01-09-2017, 12:17 AM
و بله؛ رفسنجانی درگذشت! چه رمز و رازها
و چه نگفتهها که این جانور با خود به گور برد!
رابطه خامنهای و رفسنجانی در این ده-دوازده
سال اخیر جالب بود. از سویی بیاعتمادی و از
سویی همراهی و همدلی میانشان برقرار بود.
خصم خامنهای نسبت به رفسنجانی به گمان من
بیش از هر چیز از این بود که همدست دیروز، چگونه
پیشینهی مشترک را حاشا کرده و بازی سیاست
از یادش برده که چه جنایتها که نکردهاند. خامنهای
آدم احمق اما استوارقدمیست. او دیروزش را به امروزش
نفروخت. دعوای این سالهای اخیر از همین نشات میگرفت
که خامنهای میدید همینها که تا دههی هفتاد همگی به
یک اندازه دستشان به خون آلوده بود، اکنون خیلی ناگهانی
مدافع حقوق بشر و اصلاحطلب شدهاند! من به او حق میدهم
و اگر قرار باشد در دادگاهی این دو محاکمه شوند، بیشک
رفسنجانیست که متهم ردیف اول خواهد بود.
در ورای این دعواها و اختلافات، آنها در نهایت به تفاهم میرسیدند،
چرا که مجبور بودند، سقوط هر یک، سقوط آن دیگری را پی میداشت.
امشب برای خامنهای، شب مهمیست! او با خود به سرنوشت
حکومتاش خواهد اندیشید. او میداند که هاشمی اگرچه
این اواخر از او فاصله گرفته بود، اما همچنان مورد اعتماد بود؛ و ای
بسا مورد اعتمادترین شخص دوروبرش. خوب میداند که هاشمی
با همهی اطرافیان و نوکیسگانی که دراین سالها دور و بر بیتاش
واغ واغ میکنند، فرق داشت؛ هاشمی اگر در این سالها دوست
خیلی صمیمیای نبود، اما دوستیاش بیخلل بود. دیگران قبلهشان
بدانسوست که سودی در آن باشد دلچسب.
به هر رو، رفسنجانی در این سالهای اخیر آدم چندان مهمی
نبود و این جار و جنجالهای سالهای پیش هم بیخود بودند.
مانند کودکی که سخنان بیسروتهش را دیگران دستمایه
توجیه خشونت خویش قرار میدهند، رفسنجانی نیز چنین
بود و هر حرفی که میزد، یک عده فقط برای خودشیرینی
و خایمالی، جیغ و داد راه میانداختند(به خصوص این بیشرافت،
صادق لاریجانی). مرگ او در این شرایط مسالهای به مسائل
میافزاید و نه گرهای را میگشاید. او مدتها بود که دچار مرگ
سیاسی شده بود.
و چه نگفتهها که این جانور با خود به گور برد!
رابطه خامنهای و رفسنجانی در این ده-دوازده
سال اخیر جالب بود. از سویی بیاعتمادی و از
سویی همراهی و همدلی میانشان برقرار بود.
خصم خامنهای نسبت به رفسنجانی به گمان من
بیش از هر چیز از این بود که همدست دیروز، چگونه
پیشینهی مشترک را حاشا کرده و بازی سیاست
از یادش برده که چه جنایتها که نکردهاند. خامنهای
آدم احمق اما استوارقدمیست. او دیروزش را به امروزش
نفروخت. دعوای این سالهای اخیر از همین نشات میگرفت
که خامنهای میدید همینها که تا دههی هفتاد همگی به
یک اندازه دستشان به خون آلوده بود، اکنون خیلی ناگهانی
مدافع حقوق بشر و اصلاحطلب شدهاند! من به او حق میدهم
و اگر قرار باشد در دادگاهی این دو محاکمه شوند، بیشک
رفسنجانیست که متهم ردیف اول خواهد بود.
در ورای این دعواها و اختلافات، آنها در نهایت به تفاهم میرسیدند،
چرا که مجبور بودند، سقوط هر یک، سقوط آن دیگری را پی میداشت.
امشب برای خامنهای، شب مهمیست! او با خود به سرنوشت
حکومتاش خواهد اندیشید. او میداند که هاشمی اگرچه
این اواخر از او فاصله گرفته بود، اما همچنان مورد اعتماد بود؛ و ای
بسا مورد اعتمادترین شخص دوروبرش. خوب میداند که هاشمی
با همهی اطرافیان و نوکیسگانی که دراین سالها دور و بر بیتاش
واغ واغ میکنند، فرق داشت؛ هاشمی اگر در این سالها دوست
خیلی صمیمیای نبود، اما دوستیاش بیخلل بود. دیگران قبلهشان
بدانسوست که سودی در آن باشد دلچسب.
به هر رو، رفسنجانی در این سالهای اخیر آدم چندان مهمی
نبود و این جار و جنجالهای سالهای پیش هم بیخود بودند.
مانند کودکی که سخنان بیسروتهش را دیگران دستمایه
توجیه خشونت خویش قرار میدهند، رفسنجانی نیز چنین
بود و هر حرفی که میزد، یک عده فقط برای خودشیرینی
و خایمالی، جیغ و داد راه میانداختند(به خصوص این بیشرافت،
صادق لاریجانی). مرگ او در این شرایط مسالهای به مسائل
میافزاید و نه گرهای را میگشاید. او مدتها بود که دچار مرگ
سیاسی شده بود.
کسشر هم تعاونی؟!