نیروی نابودگر و درخودفروبرنده‌یِ آنرا ندارند. سنت, پیروی از نیاکان و دینداری, خودداری از
سودگرایی ناب و آینده‌نگری و آیندگان‌‌نگری, همه‌یِ اینها ابزارهایی بوده‌اند که تا چند سده‌یِ پیش بخوبی کار میکردند و
به زندگی ما راستا و هدف میبخشیدند, ولی همه‌یِ آنها از همان آغاز محکوم به شکست نیز بوده‌اند.

شما تنها بایست به این بنگرید که امروز هر چیز و همه چیز تنها و تنها در پرتوی خوبی آن برای "سیستم تکنولوژیک" ارزیابی میشود.
سیستم تکنولوژیک یک سیستم بسیار منطقی است و یک راستا بیشتر ندارد, گسترش هر چه بیشتر خود.
اگر گفتمان‌هایِ تکنولوژی را دنبال نکرده‌اید, من چکیده‌یِ آنرا در یک جمله برای شما کوتاه میکنم:
سیستم تکنولوژیک هر چیزی که تحقق‌پذیر باشد را ملزم به وجود میکند. (فندآوری هر چه که بشاید را میبایاند).

به دیگر زبان, در سیستم تکنولوژیک هر چیزی که نوآوری‌پذیر باشد, نوآوری میشود. هر چیزیکه شانس پیدایش داشته باشد,
پیدا میشود; هر چیزی که به گسترش تکنولوژی کمک کند, اختراع میشود. این روند را "افسارگریختگی" مینامیم.



در این نگاه, برخی‌ از چیزهایی که شما امروز ارزش میبینید, میتوانند برای سیستم خوب باشند, میتوانند نباشند.

نژادپرستی نمونه‌وار برای سیستم خوب نیست, زیرا مایه‌یِ تنش‌زایی و کاهش رشد و گسترش در دیرزمان است.
میهن‌پرستی و غرور ملی تا جاییکه به گسترش و رشد کمک کند خوب است, جاییکه به جنگ و ویرانی بیانجامد, بد میشود.

جنگ و جنگ‌افروزی تا زمانیکه به گسترش و رویش و پیدایش تکنولوژی‌هایِ نوینتر کمک کنند خوب و خواستنی‌اند, زمانیکه نکنند, ناخواستنی.

سنت تا اندازه‌یِ بسیار بالایی خوب نیست, زیرا سیستم همواره نیاز به مغز‌هایِ جوان و شاداب و بندرها دارد که از راه‌هایِ مدرن و نوین
و نوآورانه در گسترش و پیشرفت تکنولوژی مشارکت داشته باشند. مغزی که با سنت قانع است و زندگی خودش را در گوشه‌ای به آسودگی و به دور از هیاهو میسپراند برای سیستم خواستنی نیست.

کار و تکاپو درست تا مرزیکه به فرسودگی نیانجامد, برای سیستم ایده‌آل است.
بیکاری, آسودگی فرا-اندازه, بی‌انگیزگی به تکنولوژی‌ها و نوآوری‌ها مدرن در گوشه‌گوشه‌یِ
فرهنگ فندزده و جهانگستر امروز نکوهیده و ناپسند به شمار میروند و کسیکه با این رویداد‌ها همراه و هماهنگ نباشد,
با نامهایی همچون واپسمانده, خرفت, کهنه‌پرست, باستانی, سنت‌زده, بی‌فرهنگ و .. به ریشخند گرفته میشود.


شما برای اینکه ببینید یک ایده پذیرفته میشود یا نه تنها می‌نیازد از خودتان دو پرسش بکنید:
یک آیا این ایده به گسترش تکنولوژی کمک میکند؟ و دو, اگر میکند, آیا دیگران نیز آنرا ایده‌ای میبینند که به گسترش تکنولوژی کمک میکند؟


اگر پاسخ به این دو آری بود, میتوانید اطمینان خاطر داشته باشید که آن ایده بزودی جاافتاده و پذیرش همگانی میابد. میتوانید
با همین سنجه ایده‌هایِ خودتان را نیز بررسی کنید, نمونه‌وار ایده‌هایی چون "شجاعت" یا "دینداری" از همینجا روشنه
شانس آنچنانی ندارند. شجاعت چیزی نیست بجز اینکه در جاییکه نیاز است, کنترل و زمام شرایط را خود بدست بگیرید و این
با ارزش‌هایِ کنونی و جاافتاده‌یِ سیستم که همان پیروی آشتی‌جویانه با روند و شرایط تحمیل شده باشد, در ستیز است; ولی
جاییکه این شجاعت برای نمونه در سنت‌شکنی و روی آوری به پیشرفت و گسترش باشد, ناگاه خواستنی‌ و ستوده میشود.

دین در سوی دیگر از دیرباز مهاری در کنترل آدمی بوده و از همینرو شانس باز کمتری برای بقاء دارد. تئودور کازینسکی
بخوبی به این نکته اشاره میکند که در جهان امروز این یک تصادف نیست که آمار خداناباوری و دین‌گریزی اینچنین افزایش داشته است و این برآمده‌یِ
"خردگرایی ناب" نیست, بساکه بیشتر همراستا و همراه با ارزش‌های سیستم است که گسلاندن بند و زنجیر‌ها, نوآوری و گسترش و پیشروی هر چه بیشتر باشد.

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ

Mehrbod نوشته: خب این همان است که من گفتم, شما پیشاپیش پذیرفته‌اید که در زندگی چه اینجا, چه بیرون, هیچ توان راستینی در کنترل زندگی و آینده‌یِ خودتان ندارید.

در آینده خودم که قطعن کنترل در حد و اندازه معین خواهم داشت! یک سری وقایع هم دست من و شما و ... نیست.

Mehrbod نوشته: برای نمونه شما نمیتوانید از ساخت جنگ‌افزارهای اتمی پیش بگیرید, یا نمیتوانید در اینکه چه چیزهایی نوآوری میشوند یا نمیشوند تاثیر گذار باشید.

شما از زلزله، سیل، طوفان ، برخورد شهاب سنگ با زمین و خیلی چیزهای دیگر هم نمیتوانید جلوگیری کنید یا درشان تاثیر گذار باشید!!! اینهایی که گفتم مصنوعی و ساخته و پرداخته دست بشر هم نیستند!!! ولی میتوانند بشریت را پودر کنند بفرستند هوا. منتها یک تفاوت بسیار بزرگ بین آنچه من مثال زدم با آنچه شما مثال زدید هست! دست کم در تئوری مصنوعات ساخت بشر کنترل پذیر هستند بر خلاف اتفاقهای طبیعی.

Mehrbod نوشته: این یک, دریافت درست از ناتوانی خودتان است. دو, نکته‌یِ مشترک شما و @Anarchy, پذیرش ضمنی این ناتوانی است (من متوهم نیستم, من بهمان نیستم, من واقعبین ام, ...).

اسم این ناتوانی نیست! همان طور که گفتم شما از وقوع زلزله هم نمیتوانید جلوگیری کنید!! حالا هر چه قدر میخواهید دنبال راه های جادویی و... باشید برای جلوگیری از آن!!! نهایتن بتوانید سازه های مستحکم تری در برابر زلزله بسازید!!!
پس مشخصن کسی که به دنبال متوقف کردن زلزله هست متوهم هست! دست کم با تکنولوژی فعلی!!! ولی کسی که به دنبال ساخت سازه های مستحکم تر هست عملگراست و نه تنها به ناتوانی خود در برابر زلزله تن نداده بلکه بی توجه به آن دارد کار خودش را میکند تا تاثیر چندانی از تخریب آن نپذیرد.

مشخصن مبارزه با حماقت مردم یا تلاش برای گسترش خرد گرایی از نظر من به مانند همان به جنگ آسیاب های بادی رفتنه و بس!! تلاش برای متمدن کردن آن داعشی که جلوی دوربین سر میبرد به مانند آب در هاون کوبیدن است.
ولی تلاش برای تاثیر نگرفتن از آنچه بد یا نا مطلوب میدانیدش نه تنها اعلام ضعف نیست بلکه کار درست خردگرایانه هم هست.

فعالیت بیش از حد در دفترچه، بالاترین، فیس بوک و ... نا مطلوب و مضره - پس فاصله گرفتن از این روند و تحت کنترل در آوردنش درست ترین کار ممکن است.

در همان بحث کمونیسم با مزدک من چیزهای بسیار تازه تر و البته وحشتناکتری از کمونیسم را خود مزدک یاد گرفتم! هدف من به جنگ با کمونیسم رفتن نبود، وقت گذرانی بود که در کنار این وقت گذاری یک سری چیز جدید هم یاد گرفتم و به پلیدی کمونیسم هم بیشتر پی بردم. پس یک بازی برد برد بوده دست کم برای من.

