Anarchy نوشته: مزدک گرامی شما نظری ندارید در مورد این داستان های زن و مرد و مخ زنی و ... ؟ یعنی دوران جوانی از این کارها نمیکردید ؟
شما هیچ دوست خوبی نیستید که میخواهید پای پیر وسست
مرا بدین تاس لغزنده و این گلخن مرگبار بکشانید؟ من که
پدافند از کامراد استالین را آسان تر از این میدان می یابم !
بهرروی من از زنان خوشم میاید و آنهارا باشندگانی میدانم
که ما برای کاریاری آنان فرگشته شده ایم و آنها هم به
شما خوب مهر میورزند و پرستندگان تان هستند، اگر بیمار
شدید، روی شما پتو می اندازند و لپ شما را بوس میکنند؛
مهری که از میلیونها دلار ( یا اکنون باید گفت یورو؟)
ارزشمند تر است و آنچه که در زندگی به شمار میرود جز
این چیزی دیگر نیست! (-> گمان کنم خود را در جایگاه
آنچه شما "اوپسیلون" میگویید، "آوتیدم" ! ) ولی خب،
من تا کنون از زنان تلخی و زیان و آسیب ندیده ام و برای
همین شاید نگر خوشتر و هایسته تری از دیگر دوستان درباره ی
آنان دارم. چندین تن از زادمان من هم مادینه هستند و مهربان.
•
پارسیگر