01-20-2014, 03:29 PM
Mehrbod نوشته: من چند پرسش از دوستان دوسوی این گفتمان دارم, @undead_knight, @iranbanoo, @Alice در اینور,
@Russell, @Nevermore و @Dariush در سوی دیگر,
پیش از هر چیز میاندیشم همگی روی این نکته همداستان هستیم:آمار تبهکاری و خشونت میان مردان بیشتر (گاه بسیار بیشتر) از زنان است.
اکنون پرسش مِهادین:A- آیا مردان ژنتیکی خشنتر هستند؟
اگر میپذیرید مردان ژنتیکی خشنتر هستند, چه رویکردهایی را پذیرفتنی میدانید:١- دگراندن قانونها: به زنان و سخن ایشان [در دادگاهها, etc.] کمی بَهایِ بیشتری داده شود.
٢- در همبود و نگرش همبودین, به زنان جایگاه بالاتری داده شود.
٣- ؟
پارسیگر
پرسش خوبیست مهربد گرامی؛ اما یک ایراد در آن هست و آن اینکه بالاتر بودنِ آمار جرمهای خشن در میانِ مردان الزاما بدین معنا نیست که مردها خشنتر هستند چنانکه توجه به راهکارهای پیشنهادیتان نشان از پیشفرض گرفتن درستی این استدلال دارد. هرگز جایی اثبات نشده که عنصری ذاتی در مردان آنها را خشنتر از زنان میکند و تنها به این خاطر که مردان بیشتر مرتکبِ خشونت میشوند نمیتوان اثبات کرد که مردان خشنتر هستند. از آنطرف نمونههای نقض هم بسیار هستند، مثلا در خانوادهی مادری من زنان بسیار خشنتر از مردان هستند! کتکهایی که من از دستِ من مادرم خوردم هرگز از پدرم نخوردم
زنان هرگز همچون مردان قربانی فضای تنشآلودِ جنسی، سرکوبِ سیاسی، دشواریهای اقتصادی، چالشهای اجتماعی، آسیبهای روحی و رانی و ... نبودهاند؛ زنان در ارضای نیاز جنسی خویش (در حالت کلی) دستشان بسیار بازتر از مردان است، بار اقتصادیشان بر دوشِ مردان است، خانهی امن برایشان کافیست و نیازی به جامعهی امن آنچنان حس نمیکنند، در کارخانه بد و بیراههای سرکارگر و حقوق نگرفتهی چندماهه و خطر قطع شدنِ دستاشان زیر دستگاه و سر و صداهای ناشی از روشن بودنِ دستگاههای کارخانه که خواباش را به دیازپام و والیوم وابسته کردهاند و در نهایت حس کرختیزا و کشندهی بیارزش بودن و تحقیر شدن را تحمل نمیکنند، وقتی آلارمِ جنگ نواخته میشود از تصور گلوله و تانک و بمباران به خود نمیلرزند، فشار خونشان با قیمت روزِ دلار و سکه و ملک وابستگی مستقیم ندارد و ... . در واقع میشود گفت بیش از 80 درصد از چالشهای زنان در همان فضای خانه و کاشانه و مربوط به اهلِ خانواده است که این به خودی خود هزاران بار قابل تحملتر از چالشهای بیرونیست؛ چرا که پسر و دختر و همسر من هر چه هم که باشند، شب اگر بر من پرخاش کنند و بر من پنجه بکشند، فردا نمیگذارند نهارنخورده و گرسنه بمانم و علارغمِ تمامِ جنگ و جدلهای خانگی، همگی از هم در برابر بیگانگان حمایت و پشتیبانی خواهند کرد. در حالیکه مردان باید در بیرون با دندانهای تیز و پنجههای برآهیختهی گرگهایی بجنگند که منتظرند تا با کمترین خطا، از سرمایهاش تا ماهیچهاش و از ناموساش تا لباسِ بر تناش را از چنگش درآورند.
مردان را از روز اول برای همچین فضایی بار میآورند، به آنها میآموزند نباید از کسی انتظار رحم و دلسوزی داشته باشند، تنها باید بر خویش اتکا کنند، جوابِ سیلی را با مشت بدهند، احساس خویش را پشت غرور و مردانگی خویش پنهان کنند، تنِ خویش را برای کار سخت و روانِ خویش را برای رنج و درد آماده نگه دارند و زبانِ خویش را بیاموزند که زیر فشار و درد، آه برنیاورد و... . پسر که زاده میشود اولین اسباببازیاش تفنگ است و نشانِ پلیس در حالیکه جنس مخالفاش با عروسک باربیای در دست دارد لِی لِی بازی میکند، قهرماناش علی اصغر و علی اکبر و حسین فهمیده است، همزمان که قهرمانِ خواهرش زهرا است و زینب، بزرگتر که میشود ضرب خطکشِ معلم بر دست و سیلی ناظم بر صورت به او راه و رسمِ آتوریتی را برای اولین میآموزند، از نوجوانی که میگذرد، فحش دادن به سروانِ عقدهای و رذل را در حین کلاغپر و بشینپاشو یاد میگیرد، پس از همهی اینها تازه میافتد به دست سرمایهدار و کارخانهدار و پلیس و وزارت اطلاعات و ... .
تمامِ اینها نشان از حضور فشارها و تنشهایی دارند که بسیار بیشتر از همانهای زنان است. با تمامِ اینها به نظر شما جای شگفتیست اگر مردان بیشتر از کوره به در روند و بیشتر خشونت بورزند؟با تمامِ اینها نتیجهی پژوهشی قابل اتکا و مستند دیده نمیشود که با مشاهداتِ ما مبنی بر عدمِ وجودِ فاصلهی قابل توجه در میزانِ خشونتهای خانگی مغایزت داشته باشد.
راهکار در این مورد اما هرچه هست، بیشتر باید معطوف به کاهش بار روانی، جسمی و ذهنیِ جامعه از روی مردان و بالانس کردنِ آن بر روی هر دو جنس باشد. در مورد راهکار سخن بسیار است، اما فعلا بیش از هر چیز ما نیازمند آسیب شناسیهایی جامع و واقعبینانه و بدون سوگیری هستیم.
کسشر هم تعاونی؟!