خدای ار به حکمت ببندد دری - به کرمک زند قفل محکم تری  
پاسخ

andishmand نوشته: مسیحیان هم از همین وحشی خطاب شدن ترسیدند که امروز در مجله و فیلم و تئاتر و کاریکاتور بدترین اهانتها به مقدساتشان میشود و نمی توانند دم بزنند.
آقا رو باش!
نخیر عزیزم مسیحیت رو خود کلیسا و روحانیونش تا دورهء قرون وسطحی به جایی رسوندن که آشکارا در مقابل عقل و خرد و علم و تجربه و وجدان بشری قرار گرفت. خودش آبروی خودش رو برد. این کلیسا بود که ابتدا به عقل و شور و وجدان بشریت اهانت کرد، مرتکب جنایات زیادی شد، بنابراین کنار زده شده و دیگه هم کسی قادر نشد ازش دفاع به اون شکلی که شما میفرمایید بکنه.
همین بلا میتونست کاملا سر ادیانی مثل اسلام هم بیاد اگر در زمان و مکان مناسب واقع میشدن. ولی الان دیگه اون فرصت و شرایط نیست و مدعیان این ادیان هم تجربهء تاریخ رو پیش چشم خودشون دارن، وگرنه بنظر من این پتانسیل در اسلام هم وجود داشت که قرون وسطی خودش رو ایجاد بکنه و همون تجربهء تقابل با علم و خرد و وجدان بشری رو ایجاد بکنه.

نقل قول:من تقدسی برای کتاب مقدس اهل کتاب قائل نیستم ولی در بحث در مورد این کتاب همیشه اونو کتاب مقدس می نامم، زیرا اونها با این اسم ازش یاد میکنند
اسمها مهم هستند و معنا و القاهایی را حمل میکند. در بحث هم این مسئله میتونه ایجاد ابهام و انحراف و دردسر بکنه. شده بعضی ها حتی اشتباه برداشت کردن مثلا گفتن چون تو همیشه گفتی حضرت علی (ع) و نمیدونم کتاب مقدس و قرآن کریم و این حرفها خلاصه، ما فکر کردیم که تو آدم معتقدی هستی یا اونقدرها هم بی اعتقاد نیستی و خلاصه یکسری برداشت ها و اشتباهات دیگه که حتی در تفسیر منظور طرف هم ایجاد اشکال کرده. حداقلش یک اتلاف وقت و انرژی بابت اینطور مسائل هست، اما بنظر من بیشتر هم هست.
چرا هر اسمی رو که یک عده گذاشتن و تناسب و مفهومی که حمل میکنه ثابت نشده و خودش محل بحث و ایراد اساسی است ما باید همینطور بپذیریم و تکرار کنیم؟ بنده در مسائل علمی و منطقی و حیطه های دیگر یادم نمیاد چنین الزامی رو دیده باشم. یک عده اگر چیزی میارن اسمش رو چیزی میذارن، مثلا یک دانشمند دیگری که قبولش نداره میاد یک عنوان مناسب تر و بدون پیشداوری براش انتخاب میکنه و بعد از اون اسم استفاده میکنه. اینطوری امکان ابهام و اشتباه و سوء استفاده کمتر میشه و متون دقیقتر و رساتر میشن.
بنابراین چه اشکالی داره کسی که مقدس بودن قرآن رو قبول نداره، اصلا کلمهء قرآن حتی که میگن جداکنندهء حق از باطل معنی میده رو قبول نداره، بیاد اون رو تازی نامه خطاب کنه؟ یا اگر تازی نامه بنظرتون توهین آمیزه بگه کتاب محمد یا یک چیز دیگری خلاصه.

نقل قول:در مورد سوت و کور بودن سایتتون
این کنایه کم کاربر بودن و سوت و کور بودن این سایت رو قبلا دیگر دوستان شما هم گفته بودن که بنده بهشون جواب دندان شکنی داده بودم. کاش اون پستها رو بوکمارک میکردم که الان برای شما هم بذارم، چون دیگه حال و وقتش رو ندارم دوباره اون همه تفکر و مطلب رو ایجاد کنم.
بهرحال اینجا اگر کمیت نداشته باشه اما از نظر کیفیت در سطح بسیار خوبی هست بنظر بنده و سواد و دانش و توانایی های خاص بعضی افراد حاضر در اینجا در خیلی موارد به من ثابت شده. چه بسا یک نفر آدم اینطور، یک بحث و تاپیک خوب و غنی، از صدها نفر و هزاران پست ارزنده تره.
حال یکسری تاپیک و مطلب کم محتوی تر و بقول شما مواردی از توهین و تمسخر هم اگر هست من دلیلی نمیبینم مسائل رو با هم قاطی بکنم، حتی اگر یک نفر هم مطالب ارزنده و هم مطالب غیرارزنده بده، اینا جدای از هم باید ارزیابی بشن، و هر انسانی تقاط قوت و ضعف و اشتباهات خودش رو داره.
حتی تاپیک محبان ولایت امام نقی هم گرچه من خودم شخصا درش مطلب نمیدونم و حتی اکثرا از پستهاش بخاطر احتیاطی که در یکسری مسائل دارم تشکر نمیکنم، اما در کل بنظر من ایده و محتوای جالب و قابل توجه و مفیدی حتی در اینطور مطالب میشه پیدا کرد، جدا از اینکه توهین و افراط ناحق هم درش صورت بگیره یا نه. بنظر من حتی یک آدم بددهن که داره فحش میده و عصبانی هست، توی آدم که ادعات میشه باید اونقدر زیرک و زرنگ و منطقی باشی که فحش و عصبانیت و ناحق رو بتونی جدا کنی و کنار بذاری و توی همون حرفا معمولا میشه چیزهای قابل توجه و درست و مفیدی هم پیدا کرد. حالا بقیش دیگه بچه بازی و مغلطه و انتظارات غیرواقعگرایانه است که اکثرا متوسل میشن برای طفره رفتن و فرار کردن یا بخاطر ضعف در ظرفیت و تحمل خودشون.
در دنیا هیچی رو تر و تمیز و راحت به شما نمیدن. باید بتونی بگردی از توی زباله و تعفن هم چیز بدردبخور پیدا کنی واسه خودت. وگرنه که هیچ اونقدر احمق و ضعیف هستی که باید بری توی همون دنیای به ظاهر تمیز و اراستهء ادیان و مذاهب و خداشون که فقط یک پوسته برای احمق هاست و درونش پر از پوکی و چرندیاته! دلتون به این خوش باشه که آره الان این حقه و چه زیبا چه تمیز چه انسانی چقدر درخشان چقدر برق میزنه ... E415

نقل قول:اینکه به راحتی کتب حاوی تحریف تاریخ و احادیث را می خوانید و قبول می کنید
اوه خوب شد گفتی.
خب شما که میفرمایید مطالب خیلی این سایتها و کتابها را با منابع اصلی مقایسه کرده اید و جعل و دروغ و تحریف بوده اند، چرا برای اسلام و جلوگیری از انحراف اذهان و انسانهای دیگری نمی آیید این مطالب را بصورت مستند و در رویارویی با آن سایتها و منابع دیگر منتشر کنید؟ اصلا چرا این همه اسلامیست این همه آخوند و طلبهء بیکار، چرا اینها تاکنون این کار را نکرده اند؟ چرا نباید بکنند؟ یعنی واقعا اسلام اینقدر ارزش صرف وقت و انرژی را ندارد؟ یعنی آن منابع مخالف آنقدرها خطری ندارند؟ پس چرا اینقدر دنبال قلع و قم و فیلتر کردن و دستگیری آنها هستند بجای اینکه پته شان را اینطور مستند و روشن و محکم روی آب بریزند؟
من وقتی مطالب سایت زندیق را میخوانم که به منابع معتبر اسلامی استناد کرده است، وقتی میبینم جایی کسی جواب آن مطالب را نداده است، این را دلیل نداشتن جواب و عدم امکان رد کردن آن مستندات میبینم. این یک منطق ساده است، گرچه اثبات مطلق نیست، ولی کفایت میکند برای نتیجه گیری و گرایش خودم و از نظر احتمالاتی به من دیدگاه نسبتا قوی ای میدهد. بهرحال ما در دنیایی نسبی زندگی میکنیم که اثبات های مطلق در خیلی از این موارد اکثرا ناموجود یا بسیار دشواره و پرهزینه و غیرمقرون به صرفه هستند.
یک اسلامیست براحتی میتواند با این همه انبوه منابع حجیم و بی سر و ته و مزخرف که به دید بنده در ادیان و اسلام هست شما را سر کار بگذارد و نیم عمرتان براحتی به همین شکل تلف شود. یعنی اگر خودتان بخواهید بروید دقیق بررسی و همهء این منابع را بخوانید. بنابراین برای من همین مطالب و نبودن جواب قانع کننده در برابر آنها کفایت میکند برای نتیجه گیری احتمالاتی هم که شده و تصمیم گیری در باب انتخاب عقاید و مسیر خودم در زندگی.
اصولا هم اگر اسلام حرف حساب داشت و برهانهای روشن کوبنده، تاحالا در طول این همه تاریخ ما هم از آن با خبر شده بودیم! همش میگویند هست، من دیده ام، فلانی بلد است، برو از اهلش بپرس، و این چرندیات خلاصه! و این هم دلیل دیگری بر دروغگو و حقه باز و نادان و احمق بودن این افراد. شما در دنیای علم چنین پدیده هایی نمیبنید. هرچیزی منبع و سندش روشن و در دسترس و قابل قضاوت است. فقط ادیان هستند که اینقدر مبهم و بی سر و تهند!
پاسخ

نقل قول:پس میبینید باز حق با من است که شما هم همچون سرکاران [MENTION=6]sonixax[/MENTION] و [MENTION=31]Anarchy[/MENTION] پیشاپیش پذیرفته‌اید که:
١- در کنترل "شرایط" ناتوان‌اید.
٢- کوشش در کنترل "شرایط" بیهوده است.

نکته‌ای که من اینجا میگویم این است, ١ درست است, ٢ درست نیست. ما یک راهکار روشن برای تغییر
و کنترل این شرایط و ناتوانی خود همین امروز در دست داریم و آنهم ستیز یکراست با سیستم تکنولوژیک و نابود کردن آن است.

روشنه, این گزینه‌ای شوخی‌بردار نیست, یا مهمانی شبانه نیست که چند تن دور هم جمع شده و بخواهند سیستم تکنولوژیک
را برچینند. ولی, این گزینه‌ای است که اگرچه بخت بسیار بالایی برای پیروزی ندارد, ولی همچنان بخت بنسبت خوبی دارد که کار کند.
اوه واسا بابا زیادی جلو نرو همینطوری!
من نگفتم که شرایط و مسیر حاضر رو کاملا نامطلوب میدونم یا اینطور بگم که نسبت به شرایط دوران قدیم بدتر میدونم. خود تحلیل این مسئله و قضاوت مطمئن در موردش کار راحتی نیست و شاید حتی غیرممکن باشه. منکه تاحالا این مسئله رو حل نکردم، شاید یکی به همین دلیل که فکر کردم بهرحال حل کردنش هم عملا فایده ای نداره. ولی این به این معنا نیست که با نظر شما موافق باشم که این مسیر و شرایط عصر حاضر خیلی بده و باید برگشت کنیم!
خب یکسری مزایا رو اگر بتونیم با همین عصر و شرایط ترکیب کنیم شاید خیلی شدنی تر و مفیدتر/عاقلانه تر باشه تا یک برگشت رادیکال. مثلا حفظ طبیعت، کنترل جمعیت. اصلا همین محیط زیست مگه نبود که کلی گروههای حامی محیط زیست از یک دورانی ایجاد شدن و تلاش کردن در این باب برای آگاهی رسانی و جذب حمایت و جلوگیری از تخریب بی رویه محیط زیست توسط صنعت و تجارت و منافع شخصی و نادانی، و مگر دستاوردهای قابل توجهی هم در این باب کسب نکردن؟

بنظر من شدنی تر و عاقلانه تر میاد که یک نوع دیدگاه و خرد درست و حسابی تری داشته باشیم، تا اینکه بگیم یک راست بیایم در برابر علم و فناوری مدرن قد علم کنیم و بخوایم شرایط رو به عقب برگردونیم! آیا دوست دارید شرایط به عقب برگرده مثلا دیگه پنی سیلین هم موجود نباشه بعد مردم از عفونت های ساده و قابل درمان بمیرن؟ آیا واقعا لازمه؟ آیا جور دیگه نمیشه؟ اصلا چرا برگشت و نابود کردن؟ نمیشه سعی کرد همین مسیر رو اصلاح و کنترل بیشتری کرد و ادامه داد؟ یک خط راست اگر تنها چند درجه منحرف بشه و چند صد کیلومتر همینطور ادامه بدید، اون مقصد نهایی که بهش میرسید میتونه با مقصدی که قبل از اون چند درجه انحراف بهش میرسیدید خیلی فاصله داشته باشه.

اینکه ما قدرتی بدست بیاریم که مثلا یک سنگ فضایی عظیم داره به سمت ما میاد بتونیم نابود یا منحرفش کنیم و خودمون و سیارهء زمین رو نجات بدیم، که الان این قدرت برای بشر تقریبا در دسترس هست، چیز بدی نیست که خیلی هم خوبه. این قدرت رو علم و فناوری مدرن به ما داده.

درسته ما در جریان این تمدن و زندگی اجتماعی و افزایش جمعیت زیادی که بوجود آورده یکسری از امکانات و آزادیها رو کم و بیش از دست دادیم، اما خیلی راحتی ها و امکانات و آزادی های دیگری رو هم بدست آوردیم نباید اونا رو از نظر دور داشت. مثلا الان همین آیا قدرت و آزادی نیست که ارتباط رایگان/ارزان در سطح جهانی برای هرکسی مقدور هست؟ قدیما مثلا دوست و بستگانت میرفتن مسافرت تا مدتها ازشون بی خبر و نگران بودی، ولی الان میتونی هر لحظه از موقعیت و حالشون خبردار بشی و بهشون در مواقع نیاز کمکی رو که میتونی از همین دور هم بکنی (مثلا پول بفرستی یا انواع کمک های دیگه).
پاسخ

نقل قول:شما اینجا باید از خودتان بپرسید این فرهنگ و سنتی که از آن میگویید آیا میتواند از ساخت
ابزارهای کنترل مغز پیش بگیرد؟ آیا میتواند از ساخت هومنواره‌هایِ باهوشتر از آدم پیش بگیرد؟ آیا
میتواند از ساخت جنگ‌افزارهای مهیب‌تر و خطرناکتر پیش بگیرد؟ آیا میتواند از نابودی بی‌رویه‌یِ زیستبوم پیش بگیرد؟
شاید بتونیم خودمون رو هم باهوشتر و قوی تر کنیم. بتونیم یک تمدن ابدی بشیم. بتونیم کهکشان ها رو به تسخیر خودمون در بیاریم. هرچند که من و شما اونوقت شاید نباشیم! ولی کسی چه میدونه، شاید هم بنوعی باشیم! شاید اصلا باشیم!!
بنظر من این اهداف ارزش این ریسک رو دارن که روبات های هوشمند خودمون رو نابود کنن.
این دوزار زندگی رو مگه میخوایم بیش از این دیگه چه کنیم؟
فراموش نکنیم که اگر این علم و فناوری نبود که به کمک خرد مدرن بیاد، شاید الان من و شما در شرایطی مثل قرون وسطی زندگی میکردیم و جز اون ادیان یاوه گو هیچ آلترناتیو دیگری هم نداشتیم! آیا خوب بود بنظر شما؟
بنظر من همیشه باید به پیشرفت فکر کرد. حداقل تا وقتی فکر میکنیم شانس کافی برای کنترل تبعاتش داریم. نمیدونم شاید حتی اگر شانس زیادی هم نداشته باشیم بازم ارزشش رو داشته باشه. بستگی داره که با همون شانس هم اگر موفق بشیم ازش چه دستاوردهایی با چه ارزشی بتونه حاصل بشه.
یجا میخوندم که موقعی که داشتن اولین آزمایش زنجیره ای اتمی رو مثل اینکه انجام میدادن، قبلش دانشمندها و محققانش با هم روی این بحث میکردن که چی میشه آیا در این جریان مثلا جو زمین به آتش کشیده میشه و خلاصه اینطور نظریات، مثل یه قضیه که چند وقت پیش هم بود میگفتن ممکنه یک سیاهچاله مصنوعی خیلی کوچک ایجاد بشه که بعد شروع کنه به بلعیدن همه چیز اطرافش و سرانجام کل کرهء زمین رو هم ببلعه! این خطرات همیشه وجود داره و ما در خیلی موارد نمیتونیم از تمام تبعات و امکان کنترل پدیده ها کاملا یا بقدر کافی مطمئن باشیم، ولی این ریسک رو میکنیم. حس کنجکاوی و این شهامت و ریسک ها بوده که ما رو به این قدرت و آگاهی رسونده تا اینجا. بله ممکنه یک زمانی نابود هم بکنه، ولی بنظر من اونوقت ما یجورایی شهید شدیم :e057: ارزشش رو داره. ما تعالی و قدرت و پیشرفت میخوایم. همینطور ادامه میدیم. اگر بیاستیم دیگه وجودمون هدف و معنای متعالی نداره.
من که عاشق علم و قدرت و ارتقای خودم هستم. زندگی معمولی در نظرم اونقدر ارزشی نداره که بخوام بخاطرش از این امکانها باز بمونم. البته بعضی حالات ممکن هست که واقعا ناگواره. مثلا فکر کنید اگر روبات های هوشمند ما رو نکشن، ولی در شرایطی نگه دارن که شکنجه آور باشه و یک عمر زجر بکشیم، بنظر من از مرگ بدتره. ولی خب احتمال این مسئله فکر میکنم بقدر کافی کم باشه که نخوایم بطور جدی نگرانش باشیم. زندگی در سکون و منتظر مرگ شدن هم خودش کم آزار دهنده نیست! پس پیش به سوی پیشرفت، پیش به سوی ناشناخته ها، پیش حتی به سوی نابودی احتمالی خودمون و نسل بشریت!

میگه: ما زنده به آنیم که آرام نگیریم، موجیم که آسودگی ما عدم ماست!

پ.ن: راستی اینم خودش یه بحث و معمایی هست که من بارها به ذهنم رسیده و میخواستم مطرح کنم که اگر در جریان یک آزمایش علمی امکان نابودی بشریت وجود داشته باشه، از نظر معنوی یا اخلاقی و اینها چطور باید تحلیل بشه آیا اون دانشمندان یا رییسان اونا یا حکومت و اینهایی که اون پروژه رو مدیریت میکنن حق این رو دارن که در این باره خودشون به تنهایی تصمیم بگیرن و روی جان و بقا و سلامتی بقیهء انسانها تصمیمگیری و ریسک کنن؟
احتمالا باید این بحث رو در یک تاپیک جداگانه دنبال کنیم!
پاسخ

andishmand نوشته: جناب آنارشی از اونجایی که شما دو بار از من نقل قول کردید، مودبانه ندیدم که جوابی به شما ندهم، لذا به جای پست قبل این پست رو پست آخرم در این سایت قرار میدهم.

ممنون از پاسخ شما ... اما با عرض معذرت این حرکتی که تو هر پست بگین این آخرین پست من هست اونم با شرایطی که شما ثبت نام کردید یعنی مدت زمان زیادی ازش نمیگذره ، حرکت فوق العاده بچه گانه ای هست !! دوست عزیز یا بمونید و درست وحسابی از حرف هاتون دفاع کنید یا اصلا نباید اینجا برای 1-2 پست ثبت نام میکردین ...

andishmand نوشته: 1.نمی دانم چرا برایتان باورپذیر نیست ولی من هرگز قصد بحث در این سایت را نداشته ام. ولی اینجا دیدم زیادی یک طرفه به قاضی رفته اند و لازم دانستم جواب بدهم.

خب با 1-2 پست چه جوابی میشه داد ؟ تازه شما قطعا انتظار پاسخ رو هم داشتین ... اینجا هم محیط آزادی هست ، خیلی بیشتر از سایت هایی که شما توش فعالیت کردین و میکنین !! اینکه اینجا فعالیتی نمیشه ، انتخاب خود مسلموناست و ربطی به یه طرفه به قاضی رفتن ما نداره !!

andishmand نوشته: 2.اینکه در مطالبم عقاید ملحدین مورد هجوم قرار گرفته امر عجیبی نیست زیرا دوستانتان هم در داستانهایشان حملات زیادی بر اسلام کرده اند. در مورد واکنش هم مشکلی نیست ولی من حاضر به دفاع از مواضعم در این سایت نیستم.

نگفتم عجیبه ... گفتم یعنی کار شما عبث بوده و خودتونم متوجه نشدین هدفتون چی بوده !! بعد از یه مدت این پست شما دیگه دیده نمیشه که بخواد تاثیری داشته باشه ... یعنی در کل ثبت نام هم نمیکردین و این حرفا زده نمیشد هم فرقی نداشت . کسی که میاد اینجا یعنی اومده برای بحث نه فرار از بحث !!


andishmand نوشته: 3.آخوند بودن بد نیست ولی مفهومی که دوستان شما با این تعابیر به دنبال تلقینش هستند، بد است. همانطور که واژه ی مزخرف معنای بدی ندارد ولی وقتی بگوییم کسی مزخرف گفته است، مفهوم خوبی را نرسانده ایم.

خب این حرف شما یعنی در آخوند ها نکته بدی هست و گرنه چطور از مفهومی که بد نیست میشه القای بدی کرد ؟ اتفاقا مثال شما حرف ما رو تایید میکنه ...

andishmand نوشته: 4.نگاه از بالا به پایین و مغرورانه از هر کسی بد است. چه مسلمان و چه نامسلمان. اگر مسلمانی هم به نامسلمانان به نگاه تحقیر نگاه کند کارش غلط است. برتری از آن خداست و فقط اوست که از دیگران برتر است. ولی در کل در محیطهای مذهبی نگاه به افراد غیرهمفکر نگاه بهشتی به جهنمی نیست بلکه معتقدیم فقط خدا میداند که در باطن هر کس چه خبر است و چه بسا یک نامسلمان با تلاش در حد توان خودش وضعش از بسیاری از مسلمانها بهتر شود. در این مورد بحث مستضعفین فکری را بخوانید؛ فقط مراقب باشید که مستضعف فکری را به معنای آدم کم خرد نگیرید زیرا مستضعف فکری ممکن است در اثر عدم دسترسی به منابع خوب و قوی اسلامی به اسلام نرسد و لازم نیست حتما عقلش ناقص باشد تا مستضعف فکری دانسته شود.

این حرف شما شاید یه نظر شخصی باشه ، اما قوانین همون سایت های اسلامی رو اگه بخونید میبینید عملا کسی حق نداره علیه اسلام حرفی بزنه و محیط کاملا کنترل شده هست ... یعنی بحثی هم اگر بر علیه اسلام هست با هدایت مدیران به سمتی میره که در نهایت همون قوانین رعایت بشه و نتیجه دلخواه اونها حاصل بشه ... در عوض مسلمونا حق دارن انواع برچسب ها و انگ ها رو به طرف دگراندیش نسبت بدن و این مساله ریشه در متون اسلامی هم داره که در صورت لزوم بهشوه اشاره خواهد شد ...


andishmand نوشته: 5. در مورد منابع مالی، رسانه ای و نظامی شاید ایران اینطور باشد ولی در ابعاد جهانی اسلامستیزان وضعیت خیلی بهتری نسبت به مسلمین دارند. بماند که بسیاری از این منابع که در دست مسلمانهاست، توسط گروههای تکفیری دقیقا در جهت لجنپرانی به اسلام و دادن سند به دست اسلامستیزها، مصرف میشود.

"شاید" ؟ دوست عزیز لا اقل انقدر از خودتون صداقت نشون بدین که بشه باور کرد واقعا با خرد اسلام رو پذیرفتین ... در اینکه در ایران منابع مالی-نظامی- رسانه ای 100% در دست اسلام باوران هست شکی دارید که میگید "شاید" ؟ اگر انقدر به اسلام و حقانیتش مطمئن هستن فقط 10% از همین منابع رو داخل خود ایران بدن دست دگراندیش ها و امنیت رو هم برقرار کنن تا ببینیم نتیجه چیه ؟ در ایرانی که تبلیغ برای سایر ادیان ممنوع هست خیلی هنره که اکثریت باور به اسلام داشته باشن ؟

اتفاقا در ابعاد جهانی هم آنچنان خبری از اسلام ستیزی یا به طور کلی دین ستیزی نیست ... وقتی سران کشورهای غربی مدام میان میگن اسلام دین صلح هست و داعش یه عده افراطی هستن و ربطی به اسلام ندارن ، وقتی بعد از جنایت شرلی ابدو میان میگن این ربطی به اسلام نداره ، یعنی تایید حرف من !!

اتفاقا مشکل همین مماشات زیاد غربی ها با اسلام هست که مشکل ساز شده ... 1% این آزادی که برای مسلمونا تو آمریکا ، انگلستان ، فرانسه و ... قائل شدن ، آیا تو ایران برای اقلیت های دینی وجود داره ؟ از قلب لوس آنجلس کانال راه افتاده بود برای تبلیغ تشیع ... این همه سازمان های اسلامی تو انگلستان و آمریکا رو ببینید !!

سیاست همیشه مانع شده که خیلی واقعیت ها بیان بشه ... به دلیل منافع مالی که دارن !!

در مورد گروه های تکفیری هم اتفاقا اکثر رفتارهای اونها منشا دینی داره ... میمونه یک سری اختلاف در تفسیر که این هم در اسلام عادی و مسبوق به سابقه هست !!


andishmand نوشته: 6.در مورد حریف طلبیدن هم البته که ما با کسی که با اسلام بستیزد، میستیزیم و با هر کس با سلاح خودش مبارزه میکنیم. امروز که جنگ شما با ما فکری و تبلیغاتی است هم با همین سلاح خودتان با شما می جنگیم، ولی آیا من باید حتما در این سایت بحث کنم؟ خب من میتوانم هر جایی بحث کنم، مثل خود شما که در هم میهن بحث میکردید و دوستان مسلمانی هم در آنجا با شما مشغول بحث بودند ولی شما بدون اینکه پستی از شما در آن تاپیک، که در مورد وجود خدا بود، حذف شود یا اخراج بشوید، بحث را رها کردید؛ عیبی هم ندارد زیرا هر کس خودش محل بحثش را انتخاب می کند. ببینید خیلی سایتهای اسلامی هستن که من حاضر به بحث در اونها نیستم، زیرا سطح بسیار پایینی دارن. خب وضعیت سایتهایی مثل دفترچه هم بهتر از اونجاها نیست. من عمری را به نقد مسیحیت پرداخته ام ولی کی بحثهای تحقیرآمیزی مثل بحث هیئت محبان در سایت شما رو در جایی راه انداختم؟ کی سعی کردم با کل کل و چکشی حرف زدن حریفو سر جاش بشونم؟ کی کتاب مقدس حریفو با اسمی غیر از اسمی که خودش میگه نامیدم؟ خب من تقدسی برای کتاب مقدس اهل کتاب قائل نیستم ولی در بحث در مورد این کتاب همیشه اونو کتاب مقدس می نامم، زیرا اونها با این اسم ازش یاد میکنند. البته شما مجبور نیستید در سایتتان حرف دلتان را نزنید ولی طرف مسلمان هم جایی بحث می کند که سطح مناسبی دارد. الان خودتان ببینید چه مسلمانهایی اینجا با شما بحث میکنند (حالامن در مسلمان بودنشان تشکیک نمی کنم که دعوا نشود!!) و بحثهایشان با شما در چه سطحی است؟ باری اگر سطح استدلالات اسلامی در این حدود بود، آیا تعداد مسلمین جهان از جمعیت یک ده کوره تجاوز می کرد؟ دلیل این است که فضای این سایت برای بحثهای علمی بر سر اسلام، مناسب نیست.

چند موضوع رو اینجا مطرح کردین !!

نه اجباری نیست که اینجا بحث کنید اما منطقا کسی که تا حالا نیومده بحث کنه نمیاد فقط برای یه پست ثبت نام کنه و بره !!
در مورد هم میهن هم که قیاس شما مع الفارق هست . حداقل من 3 ساله اونجا هستم و بحث میکنم نه اینکه بیام ثبت نام کنم و بعد از 1-2 پست برم . بعد هم اینکه شما در جریان نیستید ، تو هم میهن من رو چندین بار محروم کردن که آخرین بارش "یک سال" بود . فقط هم به این دلیل که در خلال یک بحث در جواب به کاربری که ادعای این رو داشت که اسلام تمدن ساز بوده گفتم اسلام در دو قرن اولش جز جنگ و صادرات تروریست چیزی نداشت و چیزی که به اسم تمدن اسلامی میبینیم حاصل فتوحات جنگی خلفایی هست که اتفاقا شمای شیعه اونها رو نا حق میدونید و بعد هم از حاصل دست رنج اون ممالک استفاده کردین نه اینکه پیشرفت های علمی و غیره در اون دوران ناشی از آیه های قرآن باشه ... بعد از این پست من رو برای یک سال اخراج کردن و همچنین نزدیک به 300 پست من رو هم حذف کردن !!
اینی هم که میبینید خیلی از بحث ها رو ادامه نمیدم دلیل اولش اینه که گاهی انرژی کافی ندارم ، دوم هم اینکه بحث رو با یک سری افراد بیهوده میدونم چون میخوان با طولانی و فرسایشی کردن بحث و سفسطه تکرار ، بحث رو منحرف کنن ...

اما با همه این تفاسیر من هیچ وقت نگفتم من اصلا نمیرم تو هم میهن بحث کنم !! پس فرق هست بین عمل شما و من ...

در مورد تکنیک های بحث و توسل به سفسطه های مختلف هم نمیشه این رو به یه طیف تعمیم داد . در هر دو طیف از این دست افراد وجود دارن !! در مورد احترام به عقاید هم در ادامه توضیح میدم . اما در مورد مسلمونای اینجا و سطح استدلال هاشون اتفاقا باید عرض کنم اکثریت جامعه همین ها یا بدتر از همین ها هستن که توان استدلالشون برای اثبات حقانیت اسلام شاید از این هم کمتر باشه و راز موفقیت ادیان برای همراه کردن توده های مردم با خودشونم در همینه ... پس از این نظر چیز عجیبی نیست !!

یعنی اکثریت جامعه رو که عوام تشکیل میدن ، پیرو اقلیت که خواص باشن ، هستن و اون عوام هم خیلی کاری به ماهیت استدلال ها ندارن ... یه چیزی شبیه "[B]الناس علی دین ملوکهم" که خود شما مسلونا میگید !!
[/B]
andishmand نوشته: 7.در مورد تاپیک افشاگری در مورد گفتگوداتکام، اتفاقا این تاپیک در برابر دو تاپیک مشابه در سایت مربوطه ایجاد شد. یادتان رفته چگونه فعالان سایت کانون گفتمان قرآن را به ضرب تهمتهای زشتی می کوفتند و پستهای کاربرانش را نقل می کردند و به تمسخر می کشیدند؟ این همه خودشان ادعای بازگشت عالمانه از اسلام را داشتند ولی بر سر بازگشت "موقتی" دارامروئی از خودشان چه کردند؟ آیا ادعای دستگیری او توسط وزارت اطلاعات را مطرح نکردند؟ آیا آیدیهای فعال سایت کانون را اخراج نکردند؟(همچون آیدی saeed632) وقتی این رفتارهای شنیع را کردند و دستشان را هم در کفتگوداتکام جلوی دهان ما گرفتند، آن تاپیک را ایجاد کردیم و در گفتگوداتکام هم اجازه ایجاد چنان تاپیکی داده نمیشد که هیچ اجازه پاسخ دادن به فحاشیهای آرش بیخدا و سایرین هم به ما داده نمیشد و وقتی بعد از حذف دوباره ارسالش کردیم اخراج موقت و تهدید به اخراج دائمی شدم . باری در دفترچه که فضایش فرق دارد چنان تاپیکی نزدیم و البته الان دیگر مدیریت جدید سایت اجازه چنان بحثهایی را نمی دهد.

خب این کشمکش ها در هر بحث حتی بحث های فوتبالی هم وجود داره ... شما که به دنبال بحث عالمانه هستید چرا مثل اونهایی که بهشون انتقاد دارید عمل کردین ؟ من قطعا به رفتارهایی که در گفتگو دات کام هم بوده انتقاد دارم و کار درستی نکردن ... اصولا بحث هر چقدر شخصی بشه سطحش پایین تر و اثرگذاریش کمتر میشه !!

اما نکته اصلی بحث من این بود که سایت هایی که شما ازشون به عنوان سایت آزاد اسم میبرید ، به اندازه ای که به شما آزادی میدن به دگراندیش ها نمیدن !!

مدیریت کجا دیگه اجازه چنین بحث هایی رو نمیده ؟ اینجا یا کانون گفتمان قرآنی ؟


andishmand نوشته: 8.سفسطه ی احترام یک تهمت بی اساس از سوی اسلام ستیزهاست. ما هرگز نمی گوییم نقد یعنی توهین یا نقد نکنید تا احترام حفظ شود. خیلی فرق است بین اینکه من سند بیاورم بر دزد کسی با اینکه بدون هیچ دلیلی بگویم دزد است. در حالت اول طرف مقابل باید جواب منطقی بدهد و در حالت دوم باید شکایت قانونی بکند. ماجرای مجله ابدو هم هر چند مجازات عاملین اصلی این کاریکاتورها به دلیل فحاشی و نه استدلالی بودن کاریکاتورها، بسیار سنگین بود ولی از این جهت که در یک دادگاه صالح محاکمه نشدند ک فرصت دفاع از خود را نیافتند و بعلاوه افرادی کشته شدند که فقط همکار عوامل این توهینگری بودند، در نگاه اصیل اسلامی این هجوم محکوم است ولی بله همانطور که نقد را قبول داریم و ناقد را تا وقتی کارش فقط نقد است، مجرم نمیدانیم، فحاشی و اهانت به مقدسات را عملی کثیف میدانیم که مجازاتش حتی میتواند تا اعدام پیش برود و لو اینکه اسلامستیزات وحشی خطابمان کنند. مسیحیان هم از همین وحشی خطاب شدن ترسیدند که امروز در مجله و فیلم و تئاتر و کاریکاتور بدترین اهانتها به مقدساتشان میشود و نمی توانند دم بزنند.
پس ما فرق قائلیم بین نقد و توهین، و سفسطه از سوی اسلامستیزان است که نقد را با توهین در می آمیزند

یعنی چی که تهمته ؟ شما میگید به عقاید ما احترام بذارید ... خب این سفسطه هست دیگه !! اصلا این پیش فرض از کجا اومده که باید به عقاید شما احترام گذاشته بشه ؟ نکته جالب ماجرا هم اینه که خود اسلام در بطنش به سایر عقاید احترام نگذاشته و نمیذاره و حتی در متون مذهبیش هم به این نکته اشاره شده ... تاریخ شکل گیری و گسترش اسلام هم که دیگه در این زمینه مشخصه و نمیشه نفی اش کرد ...

یعنی حتی همین درخواست برای تحمل عقاید شما ، خودش یه مفهوم نسبتا مدرن هست و گرنه برای خود اسلام ، فقط زور و شمشیر تعیین کننده باور قابل احترام بوده !!

این قیاس مع الفارق با "دزدی" هم اینجا کارایی نداره !! ما داریم از یک امر اعتقادی-تاریخی حرف میزنیم ... ما داریم به یک سری افراد تاریخی و یک جریان فکری انتقاد ( یا توهین ) میکنیم ، به چه دلیل باورمندان خودشون رو در جایگاه وکیل و وصی میدونن ؟ مگر حرفی یا چیزی به خود اونها نسبت داده شده ؟ و این نکته رو هم اضافه کنم که فرق هست بین اسلام ستیزی و مسلمان ستیزی و قطعا دومی رو کسی تایید نمیکنه ...

فحاشی در کاریکاتور ؟ مطمئنید معنی فحاشی و کاریکاتور رو میدونید ؟
بعد هم اتفاقا بهترین نمونه عدم تحمل پذیری مسلمونا و سفسطه "احترام به عقاید" از طرف مسلمونا ، در همین مورد شارلی ابدو و اعتراف صادقانه شما در جمله بولد شده ، دیده شد !!

وقتی جون افراد برای شما ارزش کمتری نسبت به مقدسات خودخوانده شما داره ( طبق اعتراف صریح خود شما ) ، توقع دارید شما رو "وحشی" خطاب نکنن ؟ وقتی چنین چیزی به مسلمونا و اسلام به عنوان منشا چنین عقاید و اعمالی نسبت داده میشه ، چرا امثال شما داغ میکنید ؟

شما گویا معنی سفسطه رو هم نمیدونید که میگید "سفسطه از سوی اسلام ستیزان است که نقد و توهین رو با هم در می آمیزند" !! اول اینکه گیرم کسی توهین کنه ، کی به شما حق داده جون اون فرد رو بگیرید ؟ غیر از همون اسلام و باورهای اسلامی که چنین دستوراتی در اون داده شده و نمونه های تاریخی در صدر اسلام داریم ؟

آیا این حق رو به بقیه هم میدین که در صورتی که احساس کردن به عقایدشون توهین شده از طرف شما ، بیان جون شما رو بگیرن ؟ یعنی کلا هر کی هر گونه احساس توهینی کرد بیاد اون فرد توهین کننده رو بکشه مشکلی نداره ؟

نکته بعد مرز باریک توهین و نقد هست که بسیار به هم نزدیکه و وابسته به برداشت و احساس فرد مخاطب ... اصولا شما بفرمایید مثلا در مورد شخصیت محمد بن عبدالله به عنوان کسی که شما اون رو فرستاده خدا میدونید چه حرفی میشه زد از طرف منتقدین ، که شما اون رو توهین ندونید و بگید این نقد هست ؟ با پیش فرض عصمت و فرستاده خدا بودن که شما از ایشون دارید ، پیشاپیش همه راه ها رو بستید ...

پس این حرف شما هم نادرست بود و در هر صورت فرد مسلمان هر گونه سخنی در این مورد رو برداشت به توهین میکنه و به خودش اجازه میده که گوینده رو ذبح اسلامی بکنه ...


andishmand نوشته: 9. اما در مورد حذف پست و اخراج شدن در سایت گفتگوی دینی مسئله متفاوت است. باری اینطور که من دیده ام، تا وقتی کاربر دگراندیش توهین نمی کند فقط پست ارسال می کند، نه حذفی هست و نه اخراجی مگر وقتی که کاربر به تکرار مباحث و ارسالهای کیلویی اقدام کند که خب چنین مواردی در اینجا و گفتگوداتکام هم اخراج داشته و دارد، مثل منصور و فاتح که از گفتگوداتکام اخراج دائمی شدند. مسلم است که وقتی کاربری کارش بشود گند زدن به بحث، وجودش هم در هیچ سایتی تحمل نمی شود. حال گاهی هم دگراندیش بعد از یک دوره بحث حوصله اش سر می رود شروع می کند به توهین به مقدسات اسلامی، مثل دوستتان m@hdi دیگر نمیشود انتظار داشت که با ایشان برخورد جدی صورت نگیرد. در سایت گفتگوی دینی و اسک قرآن مسلمانها هم حق فحاشی به شما و وحشی خطاب کردنتان را ندارند و من به عینه شاهد برخوردهای شدید تا سر حد اخراج با مسلمانهایی که به دگراندیش توهین کنند بوده ام، در حالی در گفتگوداتکام و اینجا ما را میتوانستید و میتوانید وحشی و نفهم و کودن خطاب کنید و طرف مسلنان حتی حق برگرداندن حرفتان به خودتان را هم ندارد. یادتان هست که دوستتان satan شکلکهایی سبزرنگ می ساخت و در آنها به ما توهین می کرد؟(آن هم وسط بحثهای جدی) یادتان هست روز شهادت حضرت فاطمه، آمد تبریک گفت و چه تعابیر زشتی را در مورد ایشان به کار برد؟ آیا این رفتارها صحیح است؟ بد نیست بدانید دوستتان satan در یکی از نمایشگاهها به دیدن مدیر وقت سایتکانون گفتمان قرآن رفته بود و گفته بود من بلواسکای هستم! در حالی که هم ما مبدانستیم که صاحب آیدی بلواسکای کیست و هم خود ایشون میدونست که ما می شناسیمش. حالا وقتی فرد فحاش و بی چاک دهنی مثل ایشون با مدیر اون زمان سایت ملاقات میکنه و کسی باهاش برخوردی نمیکنه، باید در مورد وحشی انگاشتن تمامی مسلمین قدری تجدید نظر کنید.
و صدالبته آنچه در گفتگوداتکام به سر من آمد امری متفاوت بود زیرا حذفها در یک بحث جاری و عادی رخ نداد بلکه وقتی یکی دو ماه من در سایتشان غیر فعال شدم، چیزی در حدود صد پست از من رو از تاپیکهای مختلف حذف کردن.

اول اینکه در مورد بحث توهین توضیح دادم ... اون هم توهین به عقاید !! پس در مورد باورهای شما و افراد مورد باور شما هر سخنی میتونه به عنوان توهین تلقی بشه ... این دقیقا همون سفسطه احترام به عقاید از طرف مسلموناست !! در مورد گفتگو دات کام و ایرادهاش خب من وکیل وصی اونها نیستم و قطعا هم ایراد در نحوه برخورد و مدیریت در اونجا بوده ...

اما این رو در نظر بگیرید در دنیا واقعی و مجازی ، قوانین به طور کلی برای دگراندیش ها چی هست !! در قوانین سایبری و قانون مجازات اسلامی ، چه مجازات هایی برای دگراندیشانی که فعالیت میکنن در نظر گرفته شده ... اگر اطلاع ندارید که قوانین رو برای شما بذارم .

پس این طور که شما مظلوم نمایی میکنید در مورد حقوق پایمال شده مسلمونا ، هر کی ندونه فکر میکنه الان قوانین واقعی و مجازی در ایران بر ضد مسلوناست !! یه دونه گفتگو دات کام بوده اما الان ببینید چند تا سایت و انجمن گفتگوی اسلامی داریم ...


andishmand نوشته: 10. در مورد سوت و کور بودن سایتتون اگر منظورتون تاثیر فیلترینگه که باید عرض کنم سایت گفتگوداتکام مجهز به سیستم ssl بود عبور از فیلترش آسون بود ولی وضعش از اینجا بهتر نبود. فقط اونجا هر کس دو سه تا آیدی میساخت. مثلا وقتی مسلمونا اونجا رو ترک کردن و افتادن به جون کمونیستها، وقتی آیدی سپهر رو اخراج کردن، آیدی ملحد رو هم باهاش اخراج کردن.

منظور من اینجا بود نه گفتگو دات کام ... اما در مورد سیستم ssl هم این جوری نیست قابل فیلتر نباشه و فکر کنم همون ssl گفتگو هم همیشه فعال نبود . جدا از اون اصولا سیستم ثبت نام و تایید گفتگو دات هم خیلی سختگیرانه بوده و بعضا چند ماه صول میکشید تا ثبت نام تایید بشه . یعنی خیلی هم دنبال شلوغ بودن اونجا نبود و کیفیت به کمیت ارجحیت داشت !!

اما حرف من این بود که سوت و کور بودن یا شلوغ بودن هر انجمنی دلایل خاص خودش رو داره همین جوری نمیشه ربطش داد به محتوای اون ... یعنی اینکه شما سفسطه کردی که اینجا یا گفتگو دات کام به این دلیل سوت و کوره که حرفای ما درست نیست !!

در مورد چند یوزره بودن در گفتگو دات کام و سایر مباحث این چنینی ، اینا همه حدس و گمان شما هست و همون حاشیه رفتن در بحث ...

نکته ای هم که هست همیشه خلاف جریان آب شنا کردن کار سخت تری هست تا رها کردن خودت در مسیر رودخونه ...


andishmand نوشته: 11.در مورد هدایت کردن شما و نجاتتان از این اندیشه ها، هیچ گونه رغبتی ندارم زیرا اولا نگاه شما فلسفی نیست و این از اینکه خود را اسلامستیز می دانید آشکار است و در واقع پیشاپیش تصمیم خود را گرفته اید. اینکه به راحتی کتب حاوی تحریف تاریخ و احادیث را می خوانید و قبول می کنید و حتی وقتی جواب دادیم هم جواب ما رو با وجود مستند بودنش قبول نمی کنید، موید این حقیقته. ثانیا شما دشمن پیامبر و اهل بیتش هستید، به این خاطر که اسلامستیزید و نه به صرف مسلمان نبودن، و من حاضر به رساندن کمتر خیری به دشمنان مقدساتم هستم؛ حداکثر اگر روزی جانتان در خطر بود حاضر خواهم بود از مرگ نجاتتان بدهم ولی اینکه زور بزنم که دشمن محمد و آل محمد سر از بهشت در بیاره، عمرا! ثالثا هیچکس در دنیا به طور کامل، توسط دیگری هدایت یا گمراه نمیشه؛ دیگران کاتالیزگر هستن ولی این خود ما هستیم که تصمیم میگیریم و اتفاقا در روز حساب هم فقط بابت آنچه از خودمان سر زده و در حد توانی که داشته ایم، مسئولیم. شما خودتان سرنوشت خودتان را میسازید و نه من در آن موثرم و نه دیگری . وقتی یک اسلامستیز تهمتی را به اسلام نسبت بدهد، ما فقط می توانیم جواب بدهیم ولی دیگر پذیرش و عدم پذیرشش با شماست، که خب جوابها هم در جای خود داده شده اند..

اینها که ادعای شماست ... گفتم که اگر به حرف تنها باشه دقیقا منم همینا رو به اسلام باوران نسبت میدم !! اون جواب هایی هم که میگین داده شده رو خوندیم و قرار نیست هر چیزی نوشته شده رو بپذیریم چون مطالب نادرستی در اونها بوده ... جریان اینه که همون بودجه های میلیاردی تبلیغاتی-رسانه ای باید یه جایی صرف بشه که خروجی اون شده صدها سایت به اصطلاح رفع شبهه !! یعنی یه عده استخدام شدن و پول میگیرن که با روده درازی و نوشتن مطالب طولانی و فرسایشی ، شمای باورمند رو متقاعد کنه در برابر هر شبهه یه جوابی هست ... شمای نوعی هم میای در بحث ها اونها رو به قول خودتون کپی کیلویی میکنی که بفرمایید اینم جواب ...

به هر حال موردی اگر خواستید در این زمینه میشه بحث کرد !!


andishmand نوشته: بابت پرحرفی عذر می خواهم و دیگر پستی ارسال نمی کنم.

میدونم احتمالا میاید پست من رو میخونید . این رو بدونید که اگر صرفا اومده بودید 1-2 پست ارسال بکنید و برید ، فقط وقت و انرژی خودتون رو هدر دادید !!
پاسخ

نقل قول:نوشته اصلی از سوی andishmand [عکس: viewpost-left.png]
بد نیست بدانید دوستتان satan در یکی از نمایشگاهها به دیدن مدیر وقت سایت کانون گفتمان قرآن رفته بود و گفته بود من بلواسکای هستم! در حالی که هم ما مبدانستیم که صاحب آیدی بلواسکای کیست و هم خود ایشون میدونست که ما می شناسیمش. حالا وقتی فرد فحاش و بی چاک دهنی مثل ایشون با مدیر اون زمان سایت ملاقات میکنه و کسی باهاش برخوردی نمیکنه، باید در مورد وحشی انگاشتن تمامی مسلمین قدری تجدید نظر کنید.

نمیدونم این حرف شما صحت داره یا نه ، اما شما هم بد نیست بدونید چند نفر از اعضای دفترچه دستگیر و چند سالی هم زندانی بودن ، بعضی ها هم مجبور به فرار از ایران شدن !! پس از این خبر ها هم که شما میفرمایید نیست که ایران مهد آزادی و تحمل مخالف باشه ... اخیرا هم که خبر مجازات های سنگین زندان برای فعالین فیس بوکی همه جا منتشر شد . همچنین موردی مثل برخورد با خانواده "یاشار خامنه " !!
پاسخ

Mehrbod نوشته: گسترش تکنولوژی در راستای بقاء نیست, هنگامیکه به نابودی خود آدمی یا دستکم, آدمیت میانجامد.

تکنولوژی شاید در راستای بقاء ما نباشد، ولی در راستای بقاست چرا: یا از انسان
موجودی غیرانسانی خواهد ساخت یا خود ماشین بقا خواهد یافت و یا همه چیز را نابود میکند
که البته طبیعت دوباره دستبکار خواهد شد و بیکار نخواهد نشست.




Mehrbod نوشته: ولی نمیتوانید انکار کنید که بازی سیستمایک, گروهی, ماشینی و خشک همواره شانس بالاتری برای بُرد دارد, درست است؟

بهمین شیوه, فرهنگ فندپرست نیز به فرهنگ فندگریز همیشه پیروز
میاید, ولی این پیروزی پیوندی به برتری آن برای خود "آدمی" ندارد.


درست, ولی اینها هیچکدام "لازمه" زندگی نیستند. اینجا سخن هرگز این نیست که "نیروی الکتریسته" اهرمن است
یا اینترنت از بیخ و بن زیانآور است, یا تکنولوژی هیچ زیبایی و سودی و خوبی‌ای ندارد. نه, سخن این است که
همه‌یِ اینها همراه با خود بخش‌هایِ بد و ناگسستنی‌ای دارند که به همه‌یِ خوبی‌هایِ گردآمده رویهم, میچربند.

این فرهنگ یا سنتی که شما از آن دم میزنید نیز کوچکترین توانایی دفاعی از خود ندارد, زیرا
پیروزی یا شکست اینجا پیوندی به خوبی یا بدی آن ندارد. بهترین و آسوده‌ترین فرهنگ و شیوه‌یِ
زندگی در برابر بدترین ولی بهینه‌ترین شیوه‌یِ زندگی محکوم به شکست است.

پس یکبار دیگر, ما دنبال چه هستیم, پیروزی ناب, یا اینکه کامیابی و خوشبختی؟


شما اینجا باید از خودتان بپرسید این فرهنگ و سنتی که از آن میگویید آیا میتواند از ساخت
ابزارهای کنترل مغز پیش بگیرد؟ آیا میتواند از ساخت هومنواره‌هایِ باهوشتر از آدم پیش بگیرد؟ آیا
میتواند از ساخت جنگ‌افزارهای مهیب‌تر و خطرناکتر پیش بگیرد؟ آیا میتواند از نابودی بی‌رویه‌یِ زیستبوم پیش بگیرد؟

من گمان میکنم شما در اینجا هم شیوه‌یِ نبرد را به ابزار فروکاسته‌اید و هم آنچه
من از آن سخن میکنم را به سنت، چیزی که گویا در آفتابه و لگن خلاصه می‌شود.
من اینرا هم بگویم که محور اصلی سخن به هیج‌وجه نژاد و بیولوژی نیست.
طبیعت انسان بصورت کلی مطرح است ولی مرکزیت نژاد نیست. بنظر من تمام این «ایسم»‌ها
واژگانی هستند منحط برای کوبیدن زندگی سالم و سیاسی کردن موضوعات عادی.
من معتقدم رویکرد نسبت به دیگران و دیگر قومیت‌ها میتواند بیمارگونه باشد،
چنانچه در بخورد نسبت به هر چیزی میتواند رویکردی مسموم داشت. و البته خود من
هم هیچگاه نفرتی در این زمینه در خود ندیده‌ام که چه بسا نسبت به آن بسیار حساس
بوده‌ام.
...
بازی سیتماتیک نیاز به بازیکن دارد، سیستم نیاز به طراحی و بروز شدن دارد،
نیاز به اقتصاد دارد و همه‌یِ این‌ها هنوز هم که هنوز از تا حد زیادی وابسته به انسان
است. فردا روز، زمانی که صدای سازی که امروز میزدند بلند شود شاید حتا سیستم‌هایِ
ابتدایی هم قابل تداوم نباشند. من آنچیزها را نگفتم که در مثل مناقشه کنم، بلکه میگویم
در بقیه زمینه‌ها هم همین خبر است.

"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound

پاسخ

Mehrbod نوشته: اینها همه تا اندازه درست‌اند و تا اندازه‌ای به گرفتاری‌هایِ جهان امروز و پیامد‌هایِ خردگرایی میپردازند. ولی هیکدام آنها
توانایی رویارویی با تکنولوژی و نیروی نابودگر و درخودفروبرنده‌یِ آنرا ندارند. سنت, پیروی از نیاکان و دینداری, خودداری از
سودگرایی ناب و آینده‌نگری و آیندگان‌‌نگری, همه‌یِ اینها ابزارهایی بوده‌اند که تا چند سده‌یِ پیش بخوبی کار میکردند و
به زندگی ما راستا و هدف میبخشیدند, ولی همه‌یِ آنها از همان آغاز محکوم به شکست نیز بوده‌اند.

شما تنها بایست به این بنگرید که امروز هر چیز و همه چیز تنها و تنها در پرتوی خوبی آن برای "سیستم تکنولوژیک" ارزیابی میشود.
سیستم تکنولوژیک یک سیستم بسیار منطقی است و یک راستا بیشتر ندارد, گسترش هر چه بیشتر خود.
اگر گفتمان‌هایِ تکنولوژی را دنبال نکرده‌اید, من چکیده‌یِ آنرا در یک جمله برای شما کوتاه میکنم:
سیستم تکنولوژیک هر چیزی که تحقق‌پذیر باشد را ملزم به وجود میکند. (فندآوری هر چه که بشاید را میبایاند).

به دیگر زبان, در سیستم تکنولوژیک هر چیزی که نوآوری‌پذیر باشد, نوآوری میشود. هر چیزیکه شانس پیدایش داشته باشد,
پیدا میشود; هر چیزی که به گسترش تکنولوژی کمک کند, اختراع میشود. این روند را "افسارگریختگی" مینامیم.



در این نگاه, برخی‌ از چیزهایی که شما امروز ارزش میبینید, میتوانند برای سیستم خوب باشند, میتوانند نباشند.

نژادپرستی نمونه‌وار برای سیستم خوب نیست, زیرا مایه‌یِ تنش‌زایی و کاهش رشد و گسترش در دیرزمان است.
میهن‌پرستی و غرور ملی تا جاییکه به گسترش و رشد کمک کند خوب است, جاییکه به جنگ و ویرانی بیانجامد, بد میشود.

جنگ و جنگ‌افروزی تا زمانیکه به گسترش و رویش و پیدایش تکنولوژی‌هایِ نوینتر کمک کنند خوب و خواستنی‌اند, زمانیکه نکنند, ناخواستنی.

سنت تا اندازه‌یِ بسیار بالایی خوب نیست, زیرا سیستم همواره نیاز به مغز‌هایِ جوان و شاداب و بندرها دارد که از راه‌هایِ مدرن و نوین
و نوآورانه در گسترش و پیشرفت تکنولوژی مشارکت داشته باشند. مغزی که با سنت قانع است و زندگی خودش را در گوشه‌ای به آسودگی و به دور از هیاهو میسپراند برای سیستم خواستنی نیست.

کار و تکاپو درست تا مرزیکه به فرسودگی نیانجامد, برای سیستم ایده‌آل است.
بیکاری, آسودگی فرا-اندازه, بی‌انگیزگی به تکنولوژی‌ها و نوآوری‌ها مدرن در گوشه‌گوشه‌یِ
فرهنگ فندزده و جهانگستر امروز نکوهیده و ناپسند به شمار میروند و کسیکه با این رویداد‌ها همراه و هماهنگ نباشد,
با نامهایی همچون واپسمانده, خرفت, کهنه‌پرست, باستانی, سنت‌زده, بی‌فرهنگ و .. به ریشخند گرفته میشود.


شما برای اینکه ببینید یک ایده پذیرفته میشود یا نه تنها می‌نیازد از خودتان دو پرسش بکنید:
یک آیا این ایده به گسترش تکنولوژی کمک میکند؟ و دو, اگر میکند, آیا دیگران نیز آنرا ایده‌ای میبینند که به گسترش تکنولوژی کمک میکند؟


اگر پاسخ به این دو آری بود, میتوانید اطمینان خاطر داشته باشید که آن ایده بزودی جاافتاده و پذیرش همگانی میابد. میتوانید
با همین سنجه ایده‌هایِ خودتان را نیز بررسی کنید, نمونه‌وار ایده‌هایی چون "شجاعت" یا "دینداری" از همینجا روشنه
شانس آنچنانی ندارند. شجاعت چیزی نیست بجز اینکه در جاییکه نیاز است, کنترل و زمام شرایط را خود بدست بگیرید و این
با ارزش‌هایِ کنونی و جاافتاده‌یِ سیستم که همان پیروی آشتی‌جویانه با روند و شرایط تحمیل شده باشد, در ستیز است; ولی
جاییکه این شجاعت برای نمونه در سنت‌شکنی و روی آوری به پیشرفت و گسترش باشد, ناگاه خواستنی‌ و ستوده میشود.

دین در سوی دیگر از دیرباز مهاری در کنترل آدمی بوده و از همینرو شانس باز کمتری برای بقاء دارد. تئودور کازینسکی
بخوبی به این نکته اشاره میکند که در جهان امروز این یک تصادف نیست که آمار خداناباوری و دین‌گریزی اینچنین افزایش داشته است و این برآمده‌یِ
"خردگرایی ناب" نیست, بساکه بیشتر همراستا و همراه با ارزش‌های سیستم است که گسلاندن بند و زنجیر‌ها, نوآوری و گسترش و پیشروی هر چه بیشتر باشد.

خب اینکه هر چیز ممکنی بوقوع بپوندد مگر جز این‌ست که نشان میدهد هدفی
نیست و تنها حرکت و جلو رفتن خودش هدف شده؟

سیستم معنوی که گذشتگان ما ساخته‌اند این آشوب را گرفته و آنرا کانلیزه کرده.
بچای چرخیدن بیهدف در اقیانوسی از ممکنات، کوهی ساخته که جهت دارد و هدف می‌آفریند.

و از یادمان نرود که این سیستم تکنولوژیک همچنان رفتاری‌ست در میان انسان‌ها،
اگر امروز همه‌یِ انسان‌ها بدلیلی از میان بروند سیستم تکنولوژیکی هم نخواهد بود.
پس بد نیست آنرا از نگاهی انسانی بررسی کنیم.

من بنظرم میرسد که نباید اینجا از لیبرالیسم و سرمایه‌داری که موتور جهانی‌سازی‌ست غافل شد.
بالاخره بسیاری از این تکنولوژی‌ها نیاز به سرمایه دارند و در گاراژ و زیرزمین نمی‌شود آن‌ها را به پیش برد.
این‌ست که تکنوکرات‌ها هنوز هم به تنهایی قادر به خیلی کار‌ها نیستند.

من بالاتر از نیچه سخن گفتن چراکه نیچه یکی از افراد مهم در جریانی‌ست که من درباره‌یِ
آن نوشته‌ام، یکی از انسان‌هایِ جالب در همین جریان (شاید بهترین نام برای آن Volkish باشد)
اسوالد اشپنگلر است که تکنولوژی از موضوعات اصلی سخن اوست و پیشبینی‌هایِ
بسیار جالبی هم کرده که بعضان حیرت انگیز هستند. آیا با او آشنایی‌داری مهربد جان و
مخصوصا کتاب کوتاه «انسان و تکنیک» او را خوانده‌ای؟ و اگر آری نظرت چه بوده؟
من به این موضوعات بسیار تازه وارد هستم و بنظرم با ارجاع گاه به گاه به مرجع
مساله بهتر مطرح شود و باز میشود.

"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound

پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع / نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 84 مهمان