9 ساعت قبل
(دیروز, 12:49 PM)Scary نوشته:(دیروز, 08:22 AM)Anarchy نوشته: یقه حکومت رو گرفتیم و باز هم خواهیم گرفت تا از این رنج رها بشیم اما وقتی موشک اسرائیلی وسط تجریش یا محوطه زندان اوین یا ساختمان مسکونی چند طبقه پایین اومد پشت اسرائیل شادی نکنیم ... مردم ما متاسفانه دچار افراط و تفریط هستن !!
اگر بنا بود جنگ برای خاورمیانه خیر و برکتی بیاره تا حالا آورده بود ...
در مورد اینکه بخشی از جامعه ممکنه در مواجهه با حملات نظامی احساساتی بشه و واکنشهایی از جنس شادی یا انتقامطلبی نشون بده، به نظرم باید کمی با واقعگرایی بیشتری نگاه کنیم.
جامعهی ایران یک پیکره یکدست نیست. همونطور که در اعتراضات، انتخابات، بحرانهای زیستمحیطی، یا حتی فوتبال، واکنشها میتونن کاملاً متنوع، متناقض و بعضاً هیجانی باشن.
بنابراین متمرکز شدن روی یک دسته از مردم که در شرایطی خاص واکنش احساسی یا شاید نسنجیدهای نشون میدن، تصویر دقیقی از واقعیت اجتماعی نمیسازه و تحلیل رو از مسیر مؤثرش خارج میکنه. کار تحلیلگر، شناسایی روندها و ساختارهاست، نه برجسته کردن تکعکسهایی از یک صحنه متحرک.
واقعیت اینه که مردم ایران، در طول سالهای اخیر، بارها با هزینههای گزاف نسبت به بیعدالتیها، فساد، سرکوب، و ناکارآمدیهای جمهوری اسلامی واکنش نشون دادن. و بله، در مواجهه با حمله نظامی به یک نهاد سرکوبگر یا ساختار امنیتی ج.ا، بعضیها ممکنه احساس رهایی یا حتی امید بکنن.
اما این به خودی خود نه مایهی قضاوت دربارهٔ کل مردم ایران است، و نه نشانهای از تأیید جنگ یا بیتفاوتی به سرنوشت غیرنظامیان. در نهایت، انسان آگاه و تحلیلگر، نه در تشویق به شادی برای انفجار، و نه در ساکت ماندن مقابل فاجعه، بلکه در جستوجوی راههاییست که در میان هیاهوی روایتها، به آیندهای کمهزینهتر، آزادتر، و واقعاً انسانیتر ختم بشه. گرهگشایی واقعی، فقط از مسیر دیدن همهی حقیقتها با هم ممکنه — نه از برش زدنِ احساسات بخشی از جامعه و ساختن استدلال کلی از اون.
بنابراین به جای تمرکز بر اینکه چه کسی شادی کرد یا نکرد، باید بپرسیم: چطور به جایی رسیدیم که مردم، ولو بخش کوچکی از آنها، برای بمباران یک نهاد نظامی در کشور خودشون احساس آرامش میکنن؟ این سؤال، ما رو نه به دفاع از اسرائیل میکشونه، نه به تطهیر ج.ا — بلکه دقیقاً ما رو به عمق فاجعهای میبره که دهههاست در حال رخ دادنه: از همگسیختگی رابطه میان حاکمیت و مردم. و اگر نتونیم این گره رو درک و باز کنیم، از هر سو که ضربه بخوریم، باز هم مردم قربانی اول خواهند بود.
و با همهی اینها، یک نکته همچنان باقی میمونه که از نظر من، مسئلهی اصلی است:
با این رژیم چکار باید کرد؟
زیرا تا زمانی که جمهوری اسلامی در قدرت بماند، تا وقتی ساختار سرکوب و بیکفایتی بر سرنوشت مردم سایه انداخته، پایانبخش رنج نخواهد بود. برعکس: در آینده فقط باید بهای سنگینتری پرداخت.
جمهوری اسلامی منشأ ریشهای بسیاری از بحرانهای داخلی و منطقهایست.
تا این گره باز نشه، ما صرفاً در حال مسکنزدن به زخمی هستیم که همچنان خونریزی خواهد کرد — و قربانی، باز هم مردم خواهند بود.
از مرذم عادی که انتظاری نداریم اما برای مثال حتی همینجا هم به صرف مخالفت یا محکوم کردن حمله اسرائیل من رو متهم کردید به حمایت از رژیم یا حرکت در مسیر گفتمان رژِیم ... متاسفانه جریان رسانه ای هم دست امثال کانال کسشعر نشنال افتاده که در جفنگ گفتن و تحلیل آبکی و فیک نیوز با صدا و سیمای میلی رقابت تنگاتنگی داره . همین کانال در سفید شویی جنگ و حمله اسرائیل به ایران نقش موثری رو بازی کرده و میکنه .
فکر نمیکنم خوشحال شده ها از حمله اسرائیل صرفا بخش کوچکی باشن و این برای آینده ایران خبر خوبی نیست .
براندازی جمهوری اسلامی هم فشار دادن یک دکمه نیست که بزنیم و خلاص !! تا اون زمان برسه هم نمیشه بگیم فعلا بیخیال بذاریم اسرائیل حمله کنه و ما هم تشویق کنیم ... در هیچ حالتی نباید از چنین حمله ای خوشحال باشیم. نباید انقد در تحلیل ها سطحی و تنگ نظر باشیم که هر مخالف جنگی رو هم طرفدار رژیم بدونیم ...
مقوله براندازی اون هم براندازی یه حکومت تمامیت خواه مذهبی کار پیچیده و به شدت پر زحمتی هست . این نیست که شاهزاده بره دو تا مصاحبه به زبان خارجی بکنه و کار تموم شه . نیاز به مشارکت همه جانبه بیش از نود درصد مردم داره . نیاز به آموزش مبارزه میدانی و حتی مسلحانه داره . نیاز به بودجه و رسانه استاندارد با جنبه های ملی گرایانه واقعی و نه وابسته داره . نیاز به کارشناس خبره و مسلط داره . نیاز به اپوزیسیون واقعی در قامت یک حکومت داره نه یه سری الاف بی سواد بی هنر از همه جا رونده لنگ پول !!
آیا چنین شرایطی رو الان مهیا میبینید ؟
یه نظریه خیلی نا محبوب هم بدم ... از بین تمام حرکت های مردمی که از سال هشتاد و هشت تا الان دیدم ، اتفاقات سال هزار و چهار صد و یک بدترین و بی مایه ترینش بود و ضربه ای که به براندازی زد از همه بیشتر بود ... کلیت اون حرکت در اپوزیسیون نیم بند ما ، برون ریخت مشتی افکار عقده گشایانه فمینیستی و قومیت گرایانه بود و همون باعث شد به کلی از براندازی نا امید شم و اون رو موکول به امری در آینده دور و به صرف گذر زمان بدونم. در سطح خیابان هم بیشتر مشارکت با جوانان و نوجوانانی بود که اولین تجربه اعتراض رو داشتن و بی پناه و بی برنامه و بی آموزش وسط مشتی گرگ تا بن دندان مسلح رها شده بودن ...