03-13-2013, 04:24 AM
Ouroboros نوشته: بله متفاوت است: در بدتر بودن شرایط مردان.من یک زن سیگاری را با یک مرد سیگاری مقایسه نکردم چرا که مشخص است که چنین قیاسی باطل است . اما به نظر نمیرسد که در محدودیتهای بیشتر آزادیهای فردی برای زنانِ ایرانی نسبت به مردانِ ایرانی کسی شک داشته باشد . خود شما هم میگویید باید بندهایی که برپای مردان بسته شده بطور یک به یک با همانهایی که برای زنان بسته شده بسنجیم(در شکلی که قابل سنجش باشد). بسیار خب ، قدری در اینکار که پیش بروید ، بیشک به جایی میرسید که دیگر برای بندهای زنان ، همانندی در مردان نمییابید . این خاصیت جامعه ایران است . من در مثالی که زدم، اشارهام به مهمترین نیاز هر شخصی بود ، که همانا نیاز جنسی است ، چه در زن و چه در مرد. در عوض شما وضعیت مرد کونی را پیش میکشید که این با آن قابل همسنجی نیست چرا که شاید 10 درصد مردان ایرانی کونی باشند اما نیاز جنسی مربوط به همه است . بگذریم از اینکه همین برطرف کردن نیاز جنسی برای زنان گاهی مجازات مرگ هم در پی دارد (در استانهایی چون کردستان و بلوچستان و...).به هرحال انتقادهای ما به فمینیسم و رد ادعاهای پوچشان نباید منجر شود که وضعیت اسفبار زنان ایرانی را فراموش کنیم. در سال چند دختر کودک ایرانی به خانه شوهر فرستاده میشوند؟ چند زن یا دختر به وهم ارتباط با نامحرم توسط خانواده کشته میشوند(یا چیزهای دگر)؟چه تعداد دختر فروخته میشود؟ دستکم تراژدیهای انچنینی برای مردان وجود ندارد . از هر طرف که بنگرید ، میبینید که چه در کمیت و چه در کیفیت ، اینها با نمونههایی که برای مردان هست قابل مقایسه نیست. خود ما تا کنون چند خانواده روشنفکر دیدهایم که به ازای تاخیر زن یا دخترش از مثلا کلاس ، او را به باد فحش و کتک نگرفته باشد ؟ در گیلان که دیگر برای این آزادیها مشهور است، آنگاه که آنجا بودم، به کرات این چیزها را دیدهام . آنگاه که یک پسر در یک خانواده میتواند به راحتی چندین دوست دختر داشته باشد ، روابط و زیر و زبر وسائل شخصی دختر خانواده مثل موبایل پویش میشود تا مبادا با پسری در ارتباط باشد. پسران جوانی که به هر شهری بخواهند با دوستان خود میروند اما دخترها برای اردوهای مدرسه هم با خانواده دچار مشکل میشوند. بازهم پیش بروم ؟ و اینجا آن اصلی که گفتید نمیتواند برقرار باشد چرا که به هر حال تعداد این مشکلات زیادند.
کسی منکر وجود اینها نشده، قیاسی که شما میکنید نامربوط است. مثلا سیگار کشیدن مردان را با سیگار کشیدن زنان مقایسه میکنید و اینکه موردی برای سیگار کشیدن مردان وجود ندارد را نوعی کهتری بخصوص و خودویژه برای زنان میانگارید. این همان خبطیست که نخستین بار فمینیستها مرتکب شدند و به این توهم رسیدند که مرد بطور سنتی برتر از زن بوده. آنچه مردانه تلقی میشود و در انحصار مردان است برای زنان ناپسند، و آنچه زنانه انگاشته میشود و مطلقا متعلق به زنان برای مردان ناپسند شمره میشود. سیگار کشیدن زن را باید با آرایش کردن مرد بسنجید. تحقیر لاشیگری زن را باید با کونی بودن مرد مقایسه بکنید، تحقیر زن شاغل را با تحقیر مرد خانهدار همنسجی بکنید، دیهی کمتر زن را بگذارید کنار وظیفهی جهاد، ارث بیشتر را بگذارید بقل ختنه و ...
ما باید «نه»ی زن به فرهنگ/نقش سنتی خود را با «نه»ی مرد به همانهای خود مقایسه بکنیم و سپس نتیجه بگیریم که آیا به راستی فضای سنتی برای حرکت مردان گل ِ گشادتر است یا ما فقط بخشی از مشکل را پیشتر دیده بودیم.
پس اگر زندگی در ایران را به یک جاده تشبیه کنیم موضع من چنین است : برای مردان جادهای پهن اما پر از سنگلاخ ، چاله و چاه . برای زنان جادهای تنگ اما صاف و بدون پیچ . یعنی اکثریت زنان اگر در همان مسیری که جامعه از آنان انتظار دارد بروند هیچ مشکلی ندارند : اما این انتظارات تا حد زیادی آزادیهای فردی آنها را سلب میکند؛در عوضش زندگیای تنآسا و راحت خواهند داشت ( و فراموش نکنیم که برای اکثریت زنان ایران چنین است). مردان اما آزادیهای فردی و امکان مانور بیشتری دارند اما بار زندگی بسیار بیشتر بر دوششان سنگینی میکند.
بنابراین با حفظ مواضع پیشینم در قبال چرندیات و داستانسراییهای فمنیسم و باور به اینکه این معضلات برآمده از جامعهای سنتی و منحط جهان سومی است که به سرعت در اثر آزادیهای سیاسی و اجتماعی ، مدرنیسم، ارتباط با جهان خارج و افزایش رفاه اجتماعی تا حد زیادی حل خواهند شد و نیازی به راهکارها و نگاههای فمنیستی نیست چرا که علاوه بر نگاه نادرست و تحلیلهای کوکانه و بیپایه ، منجر به باززایی ناهنجاریهای قرینه خواهد شد؛ و همچنین با تکیه بر اصل تغییر ناپذیر تواضع در برابر حقیقت، باید پذیرفت که زنان ایرانی گاهی برای رفع نیازهای ساده و کوچک خود نیز باید هزینه زیادی چون ترد از خانواده و جامعه، انگهایی چون فاحشه و هرزه، فشارهای روحی و روانی و .... را دریافت کنند . برخی از اینها برای مردان نیز وجود دارند ، اما در کیفیت و بخصوص در کمیت معضلاتی که برای آزادیهای فردی زنان وجود دارند بیشترند.
کسشر هم تعاونی؟!