09-14-2015, 09:11 PM
Russell نوشته: سپاس از کتابی که معرفی کردی داریوش جان، سوال اصلی من
ولی همچنان ولی اساس عرفان است. تضادیست که با Empiricism
دارد. اینکه نوع استدلال کردن آن متفاوت است. برای چنین سوالی آیا،
برای مثال آشنایی بیشتر با هگل و هایدگر نیاز است؟
نه؛ به نظر من هگل (در مورد هایدگر نمیدانم) با نگرش تاریخی خویش
پیرامون عرفان که آن را دارای نوعی «منطق عالی» یا چیزی شبیه به آن
میدید، یکسره به خطا رفته است. من از همان روز نخست، بجای آنکه
بخواهم نوعی منطق از عرفان بیرون بکشم، سعی در درک نوعی شهود
درونی از آن داشتم. استیس هم بر این باور است که نباید تصور بکنیم که
عرفان منطقی خاص خود دارد، بلکه بهتر است آن را دریافت حسی و درونی
شناخت. برای نمونه یک گزارش تجربه عرفانی آفاقی را ببینید:
سیاه همچنان سیاه و سفید همچنان سفید باقی میماند. ولی سیاه
سفید است و سفید سیاه است. اضداد با هم جمع میشوند ، بیآنکه
از آنچه بودهاند ساقط شوند.
اگر چه به نظر میرسد که نوعی هماوردی با منطق طلبیده میشود، اما
در واقع منظور به گمان من این است که این پیام داده شود که منطق
را در این مسلک جایی نیست.
بنابراین به شما پیشنهاد میکنم از تاریخینگری هگلی خود را
تصفیه کنید و سپس سعی بکنید توجیه منطقی پیدا کردن را رها
بکنید و سپس شروع به مطالعه بکنید. در عمل بسیار دشوار است
که بدیهیات را کاملا وآژگونشده دیدن! اما به نظر من باید
صبور بود، و کمی همدلی به خرج داد؛ من این اندازه صبور نبودم که
خروارها صفحه شطحیات را زیر و رو کنم برای درک فضای ذهنی روانی
کسانی که چندان به سلامتشان اعتماد نداشتم!
کسشر هم تعاونی؟